اشتباه محاسباتی اسرائیل درباره شیوه جنگ ایران؛ درک صحیح میتواند به پیش بینی حرکت های بعدی حزب الله کمک کند
اشتباه محاسباتی اسرائیل درباره شیوه جنگ ایران؛ درک صحیح میتواند به پیش بینی حرکت های بعدی حزب الله کمک کند
شورای آتلانتیک؛ ۲۰ اکتبر
نویسنده: دیوید (داوود) دائود
تزاچی هانگبی رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل، در اولین اعتراف خود به عنوان یک مقام ارشد که تا به امروز، بالاترین رتبه است – به عدم موفقیت در جلوگیری از حمله حماس به جنوب اسرائیل، گفت که درک نادرست از نیات این گروه ابتدا در درجه و مهمتر از همه اشتباه من بود. هانگبی توضیح داد که اسرائیل بر این باور بود که حماس درس های عملیات نگهبان دیوارها را زمانی که در سال ۲۰۲۱ ضربه سنگینی به آن وارد شد به یاد دارد.
نخست او در اثبات اظهارات خود، به بی تفاوتی ظاهری حماس نسبت به درخواست های کمک جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) – به قول خودش – هنگام درگیری با اسرائیل در آگوست ۲۰۲۲ و ماه می امسال اشاره کرد هانگبی گفت: حماس تصمیم گرفت خارج از جنگ باقی بماند اگرچه چنین استدلال هایی در سطح فنی دقیق است، اما تحلیل اسرائیل از نیات حماس و نیروهای نیابتی آن که در بیانیه هانگبی منعکس شده است نشان دهنده یک شکست اساسی در درک نحوه عملکرد همکاری و شیوه جنگی ایران و نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران است
وی افزود حماس مدت هاست که دیگر در یک منطقه جغرافیایی یا در انزوا فعالیت نمیکنند و اقدامات و عملیات خود را گسترش داده و در سطوح برون مرزی نیز فعالیت دارند به ویژه با شروع جنگ داخلی سوریه، تهران روی ادغام بخش های مختلف و نیروهای نیابتی خود به عنوان یک محور مقاومت واقعی کار کرده است. این امر در مورد حماس، چه در داخل سرزمینهای فلسطینی و چه در در داخل نوار غزه صدق می کند.
این گروه از سال ۲۰۱۸ به عنوان اولین گروه در میان اتاق عملیات مشترک ۱۲ نفره متشکل از جناح های مقاومت فلسطین، به عنوان یک سازمان حمایتی هماهنگ کننده فعالیت های همه گروه های مبارز مستقر در غزه عمل کرده است. به طور گسترده تر حماس و کل این سازمان حمایتی مستقر در غزه در محور مقاومت منطقه ای به رهبری جمهوری اسلامی ایران ادغام شده اند.
درک اینکه چگونه این نیروها با یک همزیستی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر عمل میکنند بسیار بسیار مهم است. اولاً تا جایی که این امکان وجود دارد اختلافات خود را کنار گذاشتهاند. این امر در مورد حماس در جنگ داخلی سوریه بیشتر مشهود بود. در آغاز درگیری وفاداری این گروه سنی باعث شد تا با حمله بشار اسد علیه مردمش مخالفت کند. با این حال، با گذشت زمان – حدوداً اواسط سال ۲۰۱۷ – حماس نسبت به درگیری های سوریه بی اهمیت شد به معنی کسی است که به هیچ جهتی گرایش ندارد و نه برای نجات اسد مانند دیگر نیروهای نیابتی ایران میجنگید و نه اصلاً درباره جنگ اظهارنظر می کرد. درواقع از سال ۲۰۱۷ تا زمانی که حماس در سال ۲۰۲۲ با رژیم دمشق آشتی کرد جنگ داخلی سوریه تا آنجا که به این گروه مربوط میشد وجود نداشت محور مقاومت تصمیم گرفته بود این اختلافات را که باعث تفرقه بین نیروهایشان و تضعیف آنها از طریق درگیریهای داخلی میشد کنار بگذارد و بر اهداف مشترک بزرگتر خود متمرکز شود از بین بردن نفوذ منطقه ای آمریکا و در نهایت نابودی کشور اسرائیل .
تشکل های تشکیل دهنده محور مقاومت نیز با یکدیگر همکاری نظامی دارند در کشورهایی مانند سوریه، آنها در کنار یکدیگرجنگیدند . اما همکاری آنها میتواند اشکال مختلفی داشته باشد مانند به اشتراک گذاشتن اطلاعات دانش و تجربه نظامی برنامه ریزی و هماهنگی مشترک، و در مواقعی، گروههای با تجربه تر نیروها را قرض میدهند یا مشاورانی را به همتایان جوان تر خود متصل میکنند
نکته پایانی مربوط به تنش و کشمکش بین تمایل محور مقاومت برای پیگیری بی وقفه اهداف کلان خود و محدودیت های واقعی است که ممکن است هر یک از نیروهای تشکیل دهنده آن را از فعالیت آزادانه در هر لحظه باز دارد. از نظر عملی، این بدان معنی است که گروه های محور مقاومت به طور مجازی نقص کار یکدیگر را پوشش میدهند.
این ادله بیشتر مربوط به مشاهدات و ملاحظات تزاچی هانگبی است مبنی بر اینکه حماس از دخالت در دو دور اخیر نبرد بین جهاد اسلامی فلسطین (PIJ و اسرائیل خودداری کرده است. حماس به طور دائم و موقت توسط اسراییل منع نشده بود. به احتمال زیاد جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) به سادگی میتوانست عواقب درگیری را در آن زمان تحمل کند. از سوی دیگر، حماس دارای قابلیت هایی بود که این گروه و ایران خواستار آن بودند که آن توانمدی ها را برای لحظه حساستری حفظ کنند. یا تهران و نیروهای نیابتی اش در غزه میخواستند دور نبرد را محدود نگه دارند و در صورتی امکان پذیر بود که جهاد اسلامی فلسطین به تنهایی وارد معارضه و نبرد شود، نه اینکه حماس به آن بپیوندد.
محور مقاومت این رویکرد را در عرصه های دیگری اتخاذ کرده است که بیشتر در لبنان تأثیرگذار است در آنجا، بحران اقتصادی مداوم و وخیم این کشور توانایی حزب الله را برای حمله مستقیم به اسرائیل در چهار سال گذشته محدود کرده است. این گروه به دلیل نگرانی از کاهش حمایت عمومی یا تبدیل شدن خود به نقطه کانونی خشم لبنان، نمیتواند تنگناهای اقتصادی وخیم لبنان را با یک آتش درگیری امنیتی یا جنگ ترکیب کند به ویژه از آنجایی که احتمالاً پس از پایان جنگ کمک های بازسازی ارائه نخواهد شد حزب الله به جای توقف یا تعلیق مبارزه با انگیزه ایدئولوژیک خود علیه اسرائیل نبرد را به شرکای فلسطینی خود، چه در داخل لبنان و چه در اسرائیل، منتقل کرده است که توانایی بیشتری در تحمل انتقام جویی اسرائیل دارند.
رابطه جمهوری اسلامی ایران با نمایندگان و نیروهای نیابتی خود سلسله مراتبی است اما تهران برنامه ها و اطلاعات شرایط محلی و نیازهای نمایندگان خود را در نظر میگیرد به این ترتیب هدف کلی محور مقاومت – نابودی اسرائیل – میتواند بدون اینکه یکی از نیروهای تشکیل دهنده خود را به خطر بیندازد یا خطر نابودی را به همراه داشته باشد به ویژه اگر در شرایط فعلی آسیب پذیر شده باشد ادامه یابد.
درک این موضوع میتواند به پیش بینی گام های بعدی حزب الله جمهوری اسلامی ایران و محور گسترده تر مقاومت در زمان پیام های متناقضی باشد که ارسال کرده اند. وقوع جنگ بین اسرائیل و جناحهای مستقر در غزه تا حد امکان کمک کند و در اینجا تاکنون، این محورها به ویژه حزب الله در حالی که سید حسن نصرالله دبیر کل جنبش حزب الله از زمان شروع جنگ به طور غیرعادی سکوت کرده است جمهوری اسلامی ایران پیامهای محور مقاومت را هدایت و رهبری میکند. همانطور که انتظار میرفت آقای حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از بیروت که به مرکز نشستها و تصمیم گیریهای ائتلاف منطقه ای تبدیل شده است – تاکنون دو بار محور را تهدید به مداخله گسترده تر کرده و قول داده است که حمله پیشگیرانه بسیار محتملی از سوی مقاومت ظرف چند ساعت آینده در ۱۶ اکتبر انجام خواهد شد که هرگز چنین اتفاقی رخ نداد حضرت آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی انقلاب نیز روز بعد پیام مشابهی را ابلاغ کرد
با این حال تمایز گذاشتن و تشخیص تهدیدهای خصمانه و فتنه جویانه محور مقاومت و تهدیدهای واقعی و شکلی که آنها را در بر خواهند داشت بسیار حائز اهمیت است.
دومین بیانیه جنجالی تر آقای امیرعبداللهیان سه روز پس از دیدار او با سید حسن نصرالله ۱۳ اکتبر منتشر شد جایی که آن دو بدون شک در مورد توانایی های حزب الله برای مداخله و محدودیت هایی که شرایط محلی برای آزادی عمل این گروه ایجاد میکرد با یکدیگر بحث و گفتگو کردند همانطور که اشاره شد، این مسئله شامل فروپاشی اقتصادی لبنان و غیر ممکن بودن کمک های احیای اقتصادی پس از جنگ است، به ویژه اگر خصومت ها توسط حزب الله آغاز شود و همچنین واکنش اجتناب ناپذیر عمومی لبنان علیه این گروه پس از جنگ.
در واقع حزب الله به مقامات لبنانی قول داده است تا آنجایی که میتواند از دخالت در جنگ اجتناب کند مگر اینکه اسرائیل لبنان را مورد آزار و اذیت قرار دهد در همین حال نجیب میقاتی، نخست وزیر لبنان با اشاره به حزب الله، به تماس های داخلی و خارجی برای دور نگه داشتن لبنان از جنگ ادامه میدهد و نگه داشتن لبنان از جنگ ادامه میدهد و تأکید میکند که ماجراجویی در خصوص گشودن یک جبهه جدید علیه اسرائیل از جنوب لبنان به هیچ وجه به نفع کسی نیست زیرا لبنانی ها نمیتوانند عواقب این اتفاق را تحمل کنند.
حزب الله که بین تعهداتش در قبال تهران و منافعش در سفت کردن جای پای خود و در عین حال جلوی چشم بقیه نبودن گیر کرده است تا کنون یک راه میانی آشنا را انتخاب کرده است تسهیل حملات گروه های فلسطینی این رویکرد به حزب الله اجازه میدهد تا به خونریزی علیه اسرائیل ادامه دهد و در عین حال انکار قابل قبولی برای اقدامات خود فراهم کند تا از پیامدهای کامل اقدامات تلافی جویانه اسرائیل و آزار و اذیت های مستقیم بسیار محدود جلوگیری به عمل آورد.
به طور مسلم حزب الله از تمرکز اسرائیل بر روی نوار غزه برای انجام حملات شدیدتر و جسورانه تر که یادآور موقعیت این گروه قبل از اکتبر سال ۲۰۱۹ است که برخی از آنها حتی منجر به تلفات نظامی اسرائیل شده اند – سوء استفاده کرده است، اما حتی این حملات نیز در چارچوب قوانین تعامل آن با اسراییل رخ داده است. بیشتر این حملات به سمت مزارع شبعا صورت گرفته است که مدت هاست توسط هر دو طرف به عنوان میدانی مجاز برای جنگ پذیرفته شده است – و این در حالی است که حزب الله به العربي الجديد اعلام کرده که فعلاً در حال بازگشت به معادله قدیمی خود یعنی جنگ نه بلکه «خون در برابر خون» است.
رویکرد کنونی و بدون تغییر حزب الله اسرائیل را مجبور میکند تا تلاشهای خود را بین شمال و غزه تقسیم کند، نه اینکه توجه خود را به مناطق ساحلی متمرکز کند این امر سرعت تهاجم اسرائیل به نوار غزه را کاهش میدهد و زمانی را میخرد که توسط آن محور مقاومت میتواند به آتش بس زودهنگام امیدوار شود این موضوع به حماس، جهاد اسلامی فلسطین و سایر متحدان تروریستی آنها اجازه میدهد تا یک روز دیگر برای جنگیدن زنده بمانند در همین حال حزب الله میتواند از تهدیدات خود مبنی بر ورود به درگیری برای ایجاد خطوط نجات برای متحدان خود در غزه استفاده کند و زمان بیشتری برای آنها بخرد.
با این حال یک عنصر عدم قطعیت همچنان با جدیت جمهوری اسلامی ایران و تهدیدات این محور برای مداخله در صورت و زمانی که جنگ اسرائیل به تهاجم زمینی تبدیل شود که موجودیت گروههای شبه نظامی مستقر در غزه را تهدید کند، مرتبط است.
جمهوری اسلامی ایران از طریق حزب الله لبنان – تقریباً دو دهه تلاش و بودجه قابل توجهی را صرف ساخت و تجهیز نوار غزه در جبهه جنوبی محور مقاومت علیه اسرائیل کرده است. حتی زمان و انرژی بیشتری را صرف حمایت از حماس، جهاد اسلامی فلسطین و دیگر گروههای نیابتی فلسطینی کرده است در ۷ اکتبر این محور از این رویکرد برای راه اندازی حمله موشکافانه طوفان الاقصى استفاده کرد احتمالاً این حملات مذاکرات مربوط به عادی سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل را هم به هم میزند .
در واقع تا آنجا که میتوان استنباط کرد این محور با قضاوت بر اساس حجم نیرو تنها ۱۵۰۰ نفر در داخل اسرائیل کشته شدند، که تقریباً معادل دو گردان است و کمیت و کیفیت تسلیحاتی که حمل میکردند کشتار و قتل عام بسیار وسیع تری را برنامه ریزی کرده بود.
این گروه ها محور مقاومت شدت پاسخ اسرائیل را به طور جدی دست کم گرفتند، شاید با این فرض که اختلافات داخلی در دولت یهود در یک سال گذشته و این باور که در جامعه اسراییل شکاف زیادی بوجود آمده واکنش اسراییل را کند خواهد کرد. و اکنون محور مقاومت ممکن است در معرض خطر از دست دادن جبهه جنوبی خود در برابر هجوم مصمم اسرائیل باشد. گامهای بعدی جمهوری اسلامی ایران به اهمیتی که برای حفظ نیروهای نیابتی خود در غزه و سرمایه گذاری نظامی در منطقه ساحلی قائل میشود بستگی دارد به ویژه اگر گزینه های مختلف برای دستور به حزب الله برای ورود مستقیم به درگیری باشد – مانند شعله ور کردن جنگ بین گروههای فلسطینی و ارتش اسرائیل در کرانه باختری یا افزایش تنشهای یهودی – عربی و ایجاد خشونت در داخل اسرائیل – به نتایج مطلوب خود نرسد عدم مداخله نه تنها میتواند خطر نابودی جبهه جنوبی را به همراه داشته باشد بلکه به اعتبار جمهوری اسلامی ایران در مسئله فلسطین نیز آسیب میرساند از سوی دیگر دستور به حزب الله برای مداخله درخشان ترین ستاره مجموعه نیروهای منطقه ای تهران – و وفادارترین شاخه آن – این گروه را در معرض خطر آسیب مستقیم در برابر اقدام تلافی جویانه نظامی اسرائیل قرار میدهد صرفنظر از خشم و عصبانیت لبنان پس از جنگ از این و از همه اینها مهم تر نجات گروههای نیابتی نظامی فرودست آن است که وفاداریشان به نظام ایران و حزب الله نسبتاً بحث اقدام برانگیزتر است.