تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل

خلاصه جلد بیست و دوم: کتاب شریف الغدیر حضرت علامه امینی رحمه اﷲ علیه

شعرای غدیریه از قرن نهم الی دوازدهم

 قبل

خلاصه جلد بیست و دوم: کتاب شریف الغدیر حضرت علامه امینی رحمه اﷲ علیه

شعراي غدیر در قرن نهم:

ضیاء الدین هادي تولد 758، وفات 822،…

(…..، خداي را سپاس که روان و جان را آفرید …..، آنگاه بر کسی درود باد که شرافت او از همه آفریدگان بالاتر و از همه عرب و عجم گرامی تر است، یعنی سلام و درود خدا بر محمد مصطفی که از قبیله مضر برگزیده و خاتم پیامبران و نمونه اخلاق ستوده گردید، پس تو از آن غلوي که نصاري درباره پیامبر خود (مسیح) می کنند بگذر و خارج از آن هرچه میخواهی درباره پیامبر اسلام از صفات نیکو بگو و قضاوت کن، …..، این طریقه و مذهب ماست که پیشواي پس از مصطفی، حیدر پهلوانان و دلیران است، یعنی علی امیرالمؤمنین، آن کسی که خدا او را به قسم خود، مخصوص و در آیات مبارك(قرآن)، به آنگونه او را به فضل ستوده است که من هرگز قادر به نظم درآوردن آن اوصاف نیستم، درباره او رسول خدا و سرور و پیشواي ما در ایام حج و روز غدیر خم فرمودند: (هر که را که من مولا و پیشواي او هستم، علی نیز سزاوار پیشوایی و ولایت اوست)، پیامبر بزرگوار در ضمن خطبه زیبا و غرایی که در میان جمع حاضران، ابوالحسن گرامی را در آن روز گرم و سوزنده …..، معرفی فرمود تا بعد از آن حضرت گمان نبرند و نگویند که نص رسول خدا (ص) پنهان و پوشیده ماند، …..،

پس علی بدینگونه پس از مصطفی جانشین آن بزرگوار است، او فضیلت والاي تقدم بر ایمان را بر همه دارد، او کسی است که بر هیچ بتی سر فرود نیاورده و آنها را ستایش نکرده و در هر خیر و کمال بر همه سبقت داشته، و در هر جنگی ثبات قدم ورزیده، او اول کسی است که به قبله مسلمانان نماز خوانده است و آگاه ترین مردم بر قرآن و احکام آن است، او در میان مردم، نزدیکترین مردم در قرابت و نزدیکی با رسول خداست، و برترین خلایق از حیث فضایل و مناقب و جنگاورترین همه درپیکارها و با همتی والا و… و آنجا که فاجران بیچاره روزه نمی گرفتند، او شبانگاهان بیش از همه عبادت می کرد و در ایام وجوب روزه، روزه می گرفت، او در گفتار فصیحترین و در بیان بلیغ ترین و در دادرسی عادل ترین مردم بود، او از همه خوشروتر، از همه مهربان تر، و در برابر خواهش دیگران از همه کریم تر و بخشنده تر بوده است …..، پس چگونه می توانی کسانی را که در حلم و اخلاق و خصال و در شجاعت و فضل و بزرگی و تدبیر و ورع و کرم و بخشش عالم گیر و…،  با او قدرت برابري ندارند، را بر او مقدم بداري و…،)،

این شاعر بزرگ سید جمال، ضیا ءالدین هادي پسر …..، پسر ابراهیم پسرحسن پسر علی بن ابی طالب است، …..، او یکی از شخصیت هاي بزرگ کشور یمن است …..، او صاحب کتب و رسالات و اشعار و منظومه هاي بی شمار است تا جایی که شیخ فقیه محمد بن علی بن ناجی در حق او گفته است که مراد رسول خدا از این کلام که فرمود (….. از فرزندان حسن شخصی خواهد آمد که از زبان او شعر مانند آنکه از زبان افعی سم بیرون می آید خارج می شود …..)، این بزرگوار است ….. از تألیفات این شاعر بزرگ (کفایه، نظم، الطرازین، الرد علی بن العربی، هدایهالراغبین الی مذهب اهل بیت الطاهرین، …..)، این شاعر با دانشمندان یمن جنوبی مانند ….. مقري و نظاري و ابن خیاط …..روابط نزدیک داشته و نیز با …..، مراسله و مشاعره داشته و ….. نام او در نزد بزرگان همه کشورها حتی در مصر با وجود خشونت و دشمنی اهالی آنجا مورد احترام و زبانزد بود، چنانکه شرح حال او و برادرش را حافظ علامه ابن حجر عسقلانی مصري، در تاریخ خود آورده و از هر دو آنها تعریف و تمجید نموده است ….

حسن آل ابی عبدالکریم:

(….. فروغ چکامه من در بدیع اصول شمرده می شود…، امامی که بر دوش پیامبر صلی اﷲ علیه وآله صعود کرده و حاسدان به منزلت او از مقام شرف نزول کرده و از جایگاه خود پائین افتاده اند، او بود که قرص نان جوین خود را به سائل بخشید و دربرابر، به فرمان خداوند قرص خورشید که غروب کرده بود طلوع کرد، ….. و آن بیعت بزرگ دیگر که (خم) نامیده می شود و پیامبر در موضوع آن خطبه خواند و آن بیعت را به امت اعلام نمود، …..، پیامبر از بالاي جهاز شتران، دست راست علی را گرفته و می فرمود، همگان آگاه شوید و گوش فرا دهید و به هر کسی که در این جمع نیست خبر دهید، و هر بزرگ وکوچکی از شما، این پیام را به دقت آویزه گوش نماید که من از جانب پروردگار آسمان ها، این پیام را می دهم که: (هر کس را که من سرور و پیشوا او هستم، این علی هم پیشواي اوست، این علی پیشواي مؤمنان است، و هر که جز او این ادعا را نماید، تبهکار و نادان است و همگی در حالی که مرض هایی در دلهاي آنان پنهان بود، می گفتند: (اي علی تبریک بر تو، مبارك باد بر تو)، چه کسی مانند علی است که محمد بهترین پیامبران دوست و یاور اوست …..، اي اسداﷲ، اي آن کسی که دلاوري و شجاعت تو، کام دشمنان راتلخ کرده است …..، ما ترا بر مصیبت فرزند شهید تو تسلیت می گوئیم، و این سوگ و ماتمی است که بر اهل آسمان نیزگران و سنگین است، اي علی، حسین فرزند گرانمایه ترا، بدترین مردم یعنی کسانی که از راه راست منحرف بوده و ازتبهکاران محسوب می شدند، به کوفه دعوت کردند و هنگامی که او بر اساس این دعوت به سوي آنان رفت، پیمان دعوت خود را شکستند، …..،

آري این حیله گران و مکاران هستند که همیشه از راه راست منحرف می شوند، و …..، آري آنها کینه هاي خود را از کشته شدگان خود در جنگ بدر به اینگونه آشکار کردند و آنچنان نمونه هایی از پستی و رذالت با حیله گرينشان دادند که همیشه در بلندي ها تاریخ به چشم می خورد، (آن قوم کافر و مشرك)، او را محاصره کردند و همه در کنار فرات فرود آمدند بگونه اي که خاندان رسول اﷲ از آن آب گوارا نمی توانستند سیراب شوند و رفع تشنگی کنند، پس سرورما حسین علیه السلام وقتی ملاحظه کرد که آن قوم اینگونه به ورطه گمراهی افتاده اند و در موقعیتی است که اوضاع به کلی دگرگون می شود، در میان یاران و دلاوران خویش بپاخاست و با نرمی و مهربانی به آنها خطاب نمود، ….. که هان اي یاران، اکنون که شب دامن خود را بر زمین گسترده و همه جا را فرا گرفته است، شما بروید، شما انجام وظیفه کردید و پستی و مذلت را نپذیرفتید و این قوم فقط قصد جان مرا دارند …..، پس همگی از این سخن مولا گریه و زاري و فغان سر دادند و اظهار نمودند، جان ما فداي تو باد و البته جان ما در راه تو قیمتی و بهایی ندارد و این کمترین چیزي است که آن را فدا میکنیم، و هرگاه ما تو را که در روز قیامت راه نجات ما هستی در میان دشمنان تنها بگذاریم، و ترا به دشمن تسلیم کنیم، در آن روز در پیشگاه رسول خدا و داماد او علی و دخترش زهراي بتول چه عذري خواهیم داشت، پس آن بزرگوار فرمود: ….. خدابه شما پاداش نیک عطا فرماید و البته من در روز قیامت وسیله نجات شما خواهم گردید…..، پس یاران حسین چنان استوار ایستادگی نمودند که گویی کوههاي بلندي در برابر آن قوم شقی بودند و در تقدیم جان مانند سیل خروشان جود و کرم می ورزیدند و در میدان رزم، به مانند شیران دلاور که بیشه هاي مرگ، میدان تاخت و تاز آنان است می خروشیدند، ….. همان فدائیان راه خدا که بر روي اسبهاي تیزرو آرام می گرفتند، همان بزرگواران و بخشندگانی که بذل جان، هدیه آنان محسوب و نوك تیز نیزه ها آرامگاه آنان بود …..،

اینان خروشیدند و حمله بردند و اندوه دل از خاطر حسین زدودند و با چنان عزمی بلند به جهاد برخاستند که گویی آن اراده بر بالاي ستاره سماك مکان دارد …و جانبازي کردند و ضربه هاي تیغها و نیزه هاي آنان با سختی و صلابت بر دشمنان آنان فرود آمد و…، آري گویی یاران حسین که اطراف آن بزرگوار حلقه زده اند، مانند شیربچه هایی هستند که پیرامون شیر فراهم آمده اند …..، یاران حسین به درجه اي رسیده اند که در هر فضیلتی بر همه پیشگام و به مقامات ارزنده اي دست یافته اند که هیچ آرزومندي به آن مقام نرسیده است، این اصحاب باوفا با دیده بصیرت و به نیروي ایمان، حوران بهشتی را دیده و در پهنه آرزو و امید به آنها رسیده و ارواح پاکباخته خود را نثار راه حق نموده و مرگ را عین سعادت و آسایش خود می دانند.، آري آنان تا آنجا که اقتضا داشت، حق حسین را بر خود ادا کردند و البته چنین یاران باوفا کمیاب هستند،

آه که بدنهاي بی جان این پاکان در پیشگاه امام آنان بر زمین افتاده و بادهاي سخت بر آنها دامن گسترده بود، و تن هاي برهنه آنان از گرد و خاك نبرد کفن پوش گردیده و خون سینه آنان به عوض آب فرات پیکرهاي آنان را غسل داد و از آن گروه یاران جز خود امام و حضرت زین العابدین که بیمار بود کسی بر جاي نماند تا سرانجام خود امام به خاك و خون غلطیده و همه اطرافیان و خویشاوندان او نقش زمین شده بودند، آري و البته هر آن کسی که با فرومایگان در آویزد به ظاهر اینچنین گزند می بیند، حسین امامی است که بر دشمنان چنان مانند علی حمله کرد که از آتش آن کوههاي بلند متلاشی می شد،…..، همان امام که با دلی شکیبا و با بردباري شگفت در برابر شداید از راست و چپ سراغ این کشته گان را می گرفت و در این هنگام بود که امام حمله می کرد و دشمنان از ترس پاي به فرار می گذاشتند، گویی که این علی است که در قلب صفوف لشکر دشمنان به حرکت درآمده است، ….. در این زمان لشکر دشمن حمله اي ناگهانی بر او صورت داد و شمشیرها و نیزه هاي کوچک و بزرگ از هر سو باریدن گرفت ولی امام چنان حمله اي بر آنان کرد که جمع دشمنان را مانند گربه هایی که از صداي برخورد تیغ ها گریزان می شوند پراکنده نمود

و در اینجا بود که آن امام را چنان تیرباران کردند که از قواي امام جز اندکی برجاي نماند، و او تشنه لب از اسب به زمین افتاد و بر روي تلهاي خاك مسکن گزید و اسب آن حضرت به سوي خیمه ها روانه شد در حالی که بر پشت خود دیگر آن امام بزرگ و حمله کننده را نداشت، بانوان مطهر از خیمه ها با آه و افغان خارج شدند و بر مولا و سرورشان حسین ندبه و گریه سر دادند، پس اي حسرت و آه بر آن زمان که سکینه دختر او نزد اسب آمد ودر حالی که بر سینه او بوسه می زد چنین می گفت (….. اي پدر، تو مانند ماه تابان بودي که به نورت همه مردم را ارشاد میکردي ولی در نهایت کمال، ناپدید شدي، تو بر جهان هدایت، مانند چراغی پرتوافکن بودي ولی طرفداران پستی و ذلت تراخاموش کردند و براي شریعت پیامبر کسی که بتواند این کار ترا انجام دهد نمانده است، اي پدر تو نوري الهی بودي که تراخاموش کردند،

اما بایست دانست که همه کارها به سوي خدا باز می گردد، اي پدر اي باغ و گلستان مجد و شکوه، وقتی تو رفتی همه گیاهان عزت و بزرگواري که طراوت و شادابی داشتند، همه پرپر شده و خشکیده اند، اي سرور، این داغ تو بر اسلام خیلی گران است و براي مردم نیز این داغ بی نهایت عظیم و بزرگ است،

پس آنگاه حضرت زینب به سوي اسب آمده و در حالی که سرگشته و پریشان و اشک بر رخسار او جاري بود و در این زمان اسب را غرقه در خون دید که پوشش خود را انداخته و آغشته به خاك و خون است، …..، آنگاه از زنان پاك سیرت که پیرامون او بودند ناله و زاري بلند شد، و فرمود اي برادر، امت سفارشهایی که محمد صلی اﷲ علیه وآله در مورد ما کرده بود، همه را کنار گذاشته و مردم نادان، ترا به کینه پیامبر و به خاطر دشمنی با او هلاك کردند، اي برادر وحشیان بنی امیه بر ما چیره شدند و بندگان و حرام زادگان بر ما سیادت یافتند، و اگر رسول خدا و وصی او (علی)، زنده بودند، کدام دست جرأت داشت که به سوي تو به بدي و ستم دراز شود،

پس آنگاه شمر ملعون یعنی همان سنگدلی که کفر سراپاي او را فرا گرفته و در تمام وجودش ریشه دوانیده بود او را کنار زده و رگ گردن آن تشنه بزرگوار را برید و اینجا بود که ریشه ها و شاخه هاي مکارم و بزرگواري قطع و رشته هاي استواراسلام، سست و ارگان هدایت، نابود گردید، و بدینگونه بزرگ مرد، جهان معانی و افتخار، زبان از گفتار بست و فرشتگان وجن و انس، همه بر او نوحه سرایی کردند، …..، افسوس بر آن دیاري که آن تن پاك بر خاك افتاد و سرش بر روي نیزه ها به حرکت درآمد، …..، و این مصیبت عظیم بر اهل زمین سخت ناگوار و بر اهل آسمان سنگین و غیرقابل تحمل است،

آري فرزندان رسول خدا و خاندان وحی در خاك کربلا برهنه بر خاك داغ و تفتیده کربلا افتاده ولی خاندان (حرب)، در کاخ ها خودآرمیده اند، و شگفت که یزید بر تخت خلافت تکیه زده و حسین بر خاك کربلا کشته شده است، فرزند رسول خدا و پیشوا وامام امت و سرور همه انبیاء (یعنی حسین)، با لب تشنه و مظلومانه به قتل رسیده است.

همان حسین که سلاله پیامبر برگزیده و حبیب خدا و فرزند فاطمه است و به راستی چه زیبا این شعر را صاحب معالی علی حلی سروده است که …..، (در میان مردان بزرگ هیچ جد عظیم الشأن به کمال محمد صلی اﷲ علیه وآله نیست و در میان بانوان، هیچ زنی به جایگاه رفیع حضرت فاطمه علیها السلام نیست، بر حسین علیه السلام این افتخار بس که چنان جدي و چنان پدر و مادري دارد…)،

اي مولا و پیشواي حق، سیل اشک از دیدگان من خشک نخواهد شد و اندوه و سوگ من مدام خواهم بود و هرگز کم نخواهد شد…، من در عزاي تو به اسلام و هرچه که نماد مجد و بزرگواري است تسلیت می گویم و البته اندوه اهل اسلام و بزرگواران عالم درباره تو اندوهی جاودانه است، اي شترسواران و اي کاروانیان که از کربلا گذر می کنید، در این سرزمین توقف کنید و درآن طوافی بجاي آورید و بگوئید: (اي فرزند پاك پیامبر هدایت، محمد صلی اﷲ علیه و آله و اي کسی که سلاله علی و فاطمه بتول هستی و اي سرور همه آفریدگان، اي کسی که همه پرچم ها به سوي زیارت او باز می گردند، اگر روزي بنی امیه مقام تو را درك نکردند، باکی نیست زیرا که مقام و قدر و منزلت تو نزد پروردگار عظیم است و اگر روزگار ترا در دیار غربت غرقه در خون در خاك افکند، چه باك که در سراي افتخار جاودانه آرمیده اي، ….. و هرگاه شما را از نوشیدن آب فرات منع نمودند البته در بهشت از شراب سلسبیل سیراب خواهید شد،

اي مولاي من همه آرزوهاي من بر امید پیروزي و نصرت شما بسته شده و دل من بر محبت و ولایت شما اهلبیت بسته شده است، مدتی که براي گرفتن انتقام شما سپري شده، البته بسیارطول کشیده است، آیا وقت آن نرسیده که ستم بزرگ از زمین برداشته شود، پس در کدام وقت آتش سوزان قلب ما فروخواهد نشست و این دل رنجور داغدیده، کی بهبود خواهد یافت و در کدام زمان، این شکستها در سایه دولت پیروزمند عدل و داد (موعود خداوند) جبران خواهد شد و همان دولت مظفر و پیروز که به امن و سعادت بشریت رهنمون می شود،

خدایا چه هنگام بساط عدل مهدي سلام اﷲ علیه گسترده و بساط ظلم و بیدادگري به کلی برچیده، و کینه و دشمنی از بین خواهد رفت، آري فقط در آن زمان است که دین آل محمد صلوات اﷲ علیهم پیروز و کفر سرنگون و خوار خواهد شد و بعد از آن همه ظلمت اندوه و غم، نور سرور و شادمانی دیده خواهد شد و سفره نعمت هاي گوارا خداوند در همه جا پهن و گسترده خواهد شد.

اي خاندان طه که همه پاك و مطهر هستید، من به روزي دل بسته ام که در آن روز گفتنی هاي فراوان دارم، من در آن روز که فقیر و بیچاره هستم، امیدوارم از لغزشهاي من درگذرید، زیرا که شانه هاي من از گناهان سنگین است، من شما خاندان را مدح کرده ام و می دانم که نجات من در همین است و آگاه هستم که چه پاداش بزرگی خواهم داشت…، این شعر من که برروي منبرها مورد توجه قرار گرفته است، نشان می دهد که چگونه این دوستدار شما در غم شما آزرده و نغمه سرایی نموده است،

و این چکامه اي است که در سال 772 سروده شده و پدیدآورنده این چکامه (عروس سخن)، حسن آل ابی عبدالکریم مخزومی است …..، تا آن روز که نام شما برده می شود، درود خدا بر شما بزرگان باد و البته نام شما جاودانه تاریخ خواهد ماند و هیچگاه از صفحه دلها پاك نخواهد شد.)،

او یکی از شاعران شیعه قرن هشتم است…،

شعراء غدیر در قرن دهم:

شیخ کفعمی: متوفی (905):

(….. خرم و مبارك باد روز غدیر، روز بهروزي و شادمانی، روز کامل شدن دین خدا، روز اتمام نعمت پروردگار بخشاینده، روز رستگاري و نجات، روز صلاح پذیرفتن تمامی امور، روزي که مرتضی، پدر حسن و حسین، امام بزرگوار به امیري رسید و روزي که توسط جبرئیل خطاب تقدیر پروردگار دانا و توانا نازل شد، روز مبارکی و سلام مصطفی و خاندان پاك و تابناك او، روزي به نام غدیر که ولایت علی امیرالمؤمنین شرط ایمان گردید، روزي که ولایت علی به همه خلایق که بینایی وشنوایی داشتند عرضه شد، علی وصی پیامبر و یار و دوستدار او و نابودکننده کفر و کافران است، او بارانی است که در خشکسالی می بارد و اوست که همسر گرانمایه حضرت زهرا و یار و یاور رسول خدا و چراغ تابنده اسلام است، او مایه امنیت شهرها و کشورها و ساقی بندگان صالح در روز قیامت از حوض کوثر با شربت خوش گوار است و او آن کسی است که ستاره در خانه او فرود آمد و با جن در ژرفاي چاه به نبرد برخاست، تو فضایل او را از جنگ بدر و احد سؤال کن، …..،

….. و عظمت دلاوري او را از عمرو و مرحب بپرس و در روز صفین و در شب (هریر)، شخصیت والاي او را بررسی کن تا بدانی وآگاه شوي که تا چه اندازه، دین خدا را با شمشیر آخته و عزم آهنین خود، در نبردها یاري کرده است، او کسی است که بیست و شش نبرد هولناك و رعب آور در التزام پیامبر هاشمی بشیر و نذیر داشته است و او در زمان رسول خدا فرمانده جنگهاي سریه بوده و جز او کسی فرمانروایی نداشته …..)

این ابیات را کفعمی در آرامگاه مقدس سیدالشهداء در کربلاي شریف سروده و در آن هنگام در سنین بالاي پیري بوده است… و نیز می گوید (….. و بعد از آن، روز غدیر خم را روزه بگیر و در هجدهم آن ماه، این شعر مرا بکار ببر، و آگاه باش که در چنان روزي، نص امامت مرتضی علی بر پیامبر نازل شده است و به راستی که در این روز اسلام کامل گردیده و آن روز روزي است که فضیلت آن را قلمها نمی توانند به شماره بیاورند، و روزه گرفتن در این روز با یک عمر روزه گرفتن برابر است….) …..،

او یکی از بزرگان علم و ادب در قرن نهم است و ازکسانی است که پرچم حدیث را در همه جا به اهتزاز در آورده ….. و با تألیفات مهم و با احادیث و فضل فراوان خود مردم رابهره مند نموده است، و تمامی این فضایل، با تقوي و ورع بسیار او توأم بوده است…، تبار گرانمایه او به تابعی بزرگ حارث بن عبداﷲ اعور همدانی می رسد ….. او از فقهاي بزرگ شیعه بوده و… از جمله تألیفات او (1- المصباح، 2- البلد الامین، 3-شرح الصحیفه، 4- المقصد الاسنی، 5- محاسبه النفس، 6- کفایه، 7- تفسیر، ….. 49- مختصر نزهه)، …..

پدر این شاعر یعنی  شیخ زین الدین علی جد، جد شیخ بهایی است…، شیخ کفعمی، این شاعر بزرگ در کربلاي مشرفه به سال 905 وفات یافته و اهل بیت خود را وصیّت نموده است که او را در حایر مقدس در ناحیه عقیر دفن نمایند و گفته است (….. به خاطر خدا، از شما می خواهم که پس از مرگ مرا در خاك عقیر به خاك بسپارید، زیرا که من در آنجا همسایه شهید کربلا و سلاله رسول خدا، آن بهترین پناهگاه خواهم بود و آنجاست که من بدون آنکه با نکیر و منکر بحث و گفتگویی داشته باشم در آرامگاه خود بدون هیچ هراسی خواهم آرمید و آن روز که مردم از شعله شراره و آتش جهنم وحشت زده خواهند بود، من در جایگاه خود و در روز رستاخیز در امان خواهم بود و من تجربه کرده ام که اعراب، مهمان خود را گرامی می دارند و او را از رسیدن  هر گزندي نگهبانی و حمایت می کنند، بنابراین چگونه ممکن است که فرزند رسول خدا از کسی که بدون هیچ یار و یاوري به پناه اوآمده است دفاع ننماید و این عار است که صاحب قلمرو و حکومت، شترسواري را که در آن محدوده گمراه شد را یاري وحمایت ننماید …..) …..،

(کلب گوید حال و احوال این اولیاء خدا چنین است که در درجات بالاي تقوي و ورع و خدا ترسی باز هم چنین خائف و ترسان و پناهنده بوده اند و ما به خدا پناه می بریم و با دست خالی و روي سیاه و از ساحت قدس اقدس او می خواهیم تا به حق مقربان درگاه خود و به برکت محمد و آل محمد (ص) در دنیا و آخرت ما را سعادتمند و از شفاعت این بزرگواران بهره مند نماید آمین، آمین، آمین یا رب العالمین…).

عزالدین عاملی (متولد 918– متوفی 984):

(….. تباري دارم که شایسته احترام است و نسبت و پیوندي با ولایت عظمی دارم، من در روز رستاخیز…، برادر مصطفی و پدر دو سید اهل بهشت، آن کسی که همسر فاطمه و داماد رسول خدا است را، با فریاد صدا کرده و او را به یاري خود طلب خواهم نمود، زیرا او شخصیتی است که محبوب پروردگار بزرگ است و ….. و مطابق نص صریح حدیث غدیر پیشواي بندگان است، اوست که اندوهها را از قلب ها می زداید و از اسرار قلوب آگاه و به فرموده خداي دانا پاك و مطهر است …..)،

این ابیات ابتداء قصیده اي است که شیخ حسین بن عبدالصمد عاملی پدر شیخ بهایی سروده است و سپس آن را به طور مبسوط شرح نموده و در آن فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به روایت اهل سنت نقل نموده است و از جمله در تفسیراین مصرع (….. و مولی الانام بنص الغدیر…) آورده است که مقصود از آن واقعه غدیر خم است و پس از آن حدیث غدیر را ذکر نموده که خلاصه آن اینست (….. احمدبن حنبل آن را با شانزده واسطه و ثعلبی با چهار طریق در تفسیر آیه (یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک…) آورده اند، و ابن مغازلی آن را به سه طریق نقل نموده و آن را در کتاب (جمع بین صحاح سته) آورده و به گفته ابن مغازلی، حدیث غدیر خم را حدود یکصد نفر از رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله وسلم نقل نموده اند، و محمدبن جریر طبري مورخ مشهور، حدیث غدیر را از هفتاد و پنج طریق نقل نموده و کتاب ویژه اي در آن باب به نام (کتاب الولایه)، نوشته است، و حافظ ابوالعباس احمدبن عقده، این حدیث را از یکصد و پنج طریق نقل نموده و کتاب ویژه اي در این موضوع تألیف نموده و…، این همه از حد تواتر گذشته است و این حدیث در باب امامت و وجوب طاعت، نص واضح و معتبر است که عقل سلیم نادرستی هرگونه توجیهات بلاوجه را اثبات می نماید، و نیز حال و مقام حدیث هم آن توجیهات بلاوجه را رد می نماید، درآنجا که رسول خدا (ص) می فرماید (….. آیا من بر شما از نفسهاي شما اولی و برتر نیستم، و معنی این عبارت بعد از نزول آیه (یا ایها الرسول بلغ …..)، و نظایر آن کاملاً روشن است و اصحاب تأویل از معنی شعر ابوالطیب غفلت کرده اند که گفت: (فرض کن که من بگویم این صبحگاه روشن و این طلوع درخشان صبح، شب تاریک و ظلمانی است، آیا با این گفته من، اهل عالم و مردم دنیا از پرتو روز محروم خواهند شد؟)،.،

….. این شاعر در خاندان و تبار و خانواده اي که از روزگار علی علیه السلام بواسطه ولاي خاندان عترت و عصمت به شرافت و مجد موصوف بوده است، پرورش یافت و بی جهت نیست که امیرالمؤمنین علی علیه السلام عقیده و اعتقاد و ایمان صحیح جد اعلاي این شاعر یعنی حارث بن عبداﷲ اعور همدانی، را در هنگام وفات تصدیق نموده و او را به صدق ولایت و محبت خود بشارت داده است… و این شاعر این انتساب افتخارآمیز جد خود را در نامه اي که به سلطان شاه طهماسب و به سال 968 و به خط خود نوشته، ذکر نموده است،

….. و فرزند او جناب شیخ بهایی نیز به اجازه اي که به سال 1015 به مولی صفی الدین محمد قمی صادر کرده، به این انتساب اشاره نموده و آن رادر ص 279 کتاب کشکول خود آورده است، (….. از نهج البلاغه، از نامه اي که امیرالمؤمنین علیه السلام به حارث همدانی، جد گردآورنده این کتاب نوشته است…) و نیز بسیاري از اعاظم و بزرگان و مشایخ امت که به انتساب افتخارآمیز شاعر به آن اجداد پاك تصریح نموده اند که از جمله آنان (….. شهید ثانی، شیخ حسن صاحب معالم، بایزید بسطامی دوم، سید ماجد بن هاشم بحرانی، ….. و جناب شیخ جعفر حظی بحرانی متوفی 1028 که او را در ضمن قصیده اي ….. ستوده است که: (اي کسیکه فرزند آن بزرگانی هستی که وصی پیامبر آن بزرگان را ستوده، آنگونه که هیچ انکارکننده اي نمی تواند بزرگواري آنانرا انکار کند، همان بزرگواران که در جنگ صفین آنجا که دوستان علی همگی از جنگ فرار کرده بودند با دلاوري و شجاعت شمشیرهاي برهنه خود را بر سر مردم فاجر و تبهکار (پیرو شیطان یعنی معاویه) فرود می آوردند… در این زمان بودکه جان علی خرم و آرام می شد و نشان این پیام را در چشمان او می خواندند که درباره آل همدان می گفت، اگر من دربانی دروازه بهشت را به دست آورم، همان بهشتی که آثار و اخبار صحیح از آن خبر داده است، می گفتم اي آل همدان همگی به سلامت در آن واردشوید، …..)،

در این ابیات او به دلاوري هاي قبیله همدان در جنگ صفین و نیز به پهلوانی هاي حارث همدانی جد شاعر اشاره نموده و آورده است که چگونه امیرمؤمنان علی علیه السلام او را تعریف و درباره او فرموده بود (اي مرد همدان، شما به منزله زره و نیزه پیکار من هستید و شما جز خدا را یاري نکرده و به جز از خداوند فرمانبرداري ننموده اید…، وقتی که دلاوران را به یاري خواستم پس شجاعان همدان که هرگز تن به پستی نداده بودند دعوت مرا پذیرفتند و این سوارکاران قبیله همدان بودندکه در سپیده دم نبرد، پاي از جنگ عقب نگذاشته و همگی بر این کار شکرگزار و خشنود بودند، آنها با نیزه هاي آهنی و شمشیر بر کف چنان حمله می نمودند که گویا شعله آتش سرکشیده است، ….. و آنگاه که به خانه هاي آنان وارد شوي از توبه مهربانی پذیرایی می کنند…، خداوند بهشت را بر همدانیان پاداش عطا فرماید زیرا که آنان در هر میدان جنگ، همچون سد کوبنده بر علیه دشمنان هستند و هرگاه من بر در سراي بهشت افتخار دربانی داشتم به آل همدان می گفتم به سلام وسلامت وارد شوید، …..)،

آري مؤسس شرافت این خاندان حارث همدانی، مصاحب خاص امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده و حارث کسی بود که در ولایت آن حضرت فانی شده بود، او از فقهاي شیعه و از برجستگان روزگار خود به شمار می رفت و گروهی از رجال عامه نیز او را ستوده اند از جمله سمعانی، …..، ابن قتیبه…، ذهبی…،

که ابن حجر از ابوبکر بن ابی داوودآورده است که گفت (….. حارث، افقه مردم بود و در میان قوم از همه پارساتر، و از حیث تبار ممتازتر بود، او فرایض را ازعلی علیه السلام فرا گرفت…)، کشی در رجال خود از ….. شعبی روایت می نماید که از حارث اعور شنیدم که می گفت(شبی به حضور علی علیه السلام رسیدم فرمود اي اعور چه چیز باعث شد که به نزد من بیایی، عرض کرد یا امیرمؤمنان به خدا قسم دوستی و محبت شما، پس آن حضرت فرمود بر تو حدیثی بگویم که شکرانه آن را بجاي آوري، آگاه باش که هیچ بنده اي که مرا دوست داشته باشد نمی میرد مگر آنکه با حب و دوستی من در قیامت زنده می شود و هیچ بنده اي مرا دشمن نمیدارد مگر آنکه در روز رستاخیز با آن دشمنی روبرو می شود و…)،

شیخ ابوعلی پسر ابوجعفر طوسی… از اصبغ بن نباته نقل نموده است که (….. حارث همدانی با گروهی از شیعیان امیرالمؤمنین به خدمت آن حضرت رسیدند و من نیز در بین آنان بودم و حارث بیمار بود و با قد خمیده راه می رفت و عصاي خود را بر زمین می زد و علی علیه السلام که خیلی به او علاقمند بود از او سؤال کرد چه شده است، حارث گفت مصائب روزگار به من رسیده است یا امیرالمؤمنین من تشنه دشمنی با دشمنان توهستم، همان کسانی که با تو دشمنی می نمایند آن حضرت فرمود در چه زمینه اي با من دشمن هستند گفت: در برداشتی که از شخصیت و مقام شما دارند، گروهی به افراط و غلو گرائیده و گروهی میانه روي کوته بینانه دارند و گروهی هم مردد وسرگردان هستند و نمی دانند چکار کنند پس آن حضرت فرمود اي برادر همدانی، همین قدر اظهار نظر من براي تو کافی خواهد بود که بدانی بهترین پیروان من گروه میانه رو هستند و غالیان و عقب افتادگان نیز سرانجام به آنها ملحق می شوند، پس حارث گفت که اي پدر و مادرم به فداي تو باد، خواهش می کنم که این غبار شک و ابهام را از دلهاي ما پاك کنی وبه ما بصیرتی عطا فرمایی پس آن حضرت فرمود این اندازه که گفتم براي تو کافی است و حقیقت در این بیان پنهان است و به راستی که دین خدا را با مردان نمی توان شناخت بلکه آن را با حق می توان شناخت و بصیرت دینی به شناخت آیات برحقخ داوند شناخته می شود پس تو حق را بشناس آنگاه مردان حق را هم خواهی شناخت، پس اي حارث همانا گفتار حق، بهترین سخنان است و مجاهد راه حق آن کسی است که از آن گفتار حق پرده بردارد و آن را آشکار نماید و بنابراین من حق را به تو معرفی می کنم پس گوش فرا ده و سپس به کسانی که در بین یاران خود شایسته می دانی بگو، پس آگاه باش که من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم و اولین یاور او بودم و او را از آن هنگام که آدم پیامبر، بین روح و جسد بود باور داشتم، پس آگاه باش که من در میان امت هم، اولین یار و یاور او بودم و به این ترتیب، ما نخستین طرفداران حق و واپسین گرویدگان حق هستیم، اي حارث آگاه باش که من یار مخصوص آن حضرت هستم و من یار مقرب و داماد و وصی و ولی پیامبرم که در آشکار و نهان با او همدم هستم، خداوند بمن فهم کتاب (قرآن) و فصل خطاب و نیز دانش قرنها و اسباب داده شده و هزار کلید در دسترس من گذاشته شده که با هر یک از آن کلیدها هزار باب دانش بر من گشوده می شود و از هر بابی از آن هزار هزار عهد به من داده شده و بدینگونه مورد تائید الهی قرار گرفته ام و یا به عبارت دیگر فرمود که لیله قدر به عنوان خیر و نعمتی به من داده شد و نیز به همه کسانی که خاندان مرا نگهبانی و طرفداري نمایند و این لطف خاص خداوند بر ما هست، همواره با ما است، تا آن زمان که شب و روز به دنبال هم می آیند و تا آن زمان که خداوند زمین و اهل زمین را با هم گردآوري نماید و به تو اي حارث مژده می دهم و سوگند به آن خدایی که دانه را شکافت و جانها را آفرید که دوست و دشمن مرا در چند جا خواهند دید، به هنگام مرگ، در صراط و در آن زمان که هر کدام نصیب اعمال خود را ببینند مرا خواهند دید، پس حارث سؤال کرد که اي مولاي من بگو که این روز که مردم از هم جدا و قسمت خواهند شد چه روزي است و آن حضرت فرمود: آن روزي است که اهل آتش از غیر آن جدا شوند و من با کمال درستی و خوبی آنها را قسمت می کنم و می گویم این دوست من است و آن دشمن من است پس آنگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام دست حارث را گرفت و فرمود اي حارث من دست تو را همانگونه گرفتم که رسول خدا دست مرا گرفت در آن وقت که من از عمل حاسدان قریش و منافقان به رسول خدا شکوه و شکایت نمودم و آن حضرت به من فرمود یا علی آن زمان که روز قیامت فرا رسد من ریسمانی را که با عصمت خداوند صاحب عرش پیوند دارد می گیرم و تو نیز اي علی همان رشته را به دست می گیري و شیعیان و خاندان تو نیز همین رشته را می گیرند پس تو اي حارث با این دست دادن همان لطفی را که خداوند با پیامبر و وصی او خواهد داشت به این وسیله دریاب و البته تو و دوستان تو به تعداد کم یا زیاد از این نعمت برخوردار هستید و قطعاً نتیجه و ثمره آن خیراتی را که کسب کرده اي خواهی دید و حضرت سه بار این کلام را تکرار کرد و در اینجا بود که حارث بن اعور با شادي و خوشحالی از جاي برخاست و با شادمانی عباي خود را می کشید و می گفت که دیگر من هیچ نگرانی ندارم از اینکه مرگ را در چه زمانی ملاقات نمایم و یا اینکه او چه زمانی به دیدار من می آید.)

و نیز جمیل بن صالح نقل می کند که سید بن محمد این اشعار رابر من خواند ( ….. شگفتا از گفتار علی درباره حارث و البته چه مقام شگفتی با این گفتار براي او رسیده است در آنجا که فرمود، اي حارث هر کس که بمیرد مرا دیدار خواهد کرد خواه مؤمن باشد خواه منافق، در آن لحظه مرگ او مرا خواهد دید و من هم او را با اسم و وصف و اعمالی که داشته است می شناسم و تو نیز اي حارث در صراط مرا خواهی دید پس هرگز ترس و هراسی به خود راه مده و از لغزش و اشتباه خود مترس و من در آن حال که تشنه خواهی بود چنان شربت خوشگوار و خنکی به تو خواهم داد که آن را در شیرینی مانند عسل خواهی یافت و آن زمان که آتش عذاب الهی شعله ور شود من خطاب به آتش خواهم گفت که حارث را ترك کن و مزاحم این مرد مباش و خواهم گفت که او را رها کن و بدو نزدیک نشو که او چنگ در ریسمانی زده است که با ریسمان رسول خدا پیوند دارد،) …..

(کلب گوید یا امیرالمؤمنین ما نیز شما و یاوران شما را دوست داریم و چنگ در همان ریسمان الهی زده ایم ولی عمل و کار شایسته اي نداریم و امیدوار به فضل خداوند و شفاعت شما هستیم و تو کریم و خاندان تو کریم ما تو را به حق برادر عظیم الشأن خود رسول خدا صلی اﷲ علیه و آله قسم می دهیم که ما را هم در عنایات خاصه خود وارد بفرمایی و ما پیوسته شکرانه نعمت ولایت شما را به درگاه خداوند علی اعلی به ذکر الحمد ﷲ رب العالمین تقدیم خواهیم نمود و خدایا تو سرچشمه همه خیرها و خوبی ها هستی از تو استدعا داریم تا به فضل و عنایت خود ما را از شفاعت مولاي مظلوم ما امیرالمؤمنین در دنیا و آخرت بهره مند بفرمایی آمین، آمین، آمین یارب العالمین)،

شاعر مورد نظر ما، یکی از بزرگان طایفه و از فقها و دانشمندان اصول و فقه و کلام و…، است… از فضایل این شخصیت بزرگ اینست که او پرچم تشیع را در هرات و نواحی آن به اهتزاز درآورده و با ارشاد و راهنمایی خود مردم بسیاري را به سعادت و رشد نایل نموده و آن گروه و جمعیت از طریق او به صراط مستقیم راه یافته اند. مشایخ شیخ حسین بن عبدالصمد (شیخ بزرگوار ما زین الدین شهید ثانی، سید بدرالدین حسن، شیخ حسن پسر شهید ثانی صاحب معالم، ….. …..) و آن گروهی که از او روایت کرده اند (سید امیرمحمدباقر استرآبادي مشهور به داماد، شیخ رشیدالدین بن ابراهیم… و دو پسرمعروف او شیخ بهایی و ابوتراب شیخ عبدالصمد …..) و از جمله آثار او (شرح بر قواعد، رساله طهماسبیه در فقه، …..)، او درمحرم سال 918 متولد و در سال 984 در یکی از شهرهاي بحرین در سن شصت و شش سالگی وفات یافت و فرزند ارشد او شیخ بهایی در رثاي او این شعر را سرود که (….. از پلک چشمان خود قطرات اشک را سرازیر خواهم کرد …..، با درگذشت شما اي پدر گریبان مجد و شکوه چاك شد و بنیاد عزت و بزرگواري فرو ریخت ….. و تا آن هنگام که بلبلان خوش آواز برشاخساران درخت اراك نغمه سرایی کنند، از من درود و سلام خدا بر تو باد…)،

(کلب و همه مؤمنین و مؤمنات تا قیام قیامت گویند آمین، آمین، آمین یا رب العالمین)

شعراء غدیر در قرن یازدهم:

ابن ابی شافین بحرانی:

(….. تا آن زمان که پیامبر بزرگوار از سرزمین مکه پاي به بیرون نهاد رسماً و علنی آن کسی را که مقامش را پنهان نموده بودند به امت معرفی نکرده بود و آنگاه که به سوي غدیر حرکت نمود، جبرئیل امین بر او بشارت آورد به اینکه علی را جانشین و ولی خود معرفی نماید که این فرمان وحی الهی است و نباید که در ابلاغ آن تأخیر گردد، و لذا آن گروه از حاجیان را که پیش افتاده بودند برگردانید و آن گروههایی را هم که هنوز به دنبال او می آمدند در محل غدیر متوقف و همگی جمع شدند، ….. پس پیامبر بر فراز منبري از جهاز شتران عروج کرد و ابلاغ پیامی مهم و ارشاد باشکوهی را آغاز نمود، اول بر خداوند بزرگ ثنا و تقدیس نمود و سپس به ستودن مرتضی پرداخته و فرمود از جانب خدا امر واجب و فریضه اي بر من رسیده است که اگر آن را انجام ندهم به راستی که در امر دین کوتاهی کرده ام، …..، علی در میان امت من، برادر من محسوب و جانشین من است و اوست که دین خدا را یاري می نماید و خدا نیز یار و یاور همه ماست، فرمانبرداري از علی بر هر مؤمنی واجب است و سرپیچی از فرمان او گناهی نابخشودنی است …..، آیا من بر نفسهاي شما از خودتان نزدیکتر و اولی تر نیستم همگی پاسخ دادند آري یا رسول اﷲ، این نص قرآن است که همه جا خوانده می شود پس فرمود آگاه شوید که هرکسی را که من مولا و پیشواي او هستم پس از من علی پیشواي اوست…)،

شاعر مورد نظر ما، شیخ داوود بن محمد …..، مشهور به (ابن ابی شافین)، از نیکان سده دهم و از بزرگان وارسته و آزاده و آراسته و از مفاخر روزگار است و اشعار او درکتب ادبی و… زبانزد است ….. او صاحب رساله هایی است در علم منطق و…، شیخ طریحی در رثاي امام سبط قصیده اي را از او نقل نموده که آغاز آن این است (….. بیائید تا بر آل عبا گریه سر دهیم و بر امام سبط، فرزند بهترین انبیاء نوحه کنیم، بیائید بر سوگ شهیدي گریه کنیم که فرشتگان خدا در آسمان بر او نوحه سرایی نموده اند…)

و نیز علامه سید احمد عطار از این شاعر رثاي دیگري بر امام حسین علیه السلام را ذکر نموده است که (….. اي آن کسی که بر بلندي هاي غاضریات ایستاده اي مرا رها کن تا اشک خونین بیفشانم ….. و بر کسی که با نیزه هاي برنده به قتل رسیده است اشک بریزم و …..، اشک خون بریزم بر آن پیشوایان و بزرگوارانی که در بیابانی بر آنها حمله شد و با تیغهاي مشرفی، پیکرهاي آنان را قطعه قطعه نمودند و… (و در پایان قصیده آورده است)،  ابن ابی شافین هیچ اجر وپاداشی بجز راه نجات و آرمیدن در بهشت جاویدان طلب نمی نماید …..،) …..

و نیز سید قدس سره، در الرائق در مرثیه امام شهید صلوات اﷲ علیه این ابیات را از او ذکر نموده است (….. مصائب روز عاشورا، ناگوارترین مصیبت هاست، همانروز که بارش غمها در آن روز، از فرود آمدن تیغهاي تیز نیز سخت تر است، و از سنگینی این مصائب و حسرت و اندوه آن، صخره هاي سخت، آب می شوند و کوههاي بلند فرو می ریزند، و با روي آوردن این مصائب، دین حنیف اسلام جامه هاي سیاه بر تن نموده است…، (و در پایان آورده است)، این قصیده غرا که همچون ماه در میان تاریکی می درخشد و معانی شگفتی را دربر گرفته از ابن ابی شافین بر شما تقدیم می گردد)،

و نیز شیخ لطف اﷲ بن علی در مجموعه اشعار خود قصیده اي را در رثاء امام سبط از او نقل نموده که آغاز آن اینست (….. بر این ویرانه هاي خلوت که می گذرید توقف نموده و گوش فرا دهید که چگونه بر از دست دادن ماههاي تابناك نوحه سرایی می کند، این ماههاي عالمتاب، همان سیماي درخشان عزیزان خاندان مصطفی است که در پس ابرهاي ظلمت پوشیده مانده است…)

و نیز در همان مجموعه، اشعار دیگري در رثاي امام سبط علیه السلام دارد که مطلع آن اینست (….. دامن حسرت و اندوه را بگستران …..، دریغ و درد بر آن وجودي که در نهایت غصه و عطش و با شمشیر تیز و بران شخص مکار و حیله گري که به خون آلوده بود کشته شد…)

و نیز قصیده اي دارد در وصف رسول خدا و وصی پاك و خاندان پاك و مطهرش صلوات اﷲ علیهم… که آغاز آن چنین است (….. در لباس حریر آشکار شد و سراسر هستی را عطر مشک و عنبر فرا گرفت …..، …..مرا محبت پیامبر احمد، همان بهترین هدایت گر خلایق کفایت می کند، اوست که بر همه خلایق مبعوث گشته و شفاعت کننده و هدایت کننده و بشارت دهنده همه مردم است، ….. من شیفته پیامبري هستم که بهترین آفریدگان است و نیز این مهرو محبت مرتضی، آن پاك بزرگوار و خاندان اوست که در دل من پاینده خواهد ماند، به واسطه اوست که داوود در روز قیامت از زبانه آتش سوزنده رهایی می یابد، و هر بنده اي هم که محبت پیامبر بشیر و خاندان او را در دل داشته باشد از آن آتش نجات خواهد یافت، …..)

زین الدین حمیدي:

(….. شوق زیارت مهبط وحی و منزل عزت و بزرگواري و آرامگاه فضیلت …..، مرا اینچنین بی قرار ساخته است، ….. بقعه و بارگاه او بر عرش و کرسی برتري دارد، و …..، که از خاك کعبه هم بالاتر است ….. او بهترین ستایشگران و بندگان خداست که اعمال پسندیده دارد و حوض، لوا، ولا و همه از آن اوست ….. این خاتم پیامبران، برگزیده برگزیدگان عالم، نیکوکردار، نیکورفتار، مهربان و بارحمت است، او بهترین بندگان خدا و همان نیکو کردار باکرامتی است که همه مکارم اخلاق از او سرچشمه گرفته است، …..، هر چه در عالم هستی خلقت یافته است همه به طفیل وجود او آفریده شد و این بیان هیچ استثناء بردار نیست …..، به برکت وجود اوست که نوح، به همراه کشتی خود رهایی یافت و یونس به برکت وجود او از گرفتاري در دهان ماهی نجات یافت، و به وجود او بود که به امر پروردگار آتش بر ابراهیم سرد و خاموش گردید…، آري او پیش ازآفرینش هر پیامبري، پیامبر بود پس تو با دانستن این فضیلت در حد آب و خاك توقف نکن، او نور خداست که از آن به شروع آباء (آدم) نور داده شد …..، و این افتخار به آمنه داده شد که مادر گرامی پیامبر ما گردید و او را حمل کرد ….. این افتخار بر آمنه گوارا باد که بهترین خلق و سید انبیاء را تحویل جامعه بشري داده است، ….. با تولد این پیامبر معجزاتی رخ داد که مشرکان از دیدن آن ترسناك شدند، ….. با شکستی که در طاق ایوان کسري پدید گشت …..، و بتهاي مشرکین که فرو ریخت ….. و آن یاري که در غار با تو رفیق بود، ….. و با فاروق ….. با عمر یعنی کسی که واسطه فتح الفتوح بود، ….. و

عثمان بن عفان ….. ذوالنورین ….. و آنگاه بر در سراي علوم، یاور تو علی بوده است …..، یا علی، در مقام و منزلت تو، حدیث(من کنت مولاه فعلی مولاه…) کفایت می کند و تو این مدح و ثنا را که مایه افتخار من است از من بپذیر)،

من این بیت ها را از قصیده حمیدي که بر 337 بیت بالغ می گردد برگزیدم …..، او شخصیت بزرگی در عرصه کتاب نویسی بود و شهاب خفاجی او را چنین ستوده است (او ادیبی بود که لطافت نسیم، شکوفه آثار او را بارور نموده و…)

بهاء المله والدین حضرت علامه شیخ بهایی رحمه اﷲ علیه متولد 953 وفات 1031:

(….. حیدر این امام مخلوقات، ریشه همه خیرات و شفیع مردم در روز هولناك است، همان جوانمردي که خدا و رسول او را دوست می دارند همان وصی پیامبر و همسر فاطمه، …..، پس هرگاه آرزو کردي که خداي آسمانها را خشنود سازي و بعد ازکوري و ضلالت به هدایت و رشاد برسی و در روزي که همه تشنه خواهند بود از حوض کوثر سیراب گردي و…، آنگاه که بامزار علی ولی اﷲ علیه السلام روبرو شدي، باید محبت صراط مستقیم را فاش و عرضه کنی و آن زمان که این حبل اﷲ المتین را مشاهده کردي …..، رحل اقامت در آن جایگاه بیفکن و گامی از سرزمین او بیرون مگذار و بر آسمان قبر آن امام مشرف شو و مانند خطاکاران خوار و ذلیل در آنجا توقف نما… و هرگاه قصد داري که از پروردگار آسمان و زمین فرمانبري نمایی، آگاه باش که دوستی امامان از واجبات و اوامر خداوند است …..، پس رخساره خود را در راه آنان خاك آلوده کن …..، آنجاست که نور مزارش آسمان را فرا گرفته و شعاع آن بر همه جا پرتو افکنده و همه خانه ها را روشن نموده است، و حالا اگر دوران زندگی و عصر این بزرگوار را درك نکردي پس به کمک گریه و ناله، او را یاري کن، در پیشگاه او بایست و…بگو اي کسی که در این قبر آرمیده اي و افتخار بزرگ به چنگ آورده اي و در همه روزگاران زنده و جاوید مانده اي …..،و آنگاه از دشمنان او بیزار باش و شوق و محبت خود را نثار خاکش کن و ارادت خود را آشکار کن …..، خاك آستان او رابر رخسار خود بمال و دردها و سختی هاي خود را بر درگاه او اظهار کن و از روي خاکساري و تواضع و نیازمندي، صورت خود را بر خاك درگاه او بمال، اي کسی که پس از طی بیابانها و راههاي دور به پیشگاه امام هدایت و درگاه شفیع امت، یعنی حضرت علی علیه السلام شرف حضور یافته اي، به دامن او چنگ بزن که او رشته محکم ولایت است و البته هر گرفتار و اسیر به غیر از وجود حیدر کرار پناهنده شود، از اسارت رهایی نخواهد یافت، پس در آن مکان مقدس بسیار اشک بریز و بگو یا علی، اي قسمت کننده بهشت و جهنم، بنده و عبد تو، از پیشگاه تو امید امان دارد، زیرا به انواع بلا و ستم ها گرفتار و از حوادث عالم به تو پناه آورده است، اي کشتی نجات، من بر تو پناه آورده ام و در زندگی خود جز محبت تو پناهی ندارم پس از این بنده خود محنت و رنج قبر را به هنگام مرگ بردار، زیرا این تو هستی که هرگاه حوادث بر کسی روي آورد و او بر تو پناهنده شود، روزگار نخواهد توانست با توجه به عنایت تو بر او ستم کند، …..، آري علی علیه السلام پیشوا و امامی است که پروردگار آسمان او را به امامت برگزیده و امام قرار داده و در آن روز که همه تشنه خواهند بود، حوض کوثر به دست او سپرده شده و او پناهگاه محرومان و حمایت کننده بی پناهان است، و او امامی است که هرگز نخواسته است که کسی را از حمایت خود ناامید کند همانطور که حتی در جنگها هم به پناهندگان آسیب نرسانده است، آري این امامی است که همه رهنوردان و کاروانها به سوي او روانه شده و گناهان خلایق در پیش او ناپدید می شود و من امیدوارم که فرداي قیامت، شربتی گوارا از دست او بنوشم زیرا که هیچ پناهی ندارم و به جزدرگاه او به جایی دیگر پناه نمی برم، و البته هر آن کسی که حال نیاز و دردمندي خود را بر این امام که خداي متعال مقام او را به پیامبر صاحب وحی سفارش کرده، بازگو نماید هرگز ناامید برنمی گردد، او کسی است که بارهاي سنگین ما را سبک و به دعاي خود از لغزشها ما را حفظ می نماید، این علی امیرالمؤمنین، پیشوایی است که با توسل به او شرك از من دور می شود…، امامی که پیامبر مصطفی صلی اﷲ علیه وآله او را برادر خود نامیده و برگزیده است، این امام برگزیده پرهیزکاران، رکن هدایت و راهنماي گمراهان است، اوست که حقیقت دین را از پس پرده هاي غیب بر ما نشان داد و چه اندازه بیماران که بیاد او شفا یافته اند، امامی که ولی اﷲ، پرهیزکار و وفادار است، علی علیه السلام کسی است که خدا بر فضیلت او گواهی داد و او را آشکار برگزیده است، و اوست که در میدان نبرد با دشمنان خدا و رسول، بسیاري از پهلوانان سران سرکش و طاغی کفر و شرك را سرکوب و خوار و ذلیل نموده است و…، او صاحب عطاي بزرگ است و هرجا که او فرود آید البته برکت و خیر در آنجا نازل و به دنبال او به هر کجا که او برود می رود، آنگاه که پیام دین، اعلام گردید شریعت به یاري او به پیروزي رسید و هرجا که قدم گذاشت، زمین از خون دشمنان خدا رنگین شد …..، در بزرگداشت او هرچه بخواهی و بگویی کم است و همه این مدح و ثناگویی ها گناه و خطا نیست مگر آن وصفی که نصاري از حضرت عیسی علیه السلام کرده اندیعنی او را به خدایی خطاب کردند، و در آن روزي که مردم مانند مرغان تشنه در آشیان خود جاي گرفته اند، خواهی دید که چگونه این امام در کنار حوض کوثر، تشنگان را سیراب خواهد کرد، علی علیه السلام آن کسی است که هیچ کس به پایگاه و مقام او دسترسی ندارد، اوست که در لیله المبیت در شب هجرت در بستر رسول خدا قرار گرفت و پیامبر توانست در امن وامان کامل رهسپار غار گردد، آري البته علی علیه السلام، امام و پیشواي من است و چه خوب امام و پیشوایی است، و قطعاً آن بزرگواردر فرداي قیامت مرا از آتش جهنم نجات خواهد داد و البته او چه نیکو یاوري براي پیامبر بود، که رسول خدا در روز غدیر به او اظهار برادري کرد و این به فرمان خداوند بود که او را برگزید، آري علی علیه السلام پیشوا و امام من است و من جز او امام و پیشوایی ندارم و او کسی است که خداي متعال او را به این مقام مخصوص نموده است و من مهر و دوستی او را بر دل دارم، او گوهر ولایت و محترم ترین مخلوقات و …..، است و همانگونه که اصحاب کهف و رقیم هدایت شدند او نیز پیروان آئین خود را به صراط مستقیم هدایت می کند و سرانجام رضاي الهی شامل حال پیروان اوست، پس اي علی که به منزله کشتی نوح و آتش موسی کلیم، نجات بخش مایی، و اي کسی که اسرار این عالم وجود، هستی، اي سرور من و اي برادر مصطفی و اي کسی که پس از رسول خدا، اخلاص عمل از جانب توست، بر تو از جانب من همواره درود و سلام خدا جاري باد، درودي از سر مهر و از روي وفاداري، درودي که تا خورشید طلوع و غروب می نماید و کاروانیان در سیر و حرکت هستند ادامه دارد.)

(کلب گوید رحمت و رضوان و مغفرت خداوند بر روح و روان پاك و طیب سراینده حضرت شیخ بهایی که اشکهاي ما را جاري و قلوب ما را به اظهار ارادت شفا بخشید، خداوند همه ما امت محمد صلی اﷲ علیه و آله و سلم را ازدست ساقی کوثر سیراب فرماید آمین، آمین، آمین رب العالمین)،

شیخ محمد ابن حسین بن عبدالصمد حارثی، شیخ الاسلام،بهاءالمله والدین، استاد استادان و مجتهدین، از جمله بزرگان نامداري است که شهرت او عالم گیر است و تبحر او در علوم و دانشها و مقام او در فضل و دینداري استوار و …..، از توصیف و بیان هرگونه مدح و ثنا مستغنی است …..، او یکی از نوابغ امت اسلامی و از نوابغ بزرگ و قهرمانان دین و دانش است و کسی است که محبی او را چنین معرفی نموده است (….. شیخ بهایی تألیفات و تحقیقات گوناگونی دارد و او از جمله شایسته ترین افرادي است که لازم است شرح حال و اخبار و فضایل او را وجهه همت قرار داده و عالم را به مناقب و بزرگی او آشنا کرد، او به تنهایی یک امت بود، به این جهت که بر همه علوم احاطه داشت و از دقایق فنون آگاه بود و گمان نمی کنم که زمانه مثل و مانند او را بوجود بیاورد، ….. و خلاصه سخن اینکه تاکنون گوش شنوندگان حقیقت، اخباري شگفت تر از حالات و اخبار او نشنیده است، نسبت او به تابعی علوي مذهب، حارث همدانی یار مخصوص و نزدیک علی یه السلام منتهی می شود و…)

شرح حال و توصیف احوال او را آنطور که شایسته است می توان از متون کتب و شرح احوال تألیف شده حاصل نمود از جمله (سلافه العصر، امل الامل، تذکره نصرآبادي، الروضه البهیه سید شفیع ….. و اخیراً نیز کتابی در تاریخ زندگانی این دانشمند به چاپ رسیده که به قلم استاد سعید نفیسی نویسنده ایرانی است و…، از جمله استادان ومشایخ او، ….. پدر بزرگوار او شیخ حسین بن عبدالصمد، شیخ عبدالعالی کرکی، شیخ محمدبن محمد مقدسی شافعی …..، مولی علی مذهب مدرس (که شیخ علوم ریاضی را از او فرا گرفت) …..، نطاسی محنک عمادالدین محمود (که علم طب را از او را فرا گرفته)، مولی محبی آورده است که در زمان اقامت در مصر با استاد محمدبن ابی الحسن بکري مجالست داشت واستاد در بزرگداشت او مبالغه می کرد پس روزي به استاد گفت اي مولاي من، اینجانب درویشی فقیر هستم چرا تا این حد مرا تعظیم می نمایی، گفت من از تو رایحه فضل و بزرگی استشمام می کنم و سپس در قصیده اي او را ستود …..،

محبی درباره او می گوید (او پیامبر را در مدینه منوره زیارت کرد و…، سی سال به جهانگردي ادامه داد، ….. سپس برگشت و دردیار عجم ساکن شد ….. به اصفهان آمد و شاه عباس منصب ریاست علماء را برعهده او قرار داد و مقامش را بالا برد و کارش بالا گرفت، الا اینکه با مذهب پادشاه که زندقه بود همراهی نداشت… و تنها نکته اي که قابل ذکر است اینکه در محبت اهلبیت غلو می کرد)، …..

چقدر جسارت می خواهد که یک نفر درباره مؤمنی که شهادت می دهد لا اله الاّ اﷲ این چنین یاوه ها و ناسزایی بگوید و آن پادشاه والامقام و آن شخصیتی را که در روزگار خود مورد احترام و دوستدار خاندان علی علیه السلام بوده است را به زندقه نسبت دهد و آشکار است که این پادشاه نیک بخت تا چه اندازه در امر دین و مذهب و انجام واجبات و ترك منهیات اهتمام داشته و جز بر مذهب بزرگان عصر خود که شیخ بهایی نیز از جمله آنان بوده است، طریق و روش دیگري نداشته است… و اي کاش می دانستیم که این شیخ بزرگوار ما درباره اهل بیت رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله وسلم چه غلوي کرده که این فرد به آن اشاره نموده و …..، البته کسی که این اظهار نظر را کرده، تمامی فضایل بی کران و بیشماري را که، خدا به اهل بیت علیهم السلام مرحمت نموده است را غلو می داند و این هم عادت دشمنان اهلبیت در زمانهاي گذشته و حال بوده است و ما به سوي خدا شکایت و شکوه خود را عرض می نمائیم …..

و از جمله شاگردان شیخ، بسیاري از علماء بزرگ علوم دینی، فلسفه، ادبیات بوده اند مانند (1- شیخ ابراهیم بن فخرالدین عاملی، سید نظام الدین احمد، …..، سید بدرالدین احمد، …..، شیخ جوادبن سعد…، سید حسین بن حیدر کرکی، ….. شیخ زین الدین بن محمد نوه شهید ثانی، ….. مولی صالح بن احمد مازندرانی، ….. 50- قاضی علاءالدین عبدالخالق معروف به قاضی زاده کرهرودي، ….. 70- مولی محمدرضابسطامی …..، مولی صدرالدین محمد شیرازي معروف به ملاصدرا، ….. 85- شیخ محمدبن نصار هویزي ….. 91- ملامقصود بن زین العابدین استرآبادي ….. 96- شیخ یحیی لاهیجی، …..، گرچه به فرمان تقدیر حضرت اﷲ، صفحه زندگانی شیخ بهایی در هم پیچیده و حکم مرگ چهره این دانشمند را از دیدگان پنهان نمود، ولی آثار فراوان و تألیفات گرانبها و جاویدان او، منزلت آن بزرگوار را در عرصه روزگار جاوید نگاه داشته است که از جمله تألیفات آن عالم جلیل القدر در دانشهاي گوناگون عبارتند از (1- العروه الوثقی در تفسیر، جامع عباسی در فقه، رسالات فارسی و عربی در اسطرلاب، حاشبه بر تفسیربیضاوي، حاشیه بر خلاصه الاقوال ….. عین الحیاه در تفسیر، ریاض الارواح (منظومه)، شرح تفسیر بیضاوي، 21- حاشیه برقواعد ….. 23- حواشی بر کشاف، ….. 30- شرح اربعین ….. 33- اسرار نهج البلاغه ….. 37- بحر الحساب …..، 41- الصراط المستقیم …..، 49- تهذیب النحو ….. 53- دیوان اشعار ….. 64- رساله در حل اشکال عطارد و قمر ….. 65- رساله اي د رنسبت کوههاي بلند بر قطرزمین ….. 71- وسیله الفوز و الامان که شعري است در مدح صاحب الزمان ….. 73- کتابی در اثبات وجود حضرت قائم علیه السلام، ….. 76- جواب المسائل المدنیات …..، ….. ایشان اشعار زیادي از مثنوي و قصیده و ارجوزه و نیز حاشیه هایی بر بعضی از تألیفات خود دارد و علاوه بر اینها، گروه بسیاري از دانشمندان معاصر و دانشمندان بعداز او، شروح و تعلیقات بسیار به صورت نظم و نثر بر آثار شیخ بهایی نوشته اند که همگی بیانگر درجه توجه و اعتناء شدید این دانشمندان بر آثار این عالم بزرگ دارد از جمله (1- التعلیقات سید ماجد بن هاشم بحرانی …..، حاشیه بر الاثنی عشریات الصلوتیه شیخ حسن پسر شهید ثانی …..) بر الاثنی عشریات و (…..) بر اربعین و (…..) بر تشریح الافلاك و (…..) بر جامع عباسی، (…..) بر خلاصه الحساب و (…..) بر زبده اصول، (…..) بر الفواید الصمدیه، (…..) بر لغزهاي شیخ بهایی (…..) برالوجیزه، (…..) بر وسیله الفوز، (…..) بر تهذیب البیان، (…..)، در خصوص ادبیات دلپذیر در آثار شیخ بهایی، لازم است مذکور شود که شیخ بهایی رحمه اﷲ علیه علی رغم تسلط در علوم و نظریات عمیق در اغلب دانش ها، از گفتارهاي ادبی و سرودن شعر به دو زبان فارسی و عربی روي نگردانید از جمله (….. اي بزرگوارانی که بر دوري شما محال است صبر نمایم…، آري آگاه باشید که این بزرگواران همان کسانی هستند که فوق بزرگواري آنان کسی قابل تصور نیست و البته هر کس در محبت ایشان بمیرد شهید محسوب میگردد، چنان شهیدي که گویا کسی در حضور مولاي خود که اخلاقی پسندیده و کرداري ستوده دارد در راه خدا بخاك وخون غلطیده باشد، این شخصیت همان صاحب الزمان و امام منتظر ما و کسی است که آنچه را نخواهد، خدا آن را خلق ننموده و تقدیر الهی بر آن جاري نمی شود، زیرا که او حجت خداي جهان بر همه آدمیان و از دیدگاه همه، خصال برگزیده اهل زمین است، او کسی است که جهان هستی رشته ولایت او را بر گردن دارد، و هر آنچه را که بخواهد و دستور دهد اجرامی کنند و هرگاه از فرمانبرداري او هفت فلک آسمان نیز سرپیچی نمایند، سقف برافراشته اش فرو می ریزد و نقش زمین میشود و ویران می گردد، او آفتاب آسمان مجد و چراغ ظلمتها و برگزیده خدا از میان بندگان است، او امامی است که فرزند امام و او هم فرزند امام است، که همگی قطب و محور افلاکی، آسمان بزرگی و کمال هستند، او در عزت و شکوه بر همه مردم زمین برتري دارد، و از این حیث به بلندترین پایگاه رسیده است، هرگاه پادشاهان روي زمین در بلندترین قصرها وپایگاههاي او مسکن گیرند، بالاترین منصب آنان کفش کن و همه خاك زیر پاي او خواهند بود، از طرف خدا چنان قدرتی به او داده شده است که می تواند طبیعت اشیاء را دگرگون و ظلمتها را مبدل به نور نماید و یا امر محالی را لباس ممکن بپوشد، و تمامی این مراتب به دلیل قدرتی است که خداي ذوالجلال به وي مرحمت فرموده است، اي امین خدا، اي خورشید هدایت، اي امام مخلوقات و اي دریاي کرم و بخشش، در ظهور خود شتاب فرما زیرا که مدت غیبت تو بسی طولانی و دین خدا نابود و گمراهی و ضلالت بر جهان مستولی شده است، پس اي مولاي من، اي بهترین پناهگاه، یکی از دوستداران و شیفتگان تو بهایی فقیر، شعر مدحتی را تقدیم تو می نماید که شاعري چون جریر در برابر آن خاضع و فروتن است…)،

(کلب گوید این است توفیق بی نهایت و فضل بی انتهاي خداوند بر شیخ بزرگوار ما بهایی که بر زبان او اینگونه مدح جاري نموده است و من بعید می دانم که تاکنون کسی توانسته باشد اینگونه در مدح و منقبت حضرت صاحب الزمان شعر سروده باشد، سلام و رحمت و رضوان و فضل بی انتهاي خدا بر شاعر باد تا آن زمان که خداوند خدایی می فرماید و ما را نیز به آبروي این آیت خود که فضل بی منتها را شامل حال او نموده از دوستان و ارادتمندان امام زمان مهدي آل محمد عج اﷲ تعالی فرجه الشریف محسوب نماید آمین، آمین، آمین رب العالمین.).

و نیز جناب شیخ بهایی این اشعار را به هنگام زیارت بارگاه عسکري یین در سرمنراي سروده است، (….. اي ساربان در حرکت شتاب کن که دل من از عشق شعله ور است، و آن زمان که در سرزمین هموار، بارگاه دو امام عسکري و هادي، علیهم السلام را در میان دو کوه مشاهده کردي متواضعانه بوسه بر آن خاك بزن زیرا که خدا به بهترین سعادت ترا نایل نموده است، پس آن زمان که به پیشگاه این امامان رسیدي که بهترین خوان گسترده لطف و عالیترین مجلس آراسته محبت را دارند، ابتداء پلک دیدگان را با خضوع تمام بر هم قرار بده و سپس کفشهاي خود را در بیاور، زیرا که در وادي مقدس پاي قرار داده اي …..،)، …..

و نیز این اشعار هم از او نقل گردیده (….. اي ساربان، چهارده تن از یاران من (چهارده معصوم) در شش بقعه و آستان آرمیده اند، که عبارتند از مدینه و غري (نجف)، سامرا و طوس و بغداد …..)، و نیز گوید (…..باز چشمان من از شوق دیدار مدینه اشکبار است و هرگاه من بر بال فرشتگان هم سوار شوم البته حاضرم این سعادت را در برابر زیارت روضه پاك پیامبر ترك نمایم و به آن روضه پاك ملحق شوم) و یا (…..)، (…..)، و یا (اي نسیم من قصه عشق و شیفتگی خود را بر تو می خوانم، پس هرگاه از طوس گذر کردي، ضریح امام مرا ببوس و بگو که بهایی از مهر و محبت تو ازدست رفته است) ….. و نیز در زمانی که شیخ بزرگوار بهایی رسول خدا صلی اﷲ علیه و آله را در خواب دید این خواب را در قالب شعر زیر آورده است (….. در آن شب یعنی همان شب که طالع من در اوج سعد و کمال بود …..، چشمان من به دیدار آن بزرگ نایل شد و آن حضرت را در خواب زیارت کردم، آن حضرت را که جان و مال و خاندان من فداي او باد، از سختی ها و بلایا بر آستان او شکایت کردم و بدحالی خود را به پیشگاه او عرضه کردم و او بر این طرفدار خاکسار خود، با گفتار و نوازشی که نظم مروارید را کنار می زد، تفقد فرمود، خدایا چه شب گرانقدري بود که من در ظلمت آن به سعادتی که هرگز در خیال نمی گنجد نایل شدم، کاروان هاي امید و آرزو به مقصود رسیدند و عطایاي گرانی بر ما رحمت نمودند و دیده ام به نور جمالشان روشن شد و…، اقرار می کنم که شایسته چنین عطا و بخششی نبودم)،

و نیز شیخ بهایی در مدح کاظمین آرامگاه دو امام بزرگوار حضرت موسی کاظم و فرزندش جوادالائمه علیهم السلام ابیات زیر را سروده است (….. اي کسی که عزم دیدار بغداد را داري، بر سمت غربی آن جایگاه روانه شو و با ادب کفشهاي خود را بیرون آور و آنجا که در پیشگاه تو دو گنبد نمایان میشود، با خضوع تمام، پیشانی سپاس بر خاك قرار ده، زیرا که تو به سرزمینی مشرف شدي که نور آتش موسی علیه السلام ونور محمد صلی اﷲ علیه وآله را با هم در یکجا مشاهده می نمایی…)،

از اشعار معروف شیخ بهایی رائیه اي است که درباره امام منتظر صلوات اﷲ علیه سروده که بالغ بر 49 بیت است که این قصیده را علامه شادروان شیخ جعفري نقدي در کتاب (متن الرحمن) خود شرح کرده است، …..، آن بزرگوار در سال 1030 در شهر اصفهان از دنیا رفت و پیکر او را طبق وصیّت خودش به مشهد حضرت رضا علیه السلام برده و در آن خاك مقدس در جوار آرامگاه حضرت رضا علیه آلاف التهیه و الثنا دفن کردند… و نیز از سعید نفیسی درباره آن بزرگوار لغزش و خطایی سرزده که بخشودنی نیست، او در تألیف خود درباره زندگانی شیخ بهایی رنج بیهوده کشیده و…، و مطالبی را نقل نموده که مدرك درست تاریخی ندارد و حقایق روشنی که بر او پوشیده مانده و موهوماتی که بهم بافته و معانی مضحکی که مطرح نموده و از جمله امور شرم آوري که نقل کرده است این مطلب است که در آن کتاب شیخ عبدالصمد را برادر بزرگتر شیخ بهایی پنداشته و… یا فکر نموده است که شیخ عبدالصمد به نام جدش نامیده شده و… یا تصور نموده او به همراه پدرش به سال 966 به ایران مسافرت نکرده و فقط شیخ بهایی پدر را همراهی کرده و او به مدینه منوره گریخته است …..،

و بیچاره سعید نفیسی نمی دانست که شیخ عبدالصمد درشکم مادرش به ایران هجرت و در ….. قزوین به دنیا آمده و معلوم نیست که آقاي نفیسی فرار او را به سال 966 به مدینه ازکجا آورده است… و این مرد حرف هاي پوچ و بی معنی دیگري در اثبات تصورات خود بهم بافته است و صفحه تاریخ را با آن سیاه نموده و غفلت داشته که شیخ حسین پدر شیخ بهایی، تاریخ ولادت او و برادرش را در نامه اي که در ریاض العلما درشرح حال او آمده مذکور نموده است که (…..)، پس شیخ بهایی برخلاف پندارهاي نفیسی از برادر خود دوازده سال و سی و شش روز بزرگتر بوده و این نویسنده می توانست بزرگی سن و سال شیخ بهایی را از اجازه اي که پدرش براي او و برادرش نیز داده است دریابد که آورده (…..)، و ….. و نیز یادآوري تعرض و جسارتی است که او نسبت به علماي دینی و بزرگان مذهب روا داشته در آنجا که می گوید

…..، امّا این سعید نفیسی چگونه می تواند حق را از باطل و تصوف را از عرفان تشخیص دهد …..، امّا خداوند بر اعماق جان ها و قلوب آگاه است و این مرد در پرتگاهی سقوط کرده و در جایی وارد شده که توانایی آن را نداشته و خداوند رحمت خود را بر کسی که خود را می شناسد و از مرز خود تجاوز نمی کند نازل فرماید،

(کلب گوید اگر نفیسی بیچاره می دانست که اثر او را حضرت علامه مطالعه خواهد کرد، البته دقت لازم را  لحاظ می نمود تا کلام بی خردانه بر قلم نیاورد و قطعاً از دیگر بزرگان راهنمایی می گرفت ولی اشتباه کرد و اثر او بعداً به نظر قهرمان و اسوه تحقیق یعنی حضرت علامه رسید و ضعف ها و نکات زشت آن آشکار شد و آري نفیسی سخن گفت تا کمال عقل او را بدانند ولی کمال جهل و نادانی او آشکار شد …..).

الحرفوشی العاملی حریري:

(….. اي گلی که بر فراز درخت (بانه) می درخشی …..، تو آنچنان زیبا هستی که گویی در جمع اهل دین یاد علی مرتضی را بر زبان می آورم، ….. آري او کسی است که خدا بر او مقام تقرب داده و دوستی او را مایه تقرب به خود دانسته است، و فردا که به امر پروردگار به همه خلایق موهبت ها و کرامات و عطاي او نصیب می شود، دشمنان او از آتش دوزخ برخوردار و دوستان او از باغهاي بهشت بهره مند خواهند بود، و هرگاه خواستی که از مقام علی علیه السلام چیزي را درك کنی، پس به گرد و غبار میدانهاي جنگ نظر کن و زمانی را بنگر که آتش جنگ بالا گرفته و اوست که تیغ کارگر او همچون مار بر سر دشمنان بیجان کننده است و نیزه او از خون کافران و جنایت پیشگان سیراب می گردد و پرچم دشمنان همراه جمجمه سرشان بر خاك هلاك سرنگون می شود، و باز در عظمت مقام او از سرزمین (خم) سؤال کن که چگونه بهترین فضایل او در آنجا برمردم آشکار گردیده است، و واي بر آن دشمنانی که لگام آنها بر گردن و لجام گسیخته خواهند بود، …..)، شاعر شخصیتی بزرگوار است که بر همه رجال علم و ادب زمان خود سبقت داشته و از بزرگان فضل و فضیلت بوده و کسی به مقام بلند علمی نرسیده مگر آنکه در آستان او نشسته باشد و هر صاحب کرامتی خود را در برابر او ناچیز می بیند از توصیف گران او سید مدنی شیرازي است …..،

و نیز شیخ حر عاملی که احوال او را ذکر نموده و او را ستوده است و…، و استاد ما علامه مجلسی در بحارالانوار نیز او را ستوده است ….. و ما در کتاب شهداء الفضیله فصلی را به احوال این بزرگ مرد اختصاص دادیم ….. از آثار معروف او (طرائف، اللالی، شرح شرح کافیجی بر قواعد ابن هشام، ….. دیوان اشعار …..) شاعر ما حریري که در مهد شعر پرورش یافته از تبار والایی نیز برخوردار است …

ابن ابی الحسن عاملی…:

(….. علی علیه السلام به مقام بلند مکارم اخلاق و فضیلت رسیده است و هواداران شما از دیرباز، پیرامون گوساله ها جمع شده و با شتاب تمام مردم را از حقیقت بازداشته اند، طرفداران شوري با کینه و خصومتی که در دل داشتند از اظهار آن خودداري نمودند و از علی علیه السلام روي برتافته و این کینه و دشمنی پیوسته در قلوب آنان در جوشش و غلیان بود، ….. و حال آنکه پیامبر مصطفی خاتم انبیاء صلی اﷲ علیه وآله درباره او به صراحت سخن گفته و در روز غدیر او را پیشواي مردم و داراي منطقی استوار و برهانی قاطع معرفی نموده است شما با ستمی که کردید، این مقام را به کسانی که شایسته نبودند سپردید و آن منصب الهی را از کسی که سزاوار آن بود دور نمودید و نیز آنها قلب رسول خدا را با ممانعت دختر او از بهره گیري میراث پدر بدرد آوردند و این چه کار زشتی بوده است…، شما کفران نموده و سخنان بی اساس در فضیلت افرادي که هیچ فضیلتی نداشتند جعل نمودید و…)، شاعر یکی از مشایخ طایفه و بزرگان شیعه است، از بزرگان علماء شیعه است که علم و ادب را باهم جمع نموده و به زیور تقوي و ورع آراسته است و ….. او از شاگردان شهید ثانی است، …..، (صاحب امل الامل می گوید من حضور او را در آن هنگام که خردسال بود در ضمن آن چند روزي که در شام براي تدریس حاضر می شد درك کردم و…)، و نیز فرزندش سید جمال الدین ….. نیز که تمام فضایل و مکارم یاد شده را از او به ارث برد…

شیخ حسین کرکی متوفی 1047:

(….. امیرمؤمنان تیغ آتشین خود را به جنبش آورد، در حالی که آسمانیان و فرشتگان همه سپاه و یار و یاور او بودند، او چنان بر دشمنان بانگ و فریاد بلند و هاشمی زد که نزدیک بود کوههاي بلند، از هیبت آن متلاشی شوند، ابر خون از گردن کافران باریدن گرفت، ابري که برقش شمشیر علی علیه السلام و رعد آن بانگ و خروش او بود، علی علیه السلام جانشین و وصی پیامبر خدا و وارث دانش اوست و او کسی است که فرود آمدن در غدیر خم و برگزاري آن واقعه عظیم به خاطر وجود او بود و البته آن کسی که علی علیه السلام را با دشمنش مقایسه کند، قطعاً گمراه شده، زیرا او در عظمت مقام و منزلت بی مانند است همانگونه که پروردگار عرش همتا و شریک ندارد)، شیخ حسین کرکی از نیکان جبل عامل بود و او از جمله دانشمندانی است که در علوم مختلف تبحر داشت،…..

و صاحب تألیفات مختلفی است از جمله (شرح نهج البلاغه، عقودالدرر، کتاب الکبیر در طب…)، اشعار او خوب و روان است خصوصاً در آنجا که اهل بیت علیهم السلام را مدح کرده است، او مدتی ساکن اصفهان بود، سپس سالها در حیدرآباد سکونت نمود و در همانجا وفات کرد ….. او 68 سال عمر نمود، سید علی مدنی در سلافه، در ستایش او بسیار سخن گفته است …..، از جمله اشعار اوست (….. من مهر و محبت آل محمّد صلوات اﷲ علیهم اجمعین را براي خویش انتخاب کردم و دلخود را به آن خوش نمودم، زیرا که این، همان راه حق است که هرکس آن را در پیش روي خود قرار دهد و در آن طی طریق نماید، البته درمانده نگردیده و پست و خوار نخواهد شد، و در روز جزا و قیامت و محشر، آنجا که کسی نمی تواند رهین خود را آزاد نماید، البته حب علی بن ابی طالب علیه السلام مرا نجات خواهد داد و…) و در قصیده اي دیگر می گوید(….. اي اباالحسن، این چگامه من است که توانستم آن را در مدح و ثناي تو بسرایم، که به مانند چشمه اي گوارا و زاینده است و از تو می خواهم که در روز رستاخیز و آنجا که در ظلمات تیره به زیر خاك رفتم شفاعت گر من باشی)،

(کلب گوید و نیز یا امیرالمؤمنین، از خداوند متعال خواستاریم که مانند این دعا هم از طرف ما در پیشگاه تو قبول باشد و نیز در خصوص همه دوستداران و موالیان تو یا امیرالمؤمنین آمین، آمین، آمین یا رب العالمین) …..

و این اشعار نیز از اوست (….. محمد صلی اﷲ علیه وآله، همان ماه تابان است که فروغ جهانگیر او همه را مفتخر نموده است، و خداي بخشایشگر، قبل از آنکه افلاك و جهان هستی را خلق نماید، آن حضرت را هستی بخشیده است، تا آنکه در آخرالزمان، او را مانند خورشیدي که چشم بینندگان را خیره نماید، براي هدایت بشر فرستاده و مبعوث فرموده است، و این پیامبر بزرگ و عظیم الشأن را، با حیدر مرتضی علیه السلام تائید کرده است، همان شیر دلیر و دلاور و خوش سیما که بت شکن بود، همان علی مرتضی علیه السلام که تا

رسول خدا زنده بود او را یاوري نمود و در همه احوال پیروزي یا شکست در کنار او بود و هم او بود که در میدان کارزار با شمشیر ذوالفقار خود، همان شمشیر بران و کوبنده، پهلوانان و قهرمانان کفر و شرك را بر زمین می افکند. و آنان را در خاك و خون می کشید …..).

قاضی شرف الدین متوفی 1079:

(….. سلام و درود بر آن بزرگواري که فردا تشنگان را سیراب و با خاك پاي خود، دیدگانم را چون روز روشن خواهد نمود …..، البته بعد از بهترین پیامبران، ذکر هر فضیلت به او برمی گردد، …..، او پدر پاکانی است که از همه خلایق برتر و بالاتر هستند و اوراق و دفتر گویندگان به ستایش آنان آراسته است، …..، من در مدح و ثناي چنین شخصیتی هیچ ترس و هراسی ندارم زیرا که هرچه بگویم مبالغه و اغراق نخواهد بود، در روز غدیر، پیامبر او را به مسند ولایت نشانید و همه بر پذیرش ولایت او گردن قبول و تسلیم نهادند، ولی دریغ که هنوز پیامبر چشم خود را از این جهان نبسته بود که عده اي از آئین حق و راه عدالت روي برتافتند و از آن فاصله گرفتند، و چه زود همه آن عهد و میثاق ها را فراموش کردند و چه زود با شتاب آن پیمانها را گسستند، در حالی که اینان در غدیر شاهد بودند که چگونه با نور ولایت او همه جا روشن و منور گردید …..) …..، او از بزرگان و ادباي مشهور یمن و دانشمندي والا و نویسنده و شاعري توانا بود…، این شاعر خوش ضمیر در سن جوانی و درماه صفر 1079، در صنعا درگذشت (سلام خداوند بر روح و روان پاك و پاکیزه او رحمه اﷲ علیه)، و پدرش و دیگران او رارثا گفتند.

سید ابوعلی انسی:

(….. این فرمان خداي سبحانه و تعالی است که ما در اختلافات و تنازعات کار خود را به حضرتش واگذار نمائیم و از او دستور بگیریم و نیز از بهترین پیامبران و برگزیده ترین آنان در گفتار و کردار، یعنی محمد مصطفی پیروي کنیم، پس چرا باید بر سر موضوعی بزرگ اختلاف نمائیم که مخالفت با آن گمراهی آشکار است، …..، مخالفان تصور می کنند که نص قرآن درباره وصی پیامبر پوشیده و مبهم است همان مخالفان که غیر علی را وصی تصور نموده اند، آري تنها حدیث غدیر درباره نظر پیامبر و گزینش او براي همگان کافی است، ولی دریغ که سخنان تفرقه افکن، سراسر ظلمات را فراگرفته است،)،….. او یکی از بزرگان یمن بود و…، متوکل از زبان او می ترسید ….. او در سال 1079 از جهان رفت….

سید شهاب موسوي متولد 1025 متوفق 1087:

(….. در پرتو چراغ روشنگر اوست که نوري هدایتگر درون تیرگی ها را شکافته است، غدیر خم پس از آن همه تردید و شکی که مخالفان آورده و در این زمان از ناتوانی متوقف شده اند، اینک با ابر رحمت و باران پر برکتش می بارد و همه را درامواج رحمت خود گرفته است، همان غدیر که من آن را بهترین گفتار و بیان می دانم، آري مضمون غدیر، بهترین نکات هدایت را آشکار و همه ابهامات را زدوده است، این مضمون برگزیده از تفسیر قرآن است که هیچ دستی چنان تفسیر حقی نیاورده است…)، او سید شهاب الدین احمد بن ناصر ….. بن ابوجعفر عبداﷲ عولکانی هویزي بن امام موسی بن جعفر کاظم علیه السلام است، این شاعر از تواناترین شعراي خاندان پیامبر علیهم السلام است، ….. آورده اند که او سیدي بزرگوار و داراي اخلاق نیکو و تبار والا و مردي فصیح و ادیب بوده است ….. و قصیده اي دارد که هم از طول و هم از عرض خوانده و معنی می شود… و به صور مختلف قابل ملاحظه است که (….. مایه مباهات انسانها آن حیدري است که بخشش بیکران و همگانی شمول دارد، او افتخار جهان هدایت و دارنده فضایل بزرگ یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، همان اختر درخشانی که بر فراز آسمان دین و شریعت اسلام پرتوافشانی می کند…) …..،

اسکندري در الوسیط خود آورده است (….. از بزرگان شیعه و در روزگار دولت غالیان شیعه می زیسته است، در شعر خود راه افراط در تشیع را پیموده و در مدح علی علیه السلام و امام حسن و امام حسین سخنان او از حدود شرع و عقل تجاوز کرده …..)، این پندار یاوه اسکندري که می گوید صفویه از غالیان شیعه بودند صحیح نیست و نیز هر آنچه این شاعر و دیگر شاعران دوره صفوي از فضایل و مکارم ائمه هدي صلوات اﷲ علیهم اجمعین سروده اند در واقع همگی حقایقی بوده که عقل در برابر آن خاضع و منطق آن را می پذیرد و هرگز از اصول مسلم دینی بیرون و منحرف نیست، بلکه این اتهامی که این شخص بر شاعر ما و دیگر شاعران بسته و آنان را غالیان و افراط گران می داند …..، که در حقیقت اینگونه اظهارنظر مغرضانه دلیل و نشانه کینه و خصومتی است که این شخص داشته ….. و مانند مثل خود بدون دلیل و با کینه توزي با طرفداران علی علیه السلام دشمنی ورزیده و راه دروغ رفته و خواب هاي پریشان دیده و در سخنان خود آورده است وگرنه این دیوان ابومعتوق است که در پیش روي خوانندگان قرار دارد و نیز این صفحات پاك وسفید تاریخ صفویه است که همیشه در دسترس پژوهشگران است و همه به خوبی ولایت راستین خاندان علی علیه و علیهم السلام رانشان می دهد ….. و البته این دشمنی ها تازگی ندارد و ما قبلاً بدقت و بررسی کامل گروه غالیان را معرفی و اثبات نمودیم که آنان غیر گروه شیعه بوده اند و خداوند خود بهترین داور است.

سید علی خان مشعشعی، متوفی 1088:

(….. من از روزگار چشم دوستی و انتظار وفاداري داشتم ولی می بینم که او به همه وعده هاي خود تخلف می ورزد، …..شاید روزگار فقط مرا هدف قرار نداده بلکه شیوه دیرین او همین بی وفایی است، پس هرگاه از وراي اندیشه به این فضایل که من بیان می نمایم توجه کنید، آنوقت تعجب می کنید که چه کسی سزاوار امامت و پیشوایی است، اي کسی که در واقع گوهر تابناك عالم وجود هستی ولی در روزگار ما به کمترین بها فروخته می شوي، این رسم روزگار و زمانه است که کامل ان و صاحبان فضایل را پائین آورده و اوباش و فرومایگان را بالا می برد، اگر روزگار خیري داشت، دیگر پس از مصطفی بنده تیمی چوبی بلند نمی کرد و آیا در برابر دشمنان جاي آن نبود که از علی حیدر علیه السلام دفاع بشود زیرا که او را بهترین خلایق یعنی رسول خدا صلی اﷲ علیه و آله در غدیر به صراحت و بطور علنی و آشکار به جانشینی خود برگزید  وفرمود (….. هر که را من مولاي او هستم، پس از من این علی مولاي اوست،)

و این بانگ رسا و بلند را همه شنیدند و شهادت دادند و نیز هرگاه بر احوال دختر رسول خدا بنگري که چگونه این دختر خانه زاد رسول خدا پس از او مغضوب قرار گرفت و فاجعه جانگداز زندگی و شهادت مظلومانه امام حسن بزرگوار علیه السلام را که چگونه خانه نشین شد و به چشم اشکبار و جگر پاره پاره او بنگري و در سوگ و اندوه قتل حسین علیه السلام که هیچ یک از امت اسلام به مانند او با نیرنگ و مکر به قتل نرسید، تا آنجا که او را تنها و غریب در کربلا به خاك هلاکت انداختند و یاران و فرزندان او را به قتل عام نمودند و حرم و زنان حرم رسول خدا را به اسیري گرفتند و آنها را سوار بر شتران در همه شهرها براي تماشا مردم گردش دادند، و هرگاه به این منظره جانگداز که زنجیر بر گردن حضرت سجاد انداخته و سر بزرگوار حسین علیه السلام را در پیش روي آن حضرت حرکت می دادند و احوال نه تن دیگر از امامان مظلوم علیهم السلام را که در مقابله با مخالفان بودند و این معاندین چگونه به خصومت آنان کمر بستند و… را مطالعه کنی، می بینی که چگونه همگی یا مطرود و تبعید و یا مسموم و محبوس بوده و یا زنجیر بر گردن داشتند و…، آنوقت براستی اذعان نموده و اقرار و اعتراف می کنی که هیچیک از این مدعیان مسند خلافت پیامبر و مخالفان خاندان پاك او، پایگاه شریفی نداشتند و…)،

و نیز این ابیات هم از اوست (….. ولی روزگار به خاندان رسول خدا ستم کرده است …..، آنها حجت خدا در روي زمین و برگزیدگان خدا در میان مردم هستند، ….. از مخالفان سؤال کن که آیا سوره هل اتی در حق کسی دیگر غیر از ایشان نازل شده است، و درود بر این سوره هل اتی باد، آگاه باشید که نص ولایت در قرآن فقط در حق ایشان نازل شده و هر کس که قرآن را بخواند البته به این نکته آگاه می شود، و همچنین خداي تعالی، این خاندان را از هر رجس و پلیدي پاك کرده است (آیه 33 احزاب)، و فضایل حدیث کساء (عبا)، که به این خاندان تعلق دارد (پنج تن آل عبا)، آري حدیث کساء اختصاص به این خاندان دارد، پس نظر کن که چه پاکان و افراد منزه در زیر این گلیم گرد آمدند، آگاه باش که نام این بزرگان در لوح خدا قلم خورد و درعرش الهی قبل از تابش هر نوري، پرتو وجود ایشان تابیده است، رسول خدا با این کسان خود با دشمنان مباهله کرد، …..، و اینگونه رسول خدا تنها کسی را به یاوري و برادري خود برگزید که اخوت خود را به او مخصوص نموده بود، و خداوند در روز قیامت بدون هیچ شک و شبهه، تقسیم بهشت و دوزخ را در کف علی قرار داده است و هرگاه در این اعتقاد جدال وگفتگو داري، حدیث (طایر بریان) ترا کفایت خواهد کرد، و او بود که با دست خود کفش را وصله می زد (و او مقصود رسول خدا از خطاب به خاصف النعل بود)، و این فضیلت او را کافی است، و نیز حدیث (انت به منزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدي) بهترین دلیل بر حقانیت علی علیه السلام است، و نیز اینکه رسول خدا بهترین زنان عالم از اولین تا آخرین را که دختر او بود، یعنی فاطمه را به همسري او انتخاب کرد و این برترین گواه است، و در نص سوره برائت، یعنی برائت از مشرکان و پیکار با آنان آمده و باید که او یا مثل او آن را ابلاغ نمایند، و در روز غدیر خم که پیامبر، دوستی و موالات خود را با علی علیه السلام به آواز بلند و رسا اظهار نمود، آري او اولین کسی از مؤمنان بود که ایمان آورد، و در شب لیله المبیت و شب هجرت رسول خدا و شب فداکاري که با جان خود در راه رسول خدا به جانبازي قیام کرد، و او یعنی علی علیه السلام یار و یاور رسول خدا بود در آن روزهایی که همه اصحاب از اطراف و پیرامون او همچون پرندگان فرار می کردند، …..)

هر آنچه در این قصیده غرا، سید ما حویزي گردآوري و در ضمن آن فضایل و مناقب مولا علی امیرالمؤمنین را در کتاب خدا و سنت مانند نزول سوره هل اتی، انما ولیکم اﷲ، حدیث کساء غدیر و …..، را آورده، ما صحت و درستی تمامی این احادیث را در مجلدات الغدیر ثابت کردیم و آوردیم که همه این احادیث، احادیثی هستند صحیح که در صحاح و مسانید قوم نیز آمده است، او سید علی خان مشعشعی حویزي …..، پسر احمد، پسر امام موسی بن جعفر صلوات اﷲ علیهما معروف به ابن مشعشعی و اهل حویزه بوده است، او یکی از حاکمان حویزه و حومه آنجا بود، آراسته به جامه نورانی علم …..، که در آثار او جز تبلیغ دین خدا، …..، و توحید و نبوت و امامت و …..، چیز دیگري یافت نمی شود،

شیخ حر و صاحب ریاض و ….. او را ستوده اند، و آثاري که آن بزرگوار در علم و ادب از خود بجا گذاشته است (….. النورالمبین در حدیث، تفسیر قرآن، خیر المقال، …..، دیوان اشعار موسوم به (خیر جلیس و نعم انیس)، از نمونه هاي شعر او در قصیده اي (….. هرگاه شمشیر علی علیه السلام نبود، هر صبح وقتی مردم از خواب برمی خاستند کسی را که خدا را عبادت کند نمی یافتند، و فرزندان او نیز همه بزرگواران و نیکانی بودند که هر آنچه از اسلام درپرده تاریکی و جهل بود به وجود آنان روشن و آشکار گردید، و من سوگند می خورم که اگر مردم بر مهر و محبت این خاندان علیهم السلام اتفاق نظر داشتند خداوند جهنم را خلق نمی کرد…)، و یا در ضمن قصیده اي دیگر (….. به مدح و ستایش پیامبر امین پناه ببر، و او کسی است که در بلد امین چهره مشهور و امینی است، و نیز به دامان برادر او و وارث علم و وزیر و یاورش در جنگهاي سخت یعنی علی علیه السلام پناه ببر، و نیز به درگاه فرزندان او که همگی اقمار هدایت بودند پناه ببر، که اگر آن بزرگواران نبودند، واجبات و سنت هاي دین خدا شناخته نمی شد، …..)

و نیز در قصیده اي دیگر (….. من ایمان به بهترین پیامبران الهی را وسیله رستگاري خود قرار داده و …..، خاندان او را که بهترین مردمان هستند وسیله سعادت جاودانه خود قرار می دهم، و در افتخار ایشان همان بس که سایر دانشمندان و علماء با خاك پاي آنان هم، برابر نیستند، …..)

و باز در قصیده اي دیگر (….. به دامان ابوالقاسم مصطفی، آن امین مورد اعتماد، چنگ بزن و به او توسل کن، و نیز به دامان یار و یاور رسول خدا که در روز شکستن بتها بر دوش رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله و سلم قرار گرفت و نیز به دختر پیامبر وامام شهید و امام حسن علیهم السلام توسل کن، و به عترت بزرگوار او که من امید نجات از آنها را دارم و دوستی آنها بهترین سرمایه نجات من است)، پدر سید علی خان نیز از عالمان و فضلا و عارفان و… بود که از او نیز تألیفات و رسالاتی باقی است از جمله (مظهرالغرایب) در شرح دعاي عرفه امام حسین علیه السلام که ده هزار بیت است و بقول محدث نوري در المستدرك، این اثر به تنهایی گواه راستین بر تائید قول کسانی است که دانش و فضل و تبحر و حسن سلیقه او را ستوده اند (النهج القویم فی کلام امیرالمؤمنین علیه السلام)، که در این اثر ارزنده او، آن بخشهایی از کلام آن حضرت که در نهج البلاغه نیامده جمع آوري شده است و (الموده فی القربی فی فضایل الزهرا الصدیقه و الائمه علیهم السلام) که به حق اثري بزرگ و مهم است، (الحجه البالغه) در کلام و در اثبات امامت با استفاده از آیات و نصوص هر دو فرقه، (سبیل الرشاد)، (خیر الکلام)، (رساله الاثنی عشریه)، در طهارت و نماز، (فخر الشیعه)، در فضایل امیرالمؤمنین، ….. و رساله اي در نحو، و این نمونه اي از اشعار سید خلف در مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که (….. اي ابوالحسن اي کسی که در زمانی که حوادث ناگوار ما را احاطه میکند تو پناه پناهندگان هستی، تو پاکترین مردم و نیکوکارترین و والاترین خلایق هستی و البته و بدون هیچ شک و شبهه، هرانسان که زندگی کند و به هنگام مرگ، نسبت و علاقه خود را به تو وصل ننماید، هیچ افتخاري را کسب نکرده است…)،سید خلف مشعشعی در سال 1074 درگذشت و شهاب حویزي او را مرثیه گفت و….

سید ضیاءالدین یمنی متوفی (1096):

(….. او امامی است که خداوند او را از بهترین سرشت ها آفریده است، او همان بزرگواري است که تمامی راه هاي فضیلت وبزرگی به او ختم شده و بالاترین شرافتها به او تعلق دارد و بهترین نقطه هاي نورانی آسمان به خاطر اوست، او به منزله ماه تابان است و دیگر افراد خاندان بزرگوار او به منزله ستارگان هستند، به وجود این بزرگان، ارکان دین خدا در زمین برپا شده و دین پیروان بالاترین انبیاء محمد مصطفی، متعالی شده است، یا امیرالمؤمنین این عید سعید غدیر خم، بر تو که خود موجب آن هستی و بر من و همه هم مذهبان من مبارك باد، آري این روز همان روزي است که خدا حق آل پیامبر (ص) را به آنان داده و به وجود علی علیه السلام آنرا برپا نموده است، این روزي است که رسول خدا به مردم خطبه خوانده و خدا در این روز، خلافت را به آن کسانی که سزاوار و لایق آن بوده اند سپرده و بیگانگان را از آن دور داشته است، و این علی علیه السلام به نص کتاب خدا قرآن مجید، امیرالمؤمنین و وصی رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله معرفی شده و اطاعت اوامر او واجب گردیده است، دوستی و محبت رسول خدا و ولی او و هارون (جانشین) او یعنی علی، آن بزرگ مرد، آن رزمنده جهادگر و آن لایق و شایسته، براي من کافی و بسنده است)، سید ضیاءالدین یکی از بزرگان یمن و مردي ادیب و نویسنده وشاعري توانا بوده است و متوکل پسر منصور او را بر بلاد (عدین) مأمور کرده بود …..، او به سال 1096 وفات یافت….

ملامحمدطاهر قمی:

(….. قلب و دل من مهر علی علیه السلام، یعنی آن شخصیت والا را برگزیده است و این همان مهر و محبتی است که از همان آغاز به واسطه طهارت روح و پاکی ذات مادرم سرچشمه گرفته است، و من به همین دلیل، هر صبح و شام براي مادر خود دعاي خیر روانه می نمایم، و البته مهر مرتضی علی مانند نوري تابان، دوستانش را از تاریکی آفات هر خطا باز می دارد، و من محبت علی علیه السلام را پیشه خود نمودم، و هرگز پیوند خود را از این مهر و محبت نخواهم گسست و دوستی او هیچگاه ازدل من جدایی پذیر نیست، او برادر پیامبر و امام من است، گفتار او سند اعمال من است و همه کردار من، تابع فکر و اندیشه و نظر اوست، من به اطاعت آن حیدري گردن طاعت نهاده ام، که داراي همه فضایل و کرامت ها و پیشواي هر پرهیزکار و متقی است، من همه زندگی خود را در محبت خاندان پیامبر مصرف نموده ام و البته هرکس که از این خاندان روي گردان باشد من هم از او بیزار هستم، علی علیه السلام، باب علم و مرجع سعادت و پناهگاه همه ما است و هیچ امر دشوار ما جز با مشکل گشایی او حل نمی شود و هرگاه رسول خدا، علی را دوست نمی داشت با او در خوردن بهترین طعام شرکت نمی فرمود،آري این ولایت علی مرتضی علیه السلام است که به نص کلام برگزیده ترین مخلوقات یعنی محمد مصطفی صلی اﷲ علیه وآله، در سرزمین خم بر همه ثابت شده است، و این فرمان پیامبر (ص) بر بالاي منبر، آنچنان بزرگ و معتبر بود که همه اهل دین و بزرگان به صحت و اصالت آن شهادت دادند و نیز در حدیث (دار) در آن خانه، پیامبر در نزد همگان، (در زمان انذارعشیره اقربین) علی علیه السلام را به جانشینی خود نصب فرمود و این چیزي نیست که با شوخی و بی توجهی از آن عبور کنی بلکه امري بزرگ و انجام شده بوده است

(کلب گوید پس ببین که چگونه براي مولاي ما علی علیه السلام غدیرهاي مختلف در خم هاي گوناگون بوده از جمله این خم که در (دار) واقع گردید و… و در بسیاري مواضع دیگر که رسول خدا صلی اﷲ علیه و آله و سلم آن حضرت را به جانشینی خود و رهبري امت منصوب و معرفی می نمود تا براي امت این موضوع امر تازه اي نباشد پس غدیر خم اول در دار بر اهلبیت او واقع شد و…، غدیر خم اعظم و اکبر در وادي خم بر همه امت تجلی نمود، پس خلافت آن حضرت به امر خداوند در نصب اول در (دار) بر خاندان و عشیره اقرب او ابلاغ شد و با …..زمینه سازي و با بیان هر فضیلت غیرقابل رقابت که شرط رهبري بوده ….. در طی ایام حیات آن حضرت (ص) و ابلاغ خلافت او به امر خدا در نصب آخر، در وادي خم که بر اساس آن خلافت آن حضرت بر امت اسلام تا ابد واجب گردید)،

و البته امامت، مقام و منزلت و منصبی است که هیچ کس جز امام معصوم و منزه از گناه و لغزش نمی تواند آن را تصدي و احراز نماید، و من پیرو آن امامی هستم که در جهان، عصمت او ثابت شده است، …..، و این آفتاب است که بخاطر مولاي ما ابوالحسن علیه السلام برگردانده شد، پس جانم فداي علی مرتضی که برخوردار از این چنین معجزه بزرگ است، و طوبی برآن امام و پیشوایی که در خانه خدا به دنیا آمد که هیچیک از پیامبران را این پایگاه نبود که در این خانه شریف بدنیا بیاید،…..)،

او ملا محمد طاهر بن حسین شیرازي که به نجفی و قمی هم معروف است یکی از شاعران برجسته اي است که در انواع دانشها و علوم نیز مهارت داشت، او از مشایخ بزرگ روایت …..، و محدثی جلیل القدر والامقام محسوب می گردد، …..، او تألیفات گرانقدري در موضوعات گوناگون دارد که از آن جمله هستند (عطیه ربانی، تحفه الاخیار، بهجه، …..، 20- سفینه النجاه …..)

او شاعر و شیخ الاسلام و امام جمعه و جماعت شهر شریف قم بوده و به سال 1099 در همانجا رحلت یافت و درکنار آرامگاه زکریا بن آدم قمی طاب ثراه به خاك سپرده شد…، از جمله اشعار فارسی اوست (….. از گفته مصطفی امام است سه چهار، از روي چه گویی که امامت است چهار، نشناسی اگر سه چهار حق را ناچار، خواهی به عذاب ایزدي گشت دچار …..، دلیل رفعت شأن علی اگر خواهی، به این کلام دمی گوش خویشتن می دار، چو خواست مادرش از بهر زادنش جایی، درون خانه خاصش بداد جا ستار، پس آن مطهره با احترام داخل شد، در آن مقام مقدس بزاد مریم وار، برون چوخواست که آید پس از چهار روز ندا شنید که (نامش برو علی بگذار)، فداي نام چنین زاده اي بود جانم، چنین امام گزینید یااولی الابصار،) …..

و از رباعیات او (اي مانده ز کعبه محبت مهجور، افتاده ز راه مهر صد منزل دور، با حب عمر دم مزن از مهر نبی، کی جمع توان نمود با ظلمت نور)، و یا(بما رسیده حدیث صحیح مصطفوي، که هست بعد پیامبر امام هشت و چهار، کسی نکرد ز امت بدین حدیث عمل، به غیرپیرو آل و ائمه اطهار)، و یا (اي طالب علم دین ز من گیر خبر، تا چند دوي دربدر اي خسته جگر، خود را برسان به شهر علماي غافل، شو داخل آن شهر ولیکن از در)، و یا (نبی چو وارد خم گشت از سر منبر، خلیفه کرد علی را به گفته جبار، نهاد برسر او تاج وال من والاه، ز امتش بگرفت از براي او اقرار، ولیک آنکه به بخ بخ نمود تهنیتش، بکرد از پی اقرار خویشتن انکار، فتاد بر سر حارث ز غیب سنگ قضا، چو گشت منکر نص غدیر، آن غدار)،….

قاضی جمال الدین مکی، متوفی 1012:

(….. سوگند به جان من که تو بهترین نعمتها و قدرتها را داري و امام و پیشواي یگانه در میان بندگان هستی، و در روز قیامت به راستی که بر گردن بندگان ولایت داري، ولایتی موروث، چرا که پیامبر صلی اﷲ علیه وآله و سلم در غدیر خم تو را به سروري هر مؤمن مطیع برگزیده است، پس هر قومی که از تو اطاعت کرد، البته هدایت یافت و هر نادانی نافرمانی کرد البته درجهالت فرو رفت، و آنگاه که پیامبر فرمود خدایا دوست بدار دوستدار علی را و دشمن بدار دشمن علی را، و بر دوستداران او رحمت تفضل بفرما و بر دشمنان او لعنت و عذاب بفرست، …..، تو در اصلاب پاك بودي که به معراج بلندترین پایگاه رسیدي، و در ردیف بزرگواران قرار گرفتی و از همان هنگام به وحدانیت خدا لبیک گفتی و اقرار آوردي، پس در برابر این فضایل که نور و روشنایی آن، شبهاي تیره را روشن می نماید، این کدامین مغرور است که بتواند با تو برابري نماید، و آن کدام نادان است که در عرصه علوم با تو به مسابقه و مقابله برخیزد، آیا چنین کسی جز یک انسان تهی از فهم و تهی از شعور،کسی دیگر می تواند باشد، تو در میان هر فضیلت بهترین هستی و در صدر هر کمال، صدرنشین هستی، خاندان تو از منکران نادان منزه است و بخیلان را در تبار و خاندان تو راهی نیست، پس جاوید و پایدار و ابدي بمان که سلامت وقف توست ومدح و ستایش و ثناي تو، هر چه بیشتر و روزافزون باد،)، …

ابومحمد بن شیخ صنعان:

(….. نهج البلاغه، باغی پرباران و پرشکوفه است که انوار خدا را نشان می دهد، ….. نهج البلاغه گویا چشمه یقین است که از فراز عرش الهی به جوشش آمده است، ….. در کلام علی علیه السلام اگر تأمل و پژوهش کنی، خواهی دید که او با کلمات علم آفریدگار با ما سخن گفته است، ….. در آن کتاب قدرتی از سوي پروردگار یگانه توانا تجلی کرده است، …..، علی علیه السلام داماد پیامبر، و اولین کسی که به پیامبر ایمان آورد و خدا را عبادت کرد، همانطور که یگانه داماد برگزیده پیامبر نیز بود، و خداي تبارك و تعالی دین پیامبر خود را به وجود او پایدار کرد و نعمتش را به وجود او بر بندگان خود کامل گردانید)، او ابومحمد بن شیخ صنعان همان کسی است که نسخه اي از نهج البلاغه سید شریف رضی را به خط خود نوشته و این نسخه اکنون در تهران در کتابخانه مسجد سپهسالار نگهداري می شود، ….. و این شعر او نشانگر آن بود که این شاعر در ولایت و محبت بی آلایش خود نسبت به امام بزرگوار، امیرالمؤمنین یک نمونه برجسته و بارز بوده است …

شعراء غدیر در قرن دوازدهم:

شیخ حر عاملی متولد 1033 و متوفی 1104:

(….. آنجا که پیامبران به تو متوسل می شوند، اوصیاء چگونه به پایه عظمت تو می رسند، …..، در آن هنگام که آدم از سوي پروردگار خود کلماتی دریافت نمود، این کلمات نامهاي شما خاندان بود که او را عزت و شرافت بخشید و بلافاصله دعاي آدم مستجاب گردید، سپس یعقوب از بلا و ابتلاء خود به شما پناه آورد و بلا از او برطرف شد و بوجود شما بود که پیراهن یوسف به او داده شد و بینایی خود را بازیافت و… ابراهیم خلیل نام شما را بر زبان راند و به شما توسل کرد ….. و آتش بر او گزند نرسانید، و یونس در سختی و نوح در طغیان آب بر شما پناه آورده و به نام شما استغاثه نمودند، و ایوب نیز به نام شما اهل بیت توسل نمود و بدي ها را از خود دور نمود …..، اي شگفت که این همان بزرگواري و عظمت است که دوست و دشمن آن را نقل نموده اند، آري علی علیه السلام چنان مجد و شکوهی دارد که ثریا و جوزا با آن بلندي و رفعت، پائین تر ازاو قرار دارند، او مظهر فضل، عصمت، وفاداري، کمال، مهربانی، حیاست، ….. محمد و علی صلی اﷲ علیهما و آلهما، نوري هستند که نور آدم را در بزرگی تحت الشعاع قرار داده اند، …..، هر منافقی با نشان دشمنی خاندان علی شناخته می شود، …..، علی آن وجود باعظمت است که مادرش او را پاك زائید …..، و در داخل کعبه شریفه که تاکنون هیچ زنی از انسانها به آن وارد نشده است، از وجود علی نوري تابید و درخشش آن زمین و همه اکناف آن و آسمان را فراگرفت، تولد علی علیه السلام همچون تولد برادرش رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله، دین خدا را شادمانی و مسرت بزرگ بخشید، …..، پس بر مادرش فاطمه سعد ولادت این گرامی مولود فرخنده باد، همان سعادت و فرخندگی و مبارکی بی پایان تاابدالآباد، …..،

درباره علی از رسول خدا اخبار و نصوص خارج از حد احصاء و شمارش رسیده است که قابل حساب نیست، ودر آن نص ها و سخنان، همانطور که علماء دین نوشته اند، فرموده است که علی ولی و وصی و وارث من است، …..، و فرمودکه هرکس که مرا به پیشوایی و رهبري قبول دارد، علی علیه السلام هم مولا و پیشواي اوست، پس در این رابطه هر شک و جدالی را بایستی رها نمود، و پس از آن دعایی فرمود که کاملاً مستجاب بود

(کلب گوید قسم به خداوند علی اعلی این خادم اثر این دعاي مستجاب رسول خدا را عیناً دیدم و از برکات آن بهره مند شدم الحمدﷲ رب العالمین و توصیه می نمایم آن را براي همه دوستان و موالیان علی علیه السلام اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله) و همه اخبار به تواتر این را ذکر نموده اند …..،

یا امیرالمؤمنین و با سفارشهایی که رسول خدا از جانب خدا به مردم درباره تو نمود، البته ولایت تو را بر مردم واجب کرد، پس گوش شنواي دشمنان تو کجاست تا بر تو اقتدا کنند، یا امیرالمؤمنین و یا علی آیا آن ولایتی که در روز غدیر خم، رسول خدا با تأکید عنوان نمود آیا براي شخص دیگري غیر از تو بود، …..، در حالی که درآن روز که پیامبر رحلت فرمود، تو پیشواي مردم بودي و از ناظران هیچکس به پایه و مرتبه تو نمی رسید…) …..

و قصاید بجا مانده از او 29 قصیده است که هر کدام 29 بیت دارد، که همه در مدح و ثناي علی علیه السلام است، ….. (داشتن مهر و محبت علی علیه السلام سزاوار و درخور و شایسته ملازمت است و هیچ کسی نیست …..، به جز علی که تو را از ستم رهایی دهد و اوست که به هنگام مرگ دوستان خود بر بالین آنها حاضر می شود و ….. بی حضور او دوستان او طعم مرگ را نمی چشند …..، …..، آري بواسطه این دو وجود گرامی یعنی محمد و علی یعنی همان کسی که نخستین بار فرمان او را لبیک گفت، انوار آفرینش و هستی ساطع شد و …..، اختران آسمان اوج گرفتند تا مگر به آستان او برسند و سرانجام در پائین ترین مرحله از خانه او قرار گرفتند، آیا بهترین پیامبران، کسی جز او را به مقام کمال و برادري خویش برگزید، و آیا جز او کسی دیگر در روز غدیر در میان خلق به جانشینی انتخاب شد، این، البته هدایتی آشکار است که فرمود: پیشواي شما علی است و او پیشوا وامام هر کسی است که مرا به رهبري پذیرفته است، پس در آنجا بود که وحی به پیامبر رسید که این امر را به مردم ابلاغ کن و نترس و خداوند ترا از هر چه بیم داري حفظ خواهد کرد و آنجا بود که پیامبر خدا بخشی از فضیلت خود را نشان داد و آنچیزي را که تا آن زمان از ترس دشمنان مخفی نموده بود، کاملاً آشکار کرد، …..)،

و نیز از قصاید دیگر او (….. من مهر و ولایت علی علیه السلام را در دل پنهان نموده ام ولی زیباتر از کتمان این عشق، آن است که آن را عیان نموده و فاش نمایم،…..)

و یا (….. کرامات سرور من، وصی رسول خدا و فرزندانش علیه و علیهم السلام، آنچنان جلوه گر است که هیچ شک کننده اي نمی تواند درخشش آن را بپوشاند و سخن نبی مصطفی صلی اﷲ علیه وآله بر ما دلیل قوي و حجت است و آیا به راستی برتر و بالاتر از کدام رسول خدا، در شرع مقدس حجت و دلیلی یافت می شود، و این سخن پیامبر در روز غدیر است که فرمود، علی مولاي همه امت است، و این امر براي همه کافی است، پس چگونه می توان آن را از یاد برد، همچنان که در قرآن کریم آمده است، جز او ولی و رهبري بر مؤمنان نیست و پس از آن دیگر چگونه جاي شک و تردید است، و البته آنزمان که ستارگان فضایل مرتضی علی علیه السلام درخشش نمایند، پرتو نور آنها، همه آفاق را فرا گرفته و همه جا را روشن می نماید، …..)،

و یا …..، (….. من شگفتم از کسی که در فضیلت علی علیه السلام شک می کند، در حالی که خبر واقعه غدیر خم و نص صریح آن هر شک و شبهه اي را زایل می نماید، همان واقعه اي که در آن پیامبر در برابر مردم پیمان بست و واي بر کسی که منکر فضایل و ضایع کننده حق او باشد و در آنجا که فضایل علی علیه السلام را به شماره آورند، هر توانا و دانا از شمارش و احصاي آن ناتوان و عاجز خواهد ماند…)،

او محمدبن حسن بن علی ….. بن محمد بن بکیر بن حربن یزید ریاحی است و این حر همان بزرگواري است که در رکاب حسین بن علی علیه السلام فرزند شهید رسول خدا در روز عاشورا جان خود را فدا نمود، این حر شهید که عصر روز عاشورا در کنار امام بزرگوار ما به شهادت رسید، موسس شرافت عظیم درمیان خاندان مکرم خود گردید، خاندانی که بزرگان دین و مذهب و استادان سخن و پیشوایان تفکر و …..، را در خود جاي داده است، و در این جمع، شخصیت شیخ حر عاملی که مورد بررسی ماست از همه این بزرگان مشهورتر است، به نحوي که آثار او هرگز از یاد نمی رود…،

از مهمترین آثار او کتاب (وسایل الشیعه) است که …..، گرداننده گردونه آسیاب شریعت است و…، هرگاه کتاب او را در کنار کتاب مهم مستدرك شیخ حجت نوري قرار دهیم، باید از این دو کتاب به دو اقیانوس که بهم رسیده اند تعبیر نمائیم ….. و هیچ فقیهی نیست که قبل از دادن فتوي به این دو کتاب مراجعه ننماید …..، پس منزلت این شیخ بزرگوار بر تاج روزگار همچون گوهري می درخشد، …..، و نیز از آثار دیگر این فقیه ارجمند، تدوین احادیث ائمه اهل بیت علیهم السلام است و از جمله آثار دیگر آن بزرگوار (….. 1- دیوان اشعار که حدود بیست هزار بیت شعر در مدح پیامبر و امامان بزرگوار دارد، کشف التعمیه در حکم چگونگی نام بردن امام منتظر عجل اﷲ تعالی فرجه الشریف …..، رساله در رد صوفیه که در آن هزار حدیث در رد این فرقه آمده است، ….. اثبات الهداه ….. فهرست وسایل الشیعه بنام من لا یحضره الامام، 16- تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان، ….. 20- رساله اي در تواتر قرآن ….. 25- رساله اي در رجال …..) …..،جناب شیخ حر عاملی ….. دو بار به حج مشرف شد و پس از زیارت مرقد امامان در عراق به زیارت امام ابوالحسن رضا علیه السلام مشرف و در آنجا ساکن گردید، و بعد از آن دوباره به حج رفته و به عتبات عراق مشرف شد و صاحب مقام شیخ الاسلامی و قضاوت گردید…، این شخصیت والا در بیست و یکم ماه رمضان سال 1104 وفات یافت و در صحن عتیق شریف حضرت رضا علیه السلام به خاك سپرده شد و قبر او در مشهد معروف و مورد زیارت همگان است، خداوند روحش را شاد ومزارش را نورانی فرماید، …..

از جمله اشعار او شعري است که از چهار جانب (صدر و عجز و عروض و ابتداء) محب وکه الاطراف است (از هر چهار جهت به یک حرف آمده است)، ….. (….. هرگاه در وصف و مدح، از اسراف می ترسی، پس بیاو به مدح و نعت پیشوا و رهبر نیکوکاران بپرداز، ….. و فضایل او از هزاران هزار در گذشته است، …..، این شعر را از من بپذیر زیرا شعري است که حصاري بسته دارد (از هر طرف با یک حرف خوانده می شود) و شگفتا که هیچ شاعر قافیه پردازي نمیتواند مثل و مانند آن را بسراید،) و نیز قصیده اي دارد بالغ بر هشتاد بیت خالی از حرف الف که در مدح عترت طاهره علیهم السلام است، …..

(کلب گوید تصور من آن است که او این همه فضایل را به دعاي جد امجد خود حضرت حر بن یزیدریاحی که خداوند همه ما را از شفاعت آن آبرومند درگاه خود بهره مند فرماید، کسب نموده است رحمت و رضوان خدا بر آنان باد آمین، آمین، آمین یا رب العالمین).

شیخ احمد بلادي:

(….. آنگاه که از میان ماههاي رخشنده دوستان می گذري، یاران را ندا بده، ….. یارانی که در عرصه کربلا غریب مانده اند، پس برخیز و به این بهترین زیارت شوندگان سلامی نثار کن …..، همان خاك مقدس که مردم بسیار، بر تربت قبرهاي آن بوسه زده اند، همان خاکی که پیکر پاك حسین علیه السلام را در بر گرفته و نیز یاران او را، یعنی همان کسانی که بنی امیه جنایتکار، خون پاك آنان را که در رکاب آن حضرت بودند بر زمین ریختند، ….. همان قوم گمراهی که اسلام را به کناري نهاده و شیطان را در امور خود مورد اطاعت قرار دادند، …..، و اسبان گمراهی و تباهی را زین کرده و جلوداران و بزرگان راکنار زده و اراذل و وا پس ماندگان را پیش انداخته اند و آن پیمانها را که پیش از آن بسته بودند را به فراموشی سپرده و گفتار و سفارش مؤکد رسول خدا را نادیده گرفتند، پس اینان چه گروه نابکار از جمع مردم لعنت زده اي بودند که پیام غدیر خم برآنها بسنده و کافی نبوده است، پس چه مردم زشت عمل و نابکاري بودند که اینگونه ستم روا داشتند به گونه اي که از دین کناره گرفتند و در تبهکاري به سرعت پیش رفتند) …..،

شیخ احمد پسر حاجی بلادي، دانشمند فاضل و ادیب نامور و از شاعران ستایشگر اهل بیت علیهم السلام است، از او مراثی فراوانی برجا مانده است و آورده اند که تنها هزار قصیده در رثاي حسین بن علی شهید کربلا دارد، …..

(کلب گوید رحمت و رضوان و رضاي الهی بر او و دوستداران او باد خدایا ما را از شفاعت آن بزرگوار در دنیا و آخرت بهره مند بفرما آمین، آمین، آمین یا رب العالمین).

شمس الادب یمنی:

(….. واقعه غدیر را بیاد می آورم همان غدیري که یاد آن براي من بسی زیبا و خوش است، زیرا که شوق و عشق کسی را در دل من زنده می کند که هر تشنه اي را سیراب می نماید، غدیري که پیامبر برگزیده خدا صلی اﷲ علیه وآله، در آن لباس ولایت را بر اندام علی علیه السلام پوشانید و در میان مردم برخاسته و در ضمن خطابه اي علی علیه السلام را وصی خود نامید و فرمود که در میان شما حدیثی را به یادگار قرار می دهم که گروهی آن را پشت سر نهاده و فراموش می کنند، از اهل سقیفه جوانمردي دیده نمی شود که از کشتن فرزندان او مبرا باشد،آنان سبب ریختن خون زید و یحیی و آن کسی هستند که مشتاقانه قدم به میدان گذاشت، امید است که پدر امام حسن و حسین علیهم السلام از حوض کوثر هر گنهکار را سیراب نماید ولی قطعاً این خائنین همگی از این امید محروم هستند، …..)، …

سید علی خان مدنی: متولد 1052 و متوفی 1120:

(….. هیهات که من در این عشق و دلدادگی دروغ و حیله ببینم، زیرا که این مهر و محبت من بر علی علیه السلام آن پاك مرد عالم وجود منسوب است، او پس از رسول خدا بهترین خلایق عالم است که به مقام والاي افتخار در همه مجامع رسیده است، داماد پیامبر و همسر دختر او که در آشکار و نهان، امین راز اوست، و هرگاه که معاندین بخواهند مقام والاي او را انکار کنند،آیات قرآنی مقام والاي او را گواهی می دهند، غزوات حنین و احد و بدر، همگی کوششها و مجاهدت هاي او را ارج مینهند و آن را ستایش می گویند، پس تو مقام والاي علی علیه السلام را از خیبر بپرس، در آنجا که آن حضرت به عرصه کارزار آمد که این تحقیق بهترین شناخت و آگاهی را درباره آن بزرگوار به تو خواهد داد، سؤال کن که چه کسی دروازه قلعه خیبر را به یک دست خود در هم کوبید، و آن را از جاي کنده و به دور انداخت، از نزول سوره برائت بپرس که چه کسی آن را از ابوبکر گرفت و به علی علیه السلام داد، و آنگاه از رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله که براي او غذاي طیور خواست و بدون هیچ مانعی براي او آماده شد، و از فضایل بارز او آنکه آن آفتاب غروب کرده به خاطر او برگشت تا او نماز عصر را بجاي آورد، او آن کسی است که وقتی گردنکشان و طاغیان قوم کفار به قصد قتل ناگهانی و ترور دست جمعی رسول خدا جمع شده بودند، در رختخواب او خوابید، و آن شب خوفناك را در فراش آن حضرت به روز آورد بی آنکه ترسو واهمه اي به خود راه دهد تا آن حضرت به سلامت هجرت نماید، او علی است که او را کعبه می شناسد زیرا که بتها را از فراز آن شکسته و به زیر انداخته است، او کسی است که پیامبر یعنی بهترین خلایق عالم، دست او را گرفته و بلند کرد تا بتها را فرو بریزد، و او آن کسی است که سپاه اسلام را در شب بدر در حالی که از تشنگی در حال مرگ بودند، نجات داد و سیرابشان نمود و به غیر از او چه کسی بود که سنگ بزرگ را از جا کند و به کناري زد و چشمه آب از زیر آن جاري شد، و چه کسی بود که با ناکثین جنگ نمود و با مادرشان عایشه بی هیچ مانعی به نبرد برخاست، و چه کسی بود که با قاسطین مبارزه کرد، همان قومی که فریب معاویه فرزند هنده جگرخوار و فریب یار و دمساز او عمروعاص را خورده بودند، و همگی در گمراهی غرق شده بودند، او همان کسی بود که آنها را به چنان فلاکت و مصیبتی نشانید که سرانجام با انواع حیله و مکر از دست او نجات یافتند، و او کسی است که با مارقین به نبرد برخاست و خون آنان را مباح دانست و جز ده نفر از آن گمراهان همگی به دست آن حضرت (به جهنم واصل) و هلاك شدند، اوست همان امیرالمؤمنین علی صلوات اﷲ علیه است که در غدیر خم به بزرگترین افتخار یعنی مقام ولایت امر، نایل گردید، و نیز واقعه مباهله را که پیامبر با او و با همسر او فاطمه و دو فرزند او علیهم السلام در میان مردم انجام داد به یاد آور، و آنگاه آیه مباهله را بخوان که چگونه او و خاندانش را رسول خدا از خود شمرده و عبارت و انفسنا و انفسکم در حق ایشان صادر گردیده است، و البته این افتخار تاپایان روزگار باقی و کافی است …..)،

و نیز در دیوان خطی که از او باقی مانده است، در مدح علی علیه السلام می گوید(….. اي امیر مؤمنان جانم فداي تو باد، ما در شناخت مقام والاي تو حیران و در شگفتیم، و نیک بخت آن کسانی که ولایت تو را برگزیده و رستگار شدند و بدبخت و شقی آن کسانی که با تو دشمنی نموده و بدبخت شدند، هرگاه مردم می دانستند مقام و منزلت تو را، البته همگی در مقابل تو بدون ترس به سجده می افتادند، هرگاه پرده اسرار برداشته شود، تو نشانه قدرت خدا هستی، و هرگاه حجابها به یک سو رود، تو وجه خدا هستی، تو از دیدگان انسانها در حجاب هستی امّا وجود تو به منزله آفتابی است که هیچ ابري نمی تواند رخ تو را بپوشاند، …..، اگر تو نبودي نه زمین آفریده می شد و نه آسمان پدید می آمد،…..، در روز قیامت آنکس مورد عتاب و عقاب قرار می گیرد که با تو دشمنی نموده باشد و کسی پاداش و ثواب می بیند که از تو پیروي کرده باشد و بفضل تو، تورات موسی و انجیل فرزند مریم روشن شده است، …..، آیا پس از واقعه غدیر خم، غیراز تو کسی دیگر در خلافت پیامبر صلی اﷲ علیه وآله حق و نصیبی دارد، آیا پیامبر ترا امام و پیشوا و مولاي آنان قرار نداد، و همه گردنها در موافقت به این فرمان به پیشگاه تو فرو نیامدند، ….. و اي بسا که عاقلان این طایفه جهالت ورزیده ولی تو در میان مانند ماه نورافشانی می کنی و دشمنان تو مانند سگان عوعو می کنند، …..)،

این شاعر بزرگوار سید صدرالدین علی خانمدنی شیرازي بن نظام الدین احمد بن ….. بن محمد بن زید شهید بن علی بن الحسین زین العابدین امام سجاد علیه السلام است، او از خاندان محترمی است که همگی به علم و سیادت و شرافت منسوب بوده اند …..، و از ذخایر روزگار و نیکان عالم بوده است …..، والبته جایگاه او چنان والا است که همه امت اسلام شایسته است که به مثل او افتخار نمایند خصوصاً شیعه که باید به او …..، مباهات نماید، ….. از آثار او (1- ریاض السالکین در شرح صحیفه کامله سجادیه، نعمه الاغان ….. 11- موضع الرشاد، ….. 14- التذکره ….. 18- دیوان اشعار …..)، او در مدینه منوره متولد و… به حیدرآباد هند مهاجرت نمود ….. و به نزد سلطان اورنگ زیب رفته و سلطان او را بر 1300 نظامی و پهلوان ریاست داده و ملقب به خان نموده است و فرمانروایی اورنگ آباد را به او داده و سپس او را والی لاهور نمود او پس مدتی از مقام خود استعفا کرده و از نزد پادشاه هند به سوي خانه خدا و سپس به زیارت علی بن موسی الرضا حرکت نموده و به آنجا مشرف شد و آنگاه به اصفهان و بعد به شیراز برگشت و در آنجا به کار زعامت و تدریس و… مشغول شد و در سال 1120 در شیراز وفات و در حرم شاهچراغ احمدبن امام موسی بن جعفر سلام اﷲ علیه در کنار جدش غیاث الدین منصور بانی مدرسه منصوریه به خاك سپرده شد …..،

از اشعار برجسته شاعر ما مدنی شعري است که او به هنگام ورود به نجف اشرف در مدح امیرمؤمنان علی علیه السلام سروده است ….. (اي دوست اینجا مشهد مقدسی است که چشم ها و جانها به وجود آن روشن می شود، اینجا نجف اشرف سرزمینی است که بزرگان و شخصیت هاي آن براي ما آشنا هستند ….. اینجا محضر مقدسی است که مسجدالاقصی و بیت المقدس به فضیلت آن نمی رسند، در این خاك کسی آرمیده است که هر کس به زیارت او بیاید، مقامش از فلک اطلس برتر خواهد شد، …..، پس در اینجا درنگ کن و بگو درود و سلام بر آن امام که اصل و تبارش همه پاك و مطهر بوده اند، خلیفه خداي بزرگ بر روي زمین که از پرتو جمال او نور خدا متجلی است، نفس پیامبر مصطفی یعنی احمد و داماد او و پیشواي بزرگ مردان، ….. به راستی که علی بن ابی طالب علیه السلام، مشعل و چراغ جاودانی دین الهی است که هرگز خاموش نمی شود، …..، هرگاه او نبود نه آسمان و نه زمین و …..، آفریده نمی شد، و نه آدم بخشوده می گردید و نه یونس از کام ماهی نجات می یافت، این امیرمؤمنان است و کسی است که قوانین و شرایع الهی را حفظ و نگهبانی می نماید و او حجت خداست و…، به خدا سوگندکه مقام او را جز کسی که در گمراهی سخت و شدید سرنگون است، انکار نمی کند، …..، اي برگزیده خدا که هر ناطق و صامت به نعمت وجودش سپاسگزارند، اینک عبد و بنده تو، با ترس از گناهان خود و به امید عفو پروردگار به تو پناه آورده در حالی که، دریا وخشکی را زیر پا گذاشته و در این راه از چیزي ترس به خود راه نداده و با هیچ چیز انس و آرامش نداشته است، …..، تاسرانجام با دلی آکنده و مملو از امید به درگاه تو رسیده است و البته آنکس که به درگاه تو وارد شده هرگز ناامید نمی شود، اي مولاي امت اسلام، من ترا می خوانم و یقین دارم که دعایم بی اثر نخواهد ماند، پس مرا از حوادث روزگار، که پیوسته و مدام تنم را رنجور می نماید نجات مرحمت فرما، …..، درود خدا، توسط سید و سروري بر تو باد که پیروان او در هر دو سرازی انکار نخواهند بود، و تا آن زمان که بلبلان در باغ و راغ نغمه سرایی می کنند و شاخساران از نسیم ها در جنبش هستند برتو از سوي خداوند سلام و درود بی پایان نثار و ایثار باد …..)، …..

(کلب و همه مؤمنین و مؤمنات هم تا آخر خلقت همگی بادلی شکسته گویند آمین، آمین، آمین یا رب العالمین)

شیخ عبدالرضا مقري کاظمی، متوفی 1120:

(….. پیامبران از درك مقام تو عاجز و افتخار تو به اوصیاء تو تسري یافته و بر آنان هم دامن گسترده است، از ستایش پیامبران که بگذریم، این خداست که مقام ترا تکریم کرده است و البته چه تکریم و بزرگداشتی نیکو، هرگاه جز آیه تطهیر در حق شما خاندان نازل نشده بود، همان براي جلالت قدر و شکوه شما کافی بود، …..، ترا مقامی است که اگر مبعوث نبودي، خداوند به یگانگی پرستش نمی شد و مردم هیچگاه هدایت نمی یافتند، …..، آنان حق علی علیه السلام را که در روز غدیرخم مأمور به حفظ و رعایت آن شده و همگی شاهد بر آن واقعه بودند را، ضایع نمودند، در حالی که از زبان روح الامین و ازجانب خداي تعالی، که همه نعمتها و قدرتها از اوست، این خطاب آمد (اي پیامبر، علی را به مردم معرفی کن و هرگاه این امرمهم را انجام ندهی رسالت خود را ادا نکرده اي، و البته خداوند ترا از گزند دشمنان حفظ و نگهبانی خواهد کرد،) و پس ازآنکه همه حاضران به علی علیه السلام شادباش و تهنیت گفتند و اظهار نمودند که اي علی، تو رهبر ما هستی و این ولایت حق است، نص قرآنی به این شریفه آیه نازل شد که (الیوم اکملت لکم دینکم ….. امروز دین را بر شما کامل کردم) و به راستی این امر ثابت شد ولی بعد از رحلت رسول خدا گفتند، که پیامبر وصیتی درباره جانشین نکرده و این افترایی بود که از جانب دشمنان عنوان شد …..، در حالی که حدیث و روایت (هر کسی بمیرد و وصیت نکند به مرگ جاهلیت مرده است در پیش روي آنان قرار دارد،)، پس اي واي بر آنان که بر رسول خدا نسبت  جهل داده و از او به دروغ چیزي را در عدم تعین جانشین نقل نمودند که آن را هرگز نفرموده است، پس در این حالت و بااین وضعیت ما مسلمانان چه جواب به قوم یهود می توانیم بگوئیم، هرگاه که با ما در مقام احتجاج برآیند، آیا شرم نمی کنید،آیا نمی دانید موسی در میان قوم خود وصیت کرد و رفت، پس چگونه پیامبر وصیت نکرده و جانشین خود را معین نکرده میرود؟ آنجا که گفت خدایا هارون را براي من در میان قوم خلیفه و جانشین قرار بده، زیرا که با وجود اوصیاء، امت و همه مردم به سعادت می رسند، پس آیا پیامبر ما، قوم خود را بی سرپرست رها کرده است، پس این حرف و سخن دشمنان البته یاوه و هذیان است، …..، پیامبر بهتر می دانست که چه کسی شایسته جانشینی اوست و او در شناخت همه مردم کاملاً بصیرتداشت، …..)

و نیز آورده است (….. از جانب خدا آیه تطهیر درباره او نازل گشته و به موجب این نص خدا او را برگزیده است، ….. و نیز در روز غدیر خم، که با او موضوع برادري خود را اعلام و در آن روز، درباره علی علیه السلام آیات روشنی نازل شده است، و آیه (الیوم اکملت لکم دینکم …..) چنان در بیان عظمت فضیلت علی گویا است که ترا از هر دانستن منقبت و ستایشی دیگري، درباره علی علیه السلام بی نیاز می نماید،) و

(کلب گوید تو به نحوه استدلال واضح و روشن و الزام آوراین اولیاء خدا توجه کن که اگر پیامبر وصیتی العیاذ باﷲ نکرده بود (چون ناگهانی ترور نشده و یا ناگهانی از دنیا نرفته بود)، طبق شناختی که ما از شخصیت آن حضرت و اینکه شریعت او صاحب دارد، داریم می بایست طرح و برنامه و نحوه انتخاب جانشین خود را از طریق کودتا، حل و عقد، شورا، یا هر راه دیگر …..، بیان نماید نه اینکه امت را و شریعت را رها نماید کاري را که العیاذ باﷲ یک چوپان بی سواد با گله هاي گوسفند نمی کند مگر آنکه بگویی نیازي به خلیفه و یا رهبري نبودکه این هم استدلالی مزخرف است پس وصایت بود و جانشین معرفی شد ولی عده اي بنا بر هر دلیل، وصی را کنار زده و باروش هاي مختلف سه خلیفه را تعیین نمودند تا اتفاق افتاد آنچه افتاد انا ﷲ و انا الیه راجعون)

و (….. براي بزرگداشت این مزار مقدس، پاي مژگان را به عوض پاهاي خود، در این درگاه به کار بگیر، و همان ضریح مقدس را که ماه (آسمان شریعت) رادر برگرفته و کوههاي حلم و دریاهاي جود و کرم را در خود جاي داده است، تو در آنجا وجه خدا را می بینی و شمشیر کشیده و بران خدا را که درآن، قرار دارد، چرا که در آن امیر همه مؤمنان، همان کسی که هرچه اراده کند در اختیار دارد، در اینجا آرمیده است، و البته هر کس او را با معرفت زیارت کند مانند آن است که خدا را در عرش زیارت کرده است، …..،

آري اگر همه بر مهر و محبت علی اجتماع می کردند، دیگر خداوند جهنم را خلق نمی کرد، …..)

و نیز (….. یا امیرالمؤمنین تو از همان کودکی و آنگاه که همه مشرك و بت پرست بودند، با پیامبر برگزیده، خدا را عبادت کرده اي و در جنگ بدر، جان خود را در راه خدا در طبق اخلاص نهادي و نه یکبار که بارها درخشیدي، و در روز غدیر که همگان به امر خداوند فقط با تو بیعت کردند و به غیر توکسی دیگر این شایستگی و لیاقت را نیافت و آیه قرآن براي تو نازل شد که امروز دین را بر شما کامل نمودم و با این آیه حق ولایت تو اثبات گردید، پس فرخنده باد امامتی که بوجود آن امام، که براستی مورد تائید خداوند است، زینت یافته و آراسته شد، همان کسی که آیه قرآن درباره او نازل شد و اجماع مسلمانان به وجوب ولایت او و پذیرش بی شائبه از سوي همگان را، در بر داشته است، همان کسی که عناوینی مانند نفس رسول خدا، دامادي و دوستی او، عموزاده و برادري رسول خدا را یکجادر خود جمع داشت…)

و باز قصیده اي دیگر (….. چه بسیار از اوقات که جبرئیل در آستانه او توقف نموده است، و در بابل که به امر خدا …..، آفتاب به خاطر وجود او بازگشت داده شد، و در غدیرخم خبر غیبی رسید که خدا او را امیر و پیشوا قرارداد، پس همگی بیعت کنند، هنگامی که احمد مرسل به امر الهی از جانب خدا ایستاد و توقف کرد و در ضمن خطبه اي، پیام خدا را ابلاغ کرد و فرمود: هر که را من پیشوایم، این علی حیدر هم پیشواي اوست و او وصی بلافصل من است، و بلافاصله، همه مردم براي تبریک پیش آمدند و همه پارسایان و خداجویان با اشتیاق بیعت کردند، …..، کجا فهم ما مردم می تواند به کنه اوصاف او برسد و آیا ریگهاي بیابان را می توان شماره نمود …..)،

و یا ….. (خداي حکیم توانا دین خود را به محبت و ولایت علی کامل گردانید، آیا در بین افتخارات بالاتر از این افتخار، افتخاري وجود دارد، افتخاري که جبرئیل امین، علناً مقام او را آشکار کرد و گفت شمشیري جز ذوالفقار و جوانمردي چون علی علیه السلام نیست، که این وصف برگزیده برگزیدگان، ….. همان کسی که فرشتگان از حمله هاي دلاورانه او در شگفت ماندند و البته این حماسه نقش کتیبه ها و در سینه تاریخ ثبت خواهد بود، ….. و یا این افتخار که رسول خدا فرمود، من ترساننده و بیم دهنده هستم و تو راهنمایی و هدایت کننده، و نیز فرمود تو براي من به منزله هارون هستی براي موسی با این تفاوت که پس از من پیامبري نخواهد بود، و گذشته از این افتخارات، این افتخار هم براي علی علیه السلام کافی است که اگر کسی در نمازهاي واجب صلوات بر او نفرستد نمازش پذیرفته نیست و زهراي بتول را خداوند قادر متعال همسر او قرار داد، و همه فرشتگان و حضرت روح الامین بر این پیوندگواهی دادند، و آفتاب در سرزمین (بابل) پس از غروب کردن به احترام و پاس مقام علی علیه السلام دوباره بازگشت و از میان شب تیره ظلمانی درخشیدن آغاز نمود، و نیز خداوند در پگاه طائف او را مخاطب قرار داد و این البته فضیلتی است که به کسی داده نمی شود، و در شب قدر، فرشتگان و روح قدس بر پیشگاه او نازل می گشتند و در فرداي قیامت نیز، موازین بندگان به کف او سپرده می شود و هر کس را بخواهد تخفیف دهد یا ندهد، آتش جهنم و باغ هاي بهشت همه پیرو فرمان اوهستند و او هر کس را خواهد به بهشت و یا به دوزخ می فرستد، اوست که جان خود را فداي پیامبر کرد و در فراش او خوابید، و این مواسات و ایثاري است که عقل، از درك آن عاجز است، نزول وحی در کنار او و در خاندان او بود، در آنزمان که بر پیامبر نازل می شد و آیات کتاب الهی از هم تفضیل می یافتند، و هم او بود که بر کتف پیامبر عروج نموده و بت ها همگی را شکست، و پائین انداخت …..،

پس به سوي غري (نجف اشرف) برو، که در آنجا رازي نهان است، و بدون هیچ غرور کفشهاي خود را در بیاور و نداي تکبیر و تهلیل را بلند کن و بگو، بر تو درود خداوند و بر تو سلام خداي یگانه باد، اي آنکه محبت و مهر تو، مکمل و تمام کننده دین ماست ….. پس واي بر کسی که با کناره گیري از او به ضلالت و گمراهی افتاد و بر پیامبر از سوي جهل و نادانی، دروغ و افترا بست، کورکورانه رهبري مسلمانان را در غیر موضع اصلی آن پنداشت و البته این خداست که می داند رسالت و امامت را کجا قرار دهد، در فضیلت علی علیه السلام در غدیر، همین بس که دیگران، از هر سو آمدند تا با او بپیوندند، در آن زمان که جبرئیل امین، براي پیامبر امین وحی آورد و پیام سعادت و سلام را از سوي سلام (خداي تعالی) با شتاب رسانید، که این پیام را که در خصوص علی علیه السلام آورده ام به مردم ابلاغ کن، و هرگاه به مردم نرسانی، اي پیامبر مزمل (در لباس پیچیده)، رسالت خود را نرسانده اي، پس آن حضرت در همانجا و در میان صحابه ویاران به پا خاست و با صداي بلند و کلام فصیح اعلام نموده و حیدر کرار را به دست راست خود بلند کرد و با صداي بلند و کلامفصیح ندا در داد، و فرمود: هر که را که من پیشوا و رهبر هستم، حیدر کرار نیز امام و پیشواي اوست، مبادا که از این سفارش روي برتابید، …..)

و یا (….. در غدیرخم، شاهدان عدل که هرگز منحرف نمی شوند، بر حقانیت او گواهی دادند، از میان گردها و غبارها، آفتاب وجودش چه زیبا نمایان شد، و در آن زمان همه روزگار به درود و تهنیت او برخاستند، و یا آنگاه که مردم تصور کردند که اژدهایی آمد تا آنها را بگیرد، او بود که با آن اژدها تکلم کرد، …..)،

شاعر از افراد کم نظیر قرن دوازدهم و از دانشمندان و بزرگان آن دوره محسوب می گردد، او همچنین صاحب دیوان اشعاري است که بیش از  3500 بیت شعر را در خود جاي داده است.

علم الهدي محمد فرزند ملامحسن فیض:

(ترا اي خداوند صاحب مجد و عظمت و کبریا، پیوسته حمد و ستایش باد، زیرا که حمد و ثنا و ستایش در هر آغاز و تا هر پایان مخصوص و سزاوار تو است، پس ترا حمد و شکر می گویم، اي خدایی که در عین نزدیکی صاحب برتري و علو هستی و در عین دوري، نزدیک هستی، …..، با مبعوث نمودن پیامبر بشیر و نذیر، مردم را به سوي باغ هاي بهشت هدایت نمودي، و…..، اینک ما به درگاه تو با آه و زاري آمده ایم و ترا به حق آن رهبران بزرگوار سوگند می دهیم، به حق آن رسول امین که حق هاي بی شمار بر همه عالمیان دارد و به حق آن وصی و برادر و صاحب اسرار آن بزرگوار یعنی به عزت علی صلوات اﷲعلیه …..، همان تولد یافته در خانه کعبه و…، که با نص در غدیر، راهبر مردم و پیشواي بخشندگان گردید و البته چه نیکو و والا امام و پیشوایی، …..)،

این بزرگوار از شخصیت هاي برجسته علمی و ادبی جهان اسلام است، …..، او فرزند محقق فیض است که خود از اعلام فقه و پرچمداران حدیث و …..، است که روزگار چون او یگانه نیاورده است، علم الهدي محمد به غیر از آثار و تألیفات مربوط به خود، تبحر فراوان در تبین و تشریح علوم و آثار باقیه پدر بهم رسانده که از آن جمله است کتاب المواعظ که مشتمل بر بیست هزار بیت اشعار و فهرست کتاب وافی پدر بزرگوار اوست و نیز از جمله آثار او (….. حواشی بروافی، تعلیقات بر مفاتیح الشرایع پدر، تحفه الابرار در اصول پنجگانه، ….. رموز الهی، …..)،

شیخ علی عاملی:

(….. ابوالحسن آن سرچشمه زلال براي تشنگان و بهترین پناه ستمدیدگان، …..، آنجا که در روز غدیر، جبرئیل، پیامبر را ندا داد، که این پیام را از سوي خدا به مردم ابلاغ کن و بگو: هر کس را که من پیشواي اویم، علی وصی من، مولاي اوست و او بر شاهد و مشهود سروري دارد…،)، او از رجال برجسته عامل است که در بغداد سکونت کرده اند …..، من به دیوان شعر او که برخوردم در پشت جلد آن چنین مرقوم گردیده بود (….. این دیوان شیخ امام علامه، یگانه روزگار من، پیشواي ادیبان، قبله شاعران، ….. علی پسر احمد فقیه عاملی است که زادگاه و مسکن او غري (نجف اشرف) بوده است و در محضر مدرس یگانه، سید نصراﷲ حائري درس خوانده و به امر او دیوان شعرش را مدون نموده است …..،)، …..

از جمله قصاید دیگر او ….. (…..، به غیر از علی علیه السلام، همان دارنده آن همه اخلاق بلند و والا، هیچ ماه تابان و خورشید پرتوافکن، مرا به سوي خودجذب نمی کند… همان علی که به هنگام عبادت از خوف و خشیت خداوند لرزه بر ارکان وجود اوست و در زمان مبارزه با شداید مانند کوه ها استوار و پابرجا است، همان امام و پیشوایی که در تاریکی ها و سختی روزگار، اگر کسی دست حاجت به سوي او برد، با ید بیضاء حاجت او را روا می نماید، …..، من به خدا پناه می برم از اینکه یک روز را با دوري از تو بسر ببرم و یا شبی را بدون ذکر نام و یاد تو به صبح بیاورم، زیرا همواره قدر و مقام تو، مانند نام تو عالی و بلند و در آسمان ها مانند خورشید در حرکت و گردش است، …..)، شاعر ما عاملی قصیده هاي طولانی در مدح امیرمؤمنان علیه السلام و رثاي فرزندش امام سبط شهید، دارد و ….. از جمله (….. کفش هاي خود را در این آستان مقدس از پاي خود در بیاور و بوسه بر خاك این درگاه بزن و خدا را سجده شکر نما و…، وقتی آنجا رسیدي بگو: سلام بر تو، اي پناهگاه و نجات دهنده هر کس که به تو وارد می شود، قبر منور و مرقد مطهر تو منزل ستمدیدگان و پناهگاه کسانی است که به حضور تو می رسند، اي آیت و نشانه بزرگ خدا که هر منکر و معاندي را به اظهار عجز و ناتوانی وادار می نمایی، …..، هرگاه تو نبودي پایه ها و ارکان دین خدا ویران می شد و درهم می ریخت، …..، اي امامی که با نام تو و به برکت تو، ما خود را از شر هر شیطان سرکش حفظ مینمائیم، و آنگاه که به خاك سپرده می شویم و روي از روزگار بر می تابیم و به جهان آخرت وارد می شویم به تو پناه می آوریم، تو به هنگام روز حوادث، امید نا امیدان و در شداید روزگار فریادرس آرزومندان هستی، اي پیشواي من که می دانم علت خلقت همه اشیاء، تنها به برکت وجود تو بوده است و در روز رستاخیز هم برگشت مردم به سوي توست و بی علت و بی حکمت نیست که خداوند متعال پیشوایی دو جهان را به تو مرحمت فرموده است، ….. اي ابی اباالحسن این قصاید شیوا و تازه و بکر و گوهربار من، نثار مقام ارجمند تو باد پس آنها را به فضل و کرم خود از من بپذیر…)،

(کلب گوید یا امیرالمؤمنین اینگونه مناجات هاي عاشقانه دوستان و موالیان تو ما را هم در طمع خام می اندازد که بدون هیچ زاد و توشه و بدون هیچ هدیه و با دستان خالی و روي سیاه در بارگاه پر مجد و عظمت تو شرفیاب شویم و انتظار بهره بردن از الطاف کریمانه تو را داشته باشیم پس اي مولا تو را به حق رسول خدا و فاطمه زهرا و فرزندانت حسن و حسین و 9 فرزند حسین آن امامان معصوم و همه عزیزان درگاهت ما را هم در دنیا و آخرت از لطف سرشار خود بهره مند فرما، خدایا تو مبداء هر خیر و خوبی به ما هستی تو را به ذات اقدس خودت و آبرومندان درگاهت قسم می دهیم که دعاي ما را مستجاب و شفاعت مولانا المظلوم امیرالمؤمنین را در دنیا و آخرت شامل حال ما بفرما آمین، آمین،آمین یا رب العالمین).

مولی مسیحاي فسوي: متولد 1037 متوفی 1127:

(….. چه کسی پیام مرا به باد شمال می رساند، …..، تا او پیام مرا به پیشگاه آن کسی ببرد که خداي متعال، اطاعت او را بر جن و انس واجب کرده است، یعنی به پیشگاه علی مرتضی صلوات اﷲ علیه، همان کسی که مدح و ثناي او را آیات قرآن و اسفار تورات در بر گرفته اند، ….. و این پروردگار یگانه و سبحان است که در کتاب خود، وجود او را با رسول خدا برابر اعلام نموده …..، و به وجود مبارك او دین خدا پابرجا و نظم پذیرفته و به برکت وجود او بادها در حرکت و مظاهر کفر از شمشیرخونریز او سرنگون و نابود است، …..، و در آن هنگام که همه مردم به بتها پناه برده و آنها را بندگی و پرستش می نمودند، تنها او بود که به رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله اقتدا کرده بود، پس نفرین و لعنت بر آنها باد که پس از تمامی این همه روشنگري ها که با آیات بینات بعمل آمد، باز هم در گمراهی باقی ماندند، ….. آیا رسول خدا در آن زمان که فرمود: هرکسی این علی را دوست بدارد و از او اطاعت کند به منزله آن است که، مرا دوست داشته است، آیا کسی دیگر به غیر از علی بن ابی طالب را اراده نموده بود، آیا یک روز آفتاب به خاطر ابن حنتمه یعنی عمر بازگشت کرد و یا هیچ ستاره اي در خانه عثمان درخشید و یا هیچگاه ابوبکر …..، انگشتر خود را به سائل بخشید و آیا آیه مباهله جز درشأن علی نازل شد، آیا سطل و مندیل و سیب و انار به یکی از آنها اختصاص یافت، یا آن زمان که عمرو بن عبدود به اسلام حمله آورد، کسی غیر از این علی علیه السلام بود که شمشیر خود را به خون آن کافر غول پیکر آغشته کرد آیا در خیبر قهرمانی جز او درخشید، پس حدیث این قهرمانی ها را از لنگه هاي در قلعه خیبر یعنی همان دروازه هاي مستحکم بپرس و او بود که آن دروازه ها را براي لشکریان اسلام مانند پل به روي سر خود قرار داد که لشکریان اسلام از پیاده و سواره از روي آن عبور کردند، و نیز در آنجا که اصحاب در جنگ احد منهزم شدند، این علی بهترین خلایق بود که یک تنه مقاومت کرد، در حالی که پهلوانان کفر او را محاصره کرده بودند که هر کدام مانند عقابان تیزچنگال بودند، آیا جز علی علیه السلام کسیدیگر بود که از رسول خدا آنگونه حفاظت و حمایت کرد و با نیزه مانند اژدها بر آنان حمله می آورد، او با تمام اخلاص و یقین با شمشیر و نیزه از پیامبر خدا دفاع کرد …..، آري اگر وجود گرامی او نبود، هرگز براي فاطمه زهرا، همسر و همتایی یافت نمی شد و امت اسرار قرآن را در نمی یافتند، اگر او نبود نسل پیامبر منقطع می شد، و بدون وجود علی، هرگز چراغ هدایت پرتوافکنی نمی کرد و بی وجود علی زمین و آسمان آفریده نمی شد، …..، آري پاهاي علی بر دوش پیامبر یعنی برجایی قرار گرفت که دست خداي عزشانه بر آن قرار گرفته است، و هرگاه وصیت رسول خدا نبود، البته در روز سقیفه ابوبکر و عمر، چهار نفر به شمار می آمدند و حتی عثمان هم دو نفر محسوب می شد، پس شگفتا که این دنیاي پست، عادت نموده است که جز به افراد پست روي نمی آورد، آیا روز غدیر را فراموش نمودند پس این چه کسی بود که پیامبر خدا صلی اﷲعلیه وآله او را به رهبري دینی جامعه اسلامی معین کرد و این موضوع را با تأکید به اطلاع همگان رسانید، ….. و پس از ابلاغ همه صحابه به محضر رسول خدا تبریک گفتند، و نخستین کسی که تبریک و تهنیت گفت دومین خلیفه بود، پس از آنکه خداوند در ابلاغ رهبري و جانشینی او به پیامبر تأکید نمود و از طریق امین وحی به پیامبر فرمود که این موضوع را به مردم ابلاغ کن وگرنه حق رسالت را ادا ننموده اي، اما دریغ که افرادي بر او تقدم جستند که در باره آنها نصی و برهانی وجود ندارد، آري امید است خداوند چهره روزگار را خندان ننماید، چرا که قوانین و عادت هاي او از موازین عدل و عدالت بیرون است…، یا امیرالمؤمنین تو با صفاي عشق خود، جان همه عاشقان را زنده کردي، اي امامی که در راه تو، جان، دین و ایمانم فداي تو باد، تا آن زمان که باران لطف تو جاري است و تا آن زمان که شب و روز و آفتاب و ماه در گردش هستند، …..)،

او مولی محمد مسیح مشهور به مسیحا پسر ملا اسماعیل فدشکویی فسایی که در شعر فارسی به معینی و به شعر عربی به مسیح متخلص بوده است، او دانشمندي بزرگ و فیلسوف و حکیمی گرانمایه و فقیهی بزرگ و…، بوده است، ….. بسیاري از علما از او تلمذ نموده اند و شیخ الاسلامی شیراز در زمان سلطنت شاه سلیمان و شاه سلطان حسین برعهده او بوده است.

ابن بشاره غروي، متوفی 1138:

(….. من سید شعرا هستم…، مردم را به بهشت راهنمایی می کنم و پرچمی سفید به دست گرفته ام که بر آن نور می بارد، زیرا که مدح کننده حیدر کرار علی علیه السلام آن صاحب تقوي و آن افتخار خلایق و آن پناهگاه امت هستم، مدح کننده همان شیري که در میدان نبرد و در آن زمان که پهلوانان نعره و فریاد برمی آورند، …..، همه را درهم می شکند، …..، او داماد پیامبر و پدر امامان و همان کسی است که خلافت و جانشینی پیامبر به وجود او رفعت یافته است و او این مقام را در غدیرخم احرازکرده که کسی توانایی انکار آن را ندارد، در همان روز غدیر که رسول خدا در آن روز بالاي منبري از جهاز شتران رفت وخداوند توانا سخنان او را شنید و بر آن شاهد بود …..، آري هرگاه او نبود، در زمین خدا، کسی حتی یک روز هم خداپرستی نمی کرد و کافران هیچگاه اقرار به حق نمی کردند، …..)،

…. شاعر ما ابن بشاره غروي یگانه مردي بود که به حق بی همتا ونابغه بوده است و از شخصیت هاي نادر دنیاي فضیلت …..، او فضل و ادب را از پدرش علامه شاعر مفلق شیخ بشاره اخذ کرده…..، و شعر و ادب نام او را جاویدان نگاه داشته و آثار گرانبهاي علمی و ادبی او مانند گوهرهایی درخشان در سینه تاریخ ثبت شده است، ….. از جمله آثار او (نشوه السلافه و محل الاضافه، نتایج الافکار، …..) است. از جمله اشعار ابن بشاره شعري است در کتاب نشوه السلافه که او آن را در مدح مولا و پیشواي ما امیر مؤمنان علی علیه السلام آورده است (….. در آن شبکه موسی از جانب طور سینا به استقبال نور رفت و…، راز این آتش موسی، همانا حیدر است، همان دانشور بلیغ باکفایت، هرگاه جنگ پیش روي او واقع می شد، با همت والاي خود برمی خاست و هیچگاه به جنگ پشت نمی کرد، چه بسیار پهلوانانی که با تیغ (ذوالفقار) او تکه تکه شدند و چه گرگهایی خونخوار که به نیروي بازوان او قطعه قطعه گردیدند، او علی پسرعموي مصطفی است …..، همان گنجینه علم الهی و همان آفتاب هدایت و…، او مهبط وحی است و کسی در عالم هستی به فضل او نمی رسد و به کنه ذات او هیچ خرد و عقلی پی نمی برد، او همان زاهد مطلق است که دنیا را (سه) طلاق داد و هرگز به آن خشنود نشد و آن را پسند نکرد و…، شبها را با عبادت و تقدیس خدا به روز می آورد و …..، بگونه اي که محراب و محل جلوس به وجود او مباهات می کردند، …..، آنگاه که بر فراز منبر می رفت زبان مردم از ملاحظه بلاغت او لال و الکن می گردید، …..، به خدا سوگند که اگر حیدر کرار علی مرتضی صلوات اﷲ علیه نبود، در روي زمین پناهگاهی براي مردم یافت نمی شد، فضایل او را هیچ نثرنویس و یا سراینده، نمی تواند در سخن خود بگنجاند هرچند که همه درختان زمین قلم و دریاهاي خروشان مرکب باشند …..، شعر من که در مدح و ثناي تو ساخته شده است، گویی در پارچه پرنیانی زیبا، که هیچ دیبا با آن برابري نمی تواند نماید، تقدیم محضر توست، من فرداي قیامت از تو امید پاداش دارم، چرا که حق دوستان و طرفداران تو هرگز ضایع نمی گردد، درود خدا بر تو باد، تا آن زمان که آفتاب در تابش است و تاریکی ها را زایل می کند…..)…

(کلب و همه مؤمنین و مؤمنات تا آخر خلقت از جان و دل گویند خدایا دعاي این بزرگواران را مستجاب و ما را نیز از شفاعت آنان در دنیا و آخرت بهره مند بفرما آمین، آمین، آمین یا رب العالمین).

شیخ ابراهیم بلادي:

(من با حمد و ستایش کسی، سخن خود را آغاز می نمایم که همه مخلوقات را خلق فرمود، و بر دوام نعمت هاي او شکرگزار هستم، او آفریدگار ما، حضرت پروردگار واجب الوجود، جل جلاله است که هرگز زوالی بر ذات اقدس او نیست، مردم را نمونه اي براي نمایش گنجینه قدرت خود بیافرید، …..، دین ما پنج اصل دارد که از جمله آنها عدل است، که کار خدا با آن صفت پیوسته انجام می گردد، دوم اصل توحید است که خداي یگانه است و اینکه شریکی ندارد، اصل سوم نبوت است و آن لطف عظیمی است که از سوي پروردگار به مردم افاضه شده است. و چهارمین اصل امامت است، که لطف آفریدگار موجب شده تا دین خدا بواسطه آن استقامت یابد، اصل پنجم معاد است که بر هر جسم و روحی شامل است و دلایل آن را ثابت میکند…، آتش جهنم و نعمتهاي بهشت دارد، اگرچه کافران آن را انکار نمایند، البته مؤمنان در بهشت و کافران در آتش جهنم خواهند بود، نخست و اولین نفر از پیامبران که پدر آدمیان است حضرت آدم است که سلام خاص همگان بر او نثار باد، و برترین انبیاء، پیامبران اولوالعزم هستند که معرفت بر مقام آفریدگار پیدا کرده اند، و این پیامبران عبارتند از، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر امین که خاتم پیامبران است، پیامبري ستوده و برترین و از حیث وقار و شکوه از همه والاتر، پس من خالصانه شهادت می دهم که خدایی جز خداي یکتا که آفریننده مخلوقات است وجود ندارد، و محمد صلی اﷲ علیه وآله و سلم پیامبر مرسلی است که براي امور مردم فرستاده شده است و نیز شهادت می دهم که علی علیه السلام ولی خداست، که در راه دین خود را وقف و در اعتلاي آن کمر خدمت بسته است، و پیامبر خدا در روز غدیرخم به فرمان پروردگار با او پیمان بسته و او را به جانشینی خود تعیین نموده است، و بر فراز منبر خود بر امامان دیگر نیز که همه از فرزندان علی علیه السلام هستند اشاره فرموده است، رسول خدا علی را برادر خود نامید و بفرمان پروردگار او را پیشواي مردم معرفی نموده است، او را بزرگ و محترم داشته و به او لقب امیرالمؤمنین داده که (قطعاً) جز او کسی شایسته این لقب نبوده و نخواهد بود، و حضرت زهراي بتول را که سلام و درود مستمر خداوند بر او باد را به همسري او انتخاب نمود، و البته حضرت علی براي زهرا صلوات اﷲ علیهما همتاي بزرگواري بوده است، که از نسل آنان، امامان بزرگوار علیهم السلام متولد شده اند…)،

شیخ ابراهیم بلادي یکی از بزرگان و فضلاي بحرین بوده است که به ادبیات و سخن سرایی معروف بود، …..، وي منظومه اي دارد بنام (الاقتباس…)، که اثر استدلالی و مشتمل بر چند روضه است و در هر یک از روضه هاي آن یکی از امامان را مدح و ثنا گفته و از این حیث کنیه ابوالریاض به او داده اند، ….. پدر این شاعر نیز شیخ علی از مشاهیر روزگار خود بوده است.

شیخ ابومحمد شویکی:

(….. حیدر کرار صلی اﷲ علیه، آن پیشواي مخلوقات، آن والا قدر صاحب همه کمالات، آنکه از غیب جهان آگاه است، همان بزرگواري که دامنی پاك و منزه از عیوب دارد و جوانمردي با خصال پسندیده است، …..، اخلاق و صفات و خلق و خوهاي پیامبري دارد ….. در روزهاي تابستان روزه دار و شب ها در حال عبادت است، میهمانان خود را با مال حلال پذیرایی و به آنان محبت می نماید، …..، از جانب خدا و از سوي پیامبر برگزیده اش به فرمانروایی و رهبري او بر امت دستور آسمانی رسیده است، او پدر امام حسن و امام حسین علیهم السلام است، همان دو سبط بزرگوار که مادرشان نیز سیده النساء و پیشواي بانوان عالم از اولین تا آخرین خلقت و دختر بهترین پیامبران می باشد، آنکسی که رسول خدا علیرغم دشمنی دشمنان و پیروان راه ضلالت موضوع برادري خود با او را اظهار کرد، و آن حضرت مطابق نص صریح قرآن، نفس پیامبر محسوب شده و بهترین کسی است که مباهله نمود، او همان است منزلت عالی و والا دارد همانطور که نامش علی علیه السلام است…، که از سوي خداي ذوالجلال و آفریدگار عرش، امیرمؤمنان و برگزیده است…).، و نیز قصیده اي دیگر دارد که به سال 1149 سروده و ما آن را به خط خودش بدست آوردیم …..، (عقاید نیکو را از گوهر فواید و معانی که حاصل اندیشه است بگیر تا که خدا ترا هدایت کند، پس حمد و ستایش مخصوص پروردگاري است که نعمتهاي خود را به ما ارزانی داشت که این نعمت ها را نمی توان شماره نمود، …..، الطاف پروردگار متعال بر همه آفریدگان احاطه و به لحاظ فراوانی مانند چشمه گواراي همیشه جاري است، و از جمله نعمتهاي او که به ما بخشش فرمود، وجود گرامی بهترین رسولان محمد و عترت بزرگوار او صلوات اﷲ علیهم اجمعین است…، که معجزه قرآن، همیشه جاویدان، شاهد نبوت اوست، و به رغم متمردان و دشمنان، شریعت والاي او همه شرایع دیگر را باطل کرده است، همان پیامبري که نماز را به پا داشت، زکوه داد، روزه گرفت و حج به جاي آورد و مجاهد و پاك مردي والا بود، …..، و براي او ولی و دوستی بود بنام علی علیه السلام که در برابر همه دشمنان یار و یاور او بود، او بازوي نیرومند پیامبر محسوب که با شمشیر خود سر طاغیان و دشمنان گردنکش دین خدا را از تن نحس و نجس آنان دور می کرد، پیامبر با او برادري کرد و او را برادر خود معرفی کرد، و فاطمه علیها السلام آن مادر ستارگان هدایت را به همسري او خواند، و با برگزیدن علی علیه السلام که به فرمان خدا در غدیرخم انجام داد، بینی حاسدان را به خاك مالید، به حکم و امر خداوند بالاي منبري از جهاز شتران رفت و براي مردم خطبه خواند، و امور مردم را به دست او سپرد و البته چه نیکو پیمانی بست و آشکارا او را به امامت برگزید و فرزندان او را بعد از او، رهبران و امامان مردم خواند، اي امامان و پاك زادگانی که از بهترین پدر قدم به جهان نهاده اید، …..،)،

و نیزقصیده غدیریه مفصلی دارد که ابیاتی از آن نقل می شود (….. در روز غدیر، دین کمال یافته و نعمت پروردگار بر بندگان تمام گشته است، و خدا این روز بزرگ را براي براي مؤمنان به شریعت پیامبر امین صلی اﷲ علیه وآله عید قرار داده است، و خداوند در این روز، اسلام را براي آنکه دین مردم باشد، پسند نموده و آنرا تائید و بر عظمت آن تأکید فرموده است، روز شریفی که برکاتش، پیش از آفرینش جهان خلقت به فراوانی آفریده شده است، روزي که خداي بزرگ، علی حیدر علیه السلام را به یقین به امامت مردم برگزیده است، روز غدیر روزي است که شرافت آن، مانند آفتاب روشن است، و حاجت به دلیل ندارد، و روایت است که اي جوانمرد عالم، تو (در قیامت) تشنگان را از گواراترین آب (از حوض کوثر) سیراب خواهی کرد، این روایت را از رسول خدا (محمد مصطفی)، آن بهترین مخلوقات، با مدرك و نص روایت کرده اند، …..)،

و نیز در ابیاتی دیگر(….. در آنجا در غدیر خم که جبرئیل امین، پیام خدا را با سلام و درود ابلاغ کرد، و پیام این بود که اي رسول خدا همین امروز، علی حیدر صلوات اﷲ علیه را جانشین خود گردان و فرمانبرداري از وي را واجب عینی اعلام کن، و قبل از اینکه این مصاحب و یار همنشین خود را ترك نمایی، برخیز و او را به مردم معرفی نما، و پیامبر گفت (اطاعت)، و فرمان خدا براي من کافی و بسنده است، و آنگاه بلافاصله مردم را در صحراي خم جمع نمود و همه را در آن سرزمین ناهموار متوقف نمود و…..، فرمود که اي مردم بارها را بیفکنید و توقف نمائید …..، سپس از جهاز شتران منبري فراهم کرد و بر فراز آن علی پدر حسن و حسین را احضار نمود و او را بلند کرد تا آنجا که زیر بغلهاي او نمایان شد که نور و سپیدي آن از درخشش آفتاب و ماه بالاتر رفت، و خطاب به اصحاب فرمود، اي مردم پیام یک شخص ناصح و امین را بشنوید:، اي اصحاب و یاران من آیا من بر شما از خودتان بر شما سزاوارتر و صاحب اختیارتر نیستم، و همه پاسخ دادند که به یقین تو چنین جایگاهی داري، و آنگاه فرمود هر کس را که من رهبر و مولاي او هستم، بعد از من، برادر و وصی من علی مولاي اوست، این علی که دست در دستمن دارد، …..)، و قصیده اي طولانی بنام (غزاله) دارد که در آن نبی مکرم صلی اﷲ علیه وآله را ستوده است (….. ولایت رسول خدا مانند زره پولادین است که بندگان را از تیرهاي هلاکت و بدبختی حفظ می کند و وسیله اي براي سعادت و رستگاري است و پس از پیامبر ولی من علی است، آن کسی که قبل از رحلت پیامبر به این مقام سفارش شده بود، پیامبر در روز خم، او را به امامت برگزید، و اوست که ریشه معاندین و دشمنان را قطع می کند و…)،

و یاد غدیر در دیگر اشعار این شاعر نیز وجود دارد که از بین آنها به این ابیات اکتفا شد، ….. او در هنر و ادبیات و شعر و…، هنرنمایی کرده، ….. ابومحمد شویکی کتابی در احوال معصومان علیهم السلام دارد، و دیوانی نیز در مدح و ستایش رسول خدا و خاندان او علیهم السلام بنام(جواهر النظام) و نیز دیوانی در مراثی اهل بیت علیهم السلام دارد، که به (مسیل العبرات و رثا السادات) معروف است، ….. او در قصاید خود عباس بن امیرالمؤمنین، قاسم بن حسن و عبداﷲ بن حسن، علی بن الحسین و عبداﷲ فرزند شیرخواره حسین صلوات اﷲ علیهم اجمعین را مرثیه سرایی و اشعار جانسوزي در مصایب آن سروده است

(کلب گوید درود بی انتها و رحمت و رضوان و سلام خداوند بر روح و روان شریف او باد تا خدا خدایی می فرماید یعنی ابدالآباد و امید است که خداوند ما وهمه دوستداران مولا و عزیزان او یعنی دوستداران محمد و آل محمد را از دعاي خیر و شفاعت او در دنیا و آخرت بهره مندفرماید آمین، آمین، آمین یا رب العالمین).

سید حسین رضوي:

(….. آن برادر رسول خدا، امیرمؤمنان، پدر امام حسن و امام حسین صلوات اﷲ علیهم اجمعین، آن شخصیت که باب علم الهی و داراي اخلاق کریمانه و کردار نمونه و برجسته بود، ….. از رسول خدا درباره او فضیلتی بزرگ روایت شده است که فرمود(….. هر که را که من مولاي او باشم، علی نیز پیشوا و مولاي اوست)، پس تو به دامن چنین امام و پیشوایی چنگ بزن،)

….. سید حسین رضوي از بزرگان یگانه اي است که علم فراوان را با ادب متمایز با هم یکجا داشت و نابغه اي بود از تبار بلند و…، پدرش او را از هند به نجف آورد و او در آنجا مشغول کسب علم شد، و… سپس آنجا را به قصد هم جواري با تربت امام شهید ترك کرد و در محضر درس یگانه علم و فقاهت، سید نصراﷲ حایري کسب فیض کرد و قصایدي در مدح استاد خود دارد …..، او در کربلاي معلی در حدود سال 1160 وفات یافت.،

نمونه اي از ابیات او ….. (….. اي ابوالقاسم، اي رسول خداکه در برابر قدرت تو، همه بزرگان اظهار خضوع می کنند، تو در رفعت مقام و والایی قدر و منزلت به مقام قاب قوسین رسیدي و دیگر پیامبران چگونه این جایگاه را دریابند، بخاطر تو ماه آسمان دو نیمه گردید، اي آسمانی که خود از همه آسمانها برتر آمدي، تویی که آفتاب را به خاطر علی علیه السلام برگشت دادي تا پرتو خود را دوباره بر پهنه زمین بگستراند،…..، تو همواره در پس پرده وجود، درخشش داشتی، حتی آن زمان که آدم و حوا، قدم به عرصه هستی نگذاشته بودند، ….. و خاندان تو بهترین و بزرگوارترین خاندانها و همه آنها مردانی پرهیزکار و دانشمند بوده اند …..، خیر و سعادت از محضر آنان گرفته می شود و همواره سفره کرم و احسان آنان گسترده و دعاها در آستان آنها مستجاب است، اي امامان من و اي پیشوایان من، شما هادي و هدایت گر و در زمان رسیدن سختی ها، وسیله من براي رسیدن به سعادت و بهروزي هستید، ….. درود خداي متعال بر شما باد، تا هر زمان که سپیده می دمد و شب دامن می کشد ….. آمین رب العالمین)

و یا قصیده اي دارد در مدح امیرمؤمنان علیه السلام (….. ترا به خدا سوگند، آن زمانکه من پاي در قبر گذارم ظلمت و تاریکی سراسر وجود مرا می پوشاند، چگونه راهنمایی خواهم شد، و چگونه سامان خواهم یافت و چگونه خواهم خفت و چگونه پلک هاي چشمانم که همه عمر بیاد تو باز بوده است برهم خواهم گذارد، …..، این وجود گرامی علی، ابوالحسن مرتضی علیه السلام است که از سلاله پاکان و خود پاك و مطهر است، امام هدایت با فضل کامل، دریاي احسان …..، که بخشش فراوان دارد، او وصی پیامبر با فرمان خداوند است و برهان و دلیل آشکار، …..، مردم به هر مرتبه و مقامی که برسند در پیشگاه او ناچیز و حقیر خواهند بود، …..، اي جد بزرگوار من، زبان هرچه رسا و بلیغ باشد از بر شمردن اوصاف کمال تو عاجز و ناتوان است، در والایی قدر و منزلت شما همین بس که خداوند شما را ستوده و تعریف کرده است و سعی شما را مشکور دانسته است، ابرهاي رضوان و الطاف خداوندي بر سرزمین وجود تو تا ابدالآباد باران رحمت خود را باریده است، و نیز تا آن زمان که مشتاقان و زائرین تو، بیابانهاي بی آب و علف را پشت سر گذاشته و به آستان بوسی شما خاندان با شوق و اشتیاق می شتابند همچنان خواهد بارید، …..)

و یا (…..) و در ابیات زیر کلام امیرمؤمنان علیه السلام را در قالب شعر بیان نموده است (….. هرگاه بخواهی بر کسی فرمانروایی کنی بر او احسان کن، و اگر خواستی باکسی برابري کنی از او اظهار بی نیازي کن و اگر داراي عزت و قدرت هستی و خواستی خوار و زبون گردي، حاجت خود نزد او ببر پس آنگاه اسیر او خواهی بود…) …

سید بدرالدین: متولد 1062:

(….. هرگاه دیدید که ابرها اشک ریزان هستند، بگوئید هواي زیارت کسی را دارند که در خاك نجف آرمیده است، همان خاك پاك و مطهر که فرشتگان خدا بر آستان آن فرود می آیند، آنجا تربت پاك امامی است که وصی رسول خدا بوده است، همان حیدر که پیشواي مخلوقات است، …..، آنجا دوست و برادر پیامبر، و کسی که همچون جان او بوده است آرمیده و اگر خواهد، شفاعت خواهد نمود، در آن تربت پاك، برادر و فدایی پیامبر که جانش را به خاطر وجود او فدا کرد مدفون شده است، (قدر و جلالت و عظمت فضایل او چنان عالی و والاست) که هرگاه روایات و اخبار او رابخوانند و یا تحریف کنند تفاوت ندارد، در این تربت پاك امامی مدفون است که پیامبر او را در غدیر خم به جانشینی خود برگماشت و فریاد شادباش و تبریک و تهنیت از مردم برخاست و همه به آن اعتراف کردند و…)،

سید بدرالدین یکی از اعاظم و نیکوکاران یمن و از دانشمندان بزرگ آن سرزمین است، که در همه علوم و دانشها شرکت داشته است….

(در اینجا خلاصه جلد یازدهم (22 فارسی): پایان رسید که در دنباله جلد 12 است که حضرت علامه در آن بقیه شاعران قرن 12 را شرح می نماید)

(والحمد ﷲ اولاً و آخرا)

(کلب گوید خدایا ترا به عزت و جلال و عظمت خودت و به آبروي عزیزان درگاهت و در صدر آنان محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم سوگند می دهیم تا سلام و رحمت و رضوان بی انتهاي خود را بر وجود حضرت علامه امینی نثار و ایثار بفرمایی و ما را از شفاعت آن بزرگوار و دعاي خیر او در دنیا و آخرت بهره مند بفرمایی آمین، آمین، آمین یا رب العالمین و الحمد ﷲ رب العالمین و صلی اﷲ علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و عجل فرجهم و فرجنا بهم آمین ربالعالمین.)