داستان های واقعی -4
چندى قبل در يكى از شب نشينى ها با خانمى كه لباس مشكى پوشيده بود برخورد نمودم كه برخلاف همه محزون و مغموم بود به او گفتم خانم در اينجا همه خوشحالى و شادى مى كنند علت چيست كه شما ناراحت نشسته ايد ممكنست من از احوال شما مطلع شوم؟ بالاخره پس…