مشارکت و پاسخگویی، دو روی یک سکه
( نگاهی به انتخابات یازدهم اسفند)
مشارکت و پاسخگویی، دو روی یک سکه
( نگاهی به انتخابات یازدهم اسفند)
انتخابات از جمله موضوعات بسیار مهمی است که در ادبیات سیاسی امروز ایران و جهان جایگاه ویژه ای دارد. مشارکت نیز دارای تعریف زیبایی است و آن اینکه مشارکت سیاسی به مثابه درگیر شدن هر فرد، گروه و سازمان درلایه های مختلف سیاسی اجتماعی و در درجات گوناگون فعالیت های سیاسی است که در نظام حکومتی به سه شاخصه تامین و تحقق حقوق شهروندی، حضور در پای صندوق های رای و همچنین انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی اختصاص و اطلاق پیدا می نماید.
اساسا مشارکت سیاسی عاملی کاهنده در حوزه اضطراب اجتماعی و فشارهای روانی جامعه محسوب می گردد، مشارکت مردم در فعالیت های سیاسی و بطور مشخص شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی دارای تاثیرات عمیق و تعیین کننده ای بر جامعه و جزئیات متنوع عناصر و نیروهای اجتماعی خواهد بود لذا انتخاب سیاست ها، گردش متوازن قدرت، انتخاب سیاست گذاران و اداره کنندگان جامعه، انتخاب رهبران و مسئولان و اعمال فشار بر آنها، بیان مطالبات، نارضایتی ها و اعتراضات، مشروعیت بخشیدن به نظام و همچنین مشارکت سیاسی و عمومی مردم در راستای تامین و تضمین مطالبات شهروندان و ایجاد رضایت عمومی مردمی از نتایج موثر و قابل توجه آن بشمار می رود.
جمع آوری و تحلیل یافته های علمی در چارچوب حکمرانی خوب نشان می دهد که توجه به نظریه های مهم در حوزه مشارکت اجتماعی، امری مهم و بسیار قابل ملاحظه است که ذیلا مورد اشاره قرار می گیرد:
در عرصه نظریه جامعه شناسی سیاسی، بین گرایشات سیاسی افراد در انتخابات و شرایط اجتماعی و محیطی ارتباط مستقیمی وجود دارد، منطبق با این نظریه تاثیرات تبلیغات بر روی رای دهندگان بسیار ناچیز و رای دهندگان از مدتها قبل از برگزاری انتخابات تصمیم خود را برای انتخاب نماینده مورد نظر خود گرفته اند و لذا نکته مهم آن است که با مطالعه شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رای دهندگان می توان جهت گیری سیاسی آنان را مشخص نمود زیرا فرد از نظر سیاسی آنگونه می اندیشد که از نظر اجتماعی در آن بسر می برد که این علائم و نشانه ها را می توان در دوره های مختلف انتخابات مجلس شورای اسلامی و گفتمان های مبتنی بر بهره گیری از شکاف ها و شرایط اجتماعی و محیطی زندگی طبقات اجتماعی نیز مشاهده نمود.
در حوزه نظریه روانشناسی سیاسی، تصمیم رای دهندگان تابع عوامل روانی و عاطفی است و روابط عاطفی بین رای دهندگان و نامزدها یا رهبران سیاسی موثر است و مهم ترین متغیر در این عرصه را باید وابستگی روحی و احساسات شخصی رای دهنده به فرد یا یک حزب سیاسی دانست، در این شرایط اقشار کم درآمد تابع شعارها و اهداف اقتصادی و اقشار مرفه بدنبال اهداف فرهنگی و سیاسی هستند که به وضوح در انتخابات دوره های مختلف مجلس و سایر گزینش های ملت قابل توجه می باشد.
مبنای تحلیل انتخابات از منظر انتخاب عقلانی نیز موجد طرفداری از یک حزب یا جریان سیاسی در قبال کسب سود و منفعت برای رای دهندگان را دارا می باشد، در این نظریه وابستگی حزبی جایگاهی ندارد و رای دهنده بیشتر به طرح ها و عقاید نامزدهای انتخاباتی توجه می نماید لذا گزینش انجام شده در نظر رای دهنده کاملا هدفمند، جهت دار و حساب شده می باشد، در انتخاب عقلانی مولفه هایی مانند سطح سواد، آموزش، میزان مطالعه و آگاهی، و تدبیر وآگاهی در رای دهندگان از نکات اساسی بشمار می رود و رای دهنده سیاست را به مثابه بازاری می بیند که باید کسب سود را مد نظر قرار دهد که مصادیق متفاوتی در این رابطه قابل طرح می باشد.
در عرصه نظریه تحلیل گفتمان نیز مصادیق فراوانی وجود دارد که گفتمان اقتصاد محور جناح راست و گفتمان فرهنگ و سیاست و نگاه به آینده جریان چپ در گذشته و پس از سال 76 و همچنین گفتمان عدالت خواهی و گفتمان مقابله با انحصار و فساد در مجالس و دولت و مجالس دهه چهارم انقلاب حائز اهمیت می باشد.
اصول و نظریه های پیش گفته دارای ارتباطی معنادار با تنوع فرهنگ سیاسی در ایران دارد و این الزام را ایجاد می نماید که بررسی واقعیات انتخاباتی می بایست علاوه بر نظریات جامعه شناسی سیاسی، روانشناسی سیاسی، روش انتخاب عقلایی، نظریه تحلیل گفتمانی و نظریه توطئه، بر روش های اثبات گرایانه و روش تفسیر گرایی تجربی نیز متکی باشد تا بتوان نسبت به تجزیه و تحلیل انگیزه های مشارکت مردم در انتخابات و مطالبات پس از آن که به راستی آزمایی شعارهای انتخاباتی بازمیگردد توجه عمیق نمود.
افزایش مشارکت سیاسی مردم به عوامل بسیاری بستگی دارد که مهم ترین آنها شامل: انتخابی بودن ساختار سیاسی، وجود گردش نخبگان، محدود بودن زمان حکمرانی حاکمان، وجود تعدد گزینه های انتخاباتی برای مردم، رقابتی بودن فضای انتخابات، مسالمت آمیز بودن رقابت های انتخاباتی، سالم بودن پروسه انتخابات و از همه مهم تر پاسخ گو بودن منتخبین مردم نسبت به نیازها و تقاضاهای اجتماعی می باشد، توجه نظام سیاسی به عوامل فوق الذکر باعث موثر بودن انتخابات و افزایش مشارکت سیاسی مردم خواهد گردید.
مناسب ترین مسیر پیش بینی آینده کشور، تمرکز بر ساختن آن است که این امر در موضوعات سیاسی نیز صدق می نماید، در صورتی که مشارکت سیاسی در تمامی جوامع و به وِیژه جامعه ایران به مثابه راهی برای ساختن آینده محسوب شود می تواند تولید امیدواری نموده و سرنوشت یک نسل و حتی تاریخ یک ملت را نیز تغییر دهد.
سرزمین کهن با تمدن چند هزار ساله آن را نه تنها باید پاس داشت بلکه باید در آبادانی و ترقی و توسعه آن تلاش بسیار زیادی نمود که این امر نیازمند تجدید نظر و اصلاح در سیاستگذاری، برنامه ریزی، نظارت و هماهنگی است که در سایه آن بتوان با کلان نگری و رویکردهای استراتژیک به حل مشکلات فراوان در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فرهنگی دست یازید و موانع اساسی حکمرانی خوب را شناسایی و رفع نمود.
این یک تجربه گرانسنگ است که هرچند سنت سیاسی نشان می دهد در شهرهای بزرگ ایران به خصوص تهران، انتخاب شوندگان و راه یافتگان به مجلس عمدتا از احزاب و جریانیات سیاسی هستند لکن این نکته مهمی است که نمایندگان مستقل نشان داده اند که دغدغه خدمت به حامیان و پشتیبانان خود را نداشته و بهتر می توانند در راستای منافع ملی ایران و حل مشکلات مردم وبخصوص جوانان گام بردارند.
آنچه اهمیت راهبردی دارد احساس مسئولیت نسبت به ایران عزیز و رفع چالش های ناشی از فقدان رویکردهای جامع استراتژیک برای حل مسائل موجود و ساختن آینده ای بهتر است، آینده ایران را سلیقه و انتخاب مردم شکل خواهد داد و همه می دانیم که باید به افرادی رای دهیم که منافع و مصالح ملی را بر هر چیز دیگری ترجیح می دهند.
همه کاندیداهای مجلس باید بدانند که مشارکت سیاسی مردم با عنصر پاسخگویی انتخاب شوندگان در فردای پس از انتخابات، ارتباطی معنادار و تعیین کننده خواهد داشت.
اسفند 1402
.
سیدمحمد خاتمی اصلاحطلب گفت: رأی ندادم تا اعتماد آسیب دیدهی مردم از حکومت ترمیم شود.
آقای خاتمی،
فرمایشتتان نهایت پوپولیسم است … شما با رأی ندادن امکان اینکه ممکن است نالایقترین افراد نسبت به ولایت مطلقهی فقیه بر صدر نشیند را فراهم کردید.
با تشکر از توجه شما.