چگونه جمهوری اسلامی خاورمیانه را از نو می سازد
تحلیلی بر چگونگی روند تحولات در خاور میانه پس از حمله موشکی ایران به اسرائیل
چگونه جمهوری اسلامی خاورمیانه را از نو می سازد
فارین افرز: ۱۸ آوریل ۲۰۲۴
نوشته سوزان مالونی
آیا فرمان بحران توسط ایران صادر شده؟
جنگ اسرائیل و حماس و احتمال اینکه این جنگ ممکن است به شکلی انفجاری به یک آتش سوزی گسترده تر منجر شود تمام نتایج تلاشهای سه رئیس جمهور ایالات متحده را برای متمرکز کردن منابع آمریکایی و عدم تمرکز صرف بر خاورمیانه از بین برده است.
بلافاصله پس از حمله حماس در ۷ اکتبر جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده به سرعت از اسرائیل، متحد مهم آمریکا حمایت کرد و به این طریق از گسترش خصومت ها جلوگیری کرد. اما از آن زمان این درگیری به بن بست جهنمی وحشتناکی تبدیل شده است. الزامات امنیتی که فرماندهی جنگ را به حمایت گسترده مردم اسرائیل هدایت می کند. با این حال ماه ها در عملیات شدید اسرائیل برای از بین بردن حماس با هزینه کشته شدن ده ها هزار غیر نظامی فلسطینی و ایجاد یک فاجعه انسانی نوار غزه شکست خورده است و با گسترش بحران تعاملات ایالات متحده در خاورمیانه نیز افزایش می باید.
در ماه های پس از ۷ اکتبر واشنگتن محموله های کمکی را به غره محاصره شده ارسال کرد عملیات های نظامی را برای حفاظت از ترانزیت دریایی آغاز کرد برای مهار شبه نظامیان شیعه حزب الله لبنان تلاش کرد توانایی های گروه های شبه نظامیان در محل دیگر در عراق و یمن را کاهش دهد و سیاستهای بلند پروازانه دیپلماتیک و ابتکارات برای تقویت عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را دنبال کرد.
تلاش برای تعامل مجدد با خاورمیانه خطراتی را برای بایدن به همراه دارد به ویژه زمانی که او برای انتخاب مجدد علیه سلف خود دونالد ترامپ که انتقاداتش از هزینه های انسانی و اقتصادی جنگهای آمریکا در عراق و افغانستان با رای دهندگان طین انداز شد و این امر کمپین ریاست جمهوری ۲۰۱۶ او را تقویت کرد.
در نظر سنجی Quinnipiac که سه هفته پس از حمله حماس انجام شد. ۸۲ درصد از آمریکایی ها ابراز نگرانی کردند که ایالات متحده ممکن است به سمت دخالت مستقیم نظامی در درگیریهای خاورمیانه کشیده شود و تنها یک نفر از هر پنج پاسخ دهنده با نظر سنجی پیو در فوریه ۲۰۲۲ موافق بود که ایالات متحده باید یک فشار دیپلماتیک عمده برای پایان دادن به جنگ اسرائیل و حماس وارد آورد. اما خطرات ناشی از ترس آمریکا حتی بیشتر است.
یکی از بازیگران منطقه ای به ویژه از تردید با عدم تعامل واشنگتن سود میبرد: جمهوری اسلامی ایران است. در واقع باتلاق خاورمیانه فرصتی برای دستیابی به موفقیت در استراتژی چهار دهه ای تهران برای تضعیف یکی از اصلی ترین دشمنان منطقه ای خود اسرائیل و تحقیر ایالات متحده و کاهش شدید نفوذ آن در منطقه می باشد.
نظام اسلامی ایران پس از انقلاب خود در سال ۱۹۷۹ به دنبال الهام بخشیدن به قیام های مذهبی بود و به نظر بسیاری از ناظران، ممکن است به نظر برسد که شکست خورده است. در واقع خرد متعارف در واشنگتن و جاهای دیگر اغلب بر این باور است که ایران مهار شده و حتی منزوی شده است. اما این نظر هرگز درست نبود. در عوض، تهران استراتژی حساب شده ای را برای توانمند سازی شبه نظامیان نیابتی و تأثیرگذاری بر عملیات ها در همسایگی خود، با قابلیت انکار قابل قبولی، ایجاد کرده است.
طرحی که با دامنه ویرانگر حمله حماس و حملات بعدی شبه نظامیان وابسته به ایران در عراق، لبنان و نیز یمن، وجه شجاعانه ان اثبات شد.
چشم انداز استراتژیک پس از ۷ اکتبر در خاورمیانه چشم اندازی است که تا حد زیادی توسط ایران ایجاد شده و با قوت عمل می کند. تهران فرصت را در بحران می بیند. رهبران ایران در حال بهره برداری و تشدید جنگ در غزه برای ارتقای جایگاه نظام خود، تضعیف و مشروعیت زدایی از اسرائیل تضعیف منافع ایالات متحده و شکل دادن بیشتر به نظم منطقه ای به نفع خود هستند. حقیقت این است که جمهوری اسلامی اکنون در موقعیتی بهتر از هر زمان دیگری برای تسلط بر خاورمیانه قرار دارد، از جمله با دستیابی به توانایی ایجاد اختلال در کشتیرانی در چندین نقطه مهم در صورت عدم کنترل کمترش چشمگیر نفوذ ایران تأثیر فاجعه باری بر اسرائیل منطقه ای وسیع تر و اقتصاد جهانی خواهد داشت. برای برهم زدن تقویت قدرت ایران بایدن به طور فوری نیاز به بیان و سپس اجرای یک استراتژی روشن برای محافظت از غیر نظامیان فلسطینی از تحمل بار سنگین عملیات نظامی اسرائیل مقابله با استراتژی مخرب جنگ نیابتی ایران و کاهش توانایی های همدستان تهران دارد. دستیابی به این اهداف مستلزم انجام مجموعه ای از اقدامات پیچیده از سوی واشنگتن است.
اما آمریکایی ها از آسیب های نظامی اقتصادی و انسانی تعهدات کشورشان در خاورمیانه خسته شده اند. اما هیچ قدرت جهانی دیگری به جز ایالات متحده ظرفیت نظامی و دیپلماتیکی لازم برای خنثی کردن جاه طلبی های مخرب ایران از طریق مدیریت درگیری مارپیچ بین اسرائیل و حماس و مهار پیامدهای مخرب بلند مدت آن را ندارد.
تئوری بحران
از زمان تصرف غزه توسط حماس در سال ۲۰۰۷ ایران حامی اصلی این گروه بوده است. تهران پول، مواد و سایر حمایت هایی را ارائه کرد که حمله ۷ اکتبر را ممکن ساخت از جمله فناوریهای نظامی اطلاعاتی و ۳۰۰ میلیون دلار در سال کمک مالی این کشور پهپادها و موشک ها و همچنین زیر ساخت ها و آموزش هایی را برای کمک به حماس در ساخت تسلیحات خود فراهم کرد همان سلاح هایی که حماس برای ادامه حملات به اسرائیل برای چندین ماه پس از حمله اولیه استفاده کرد.
پس از ۷ اکثیر، شبه نظامیان مورد حمایت ایران نیز به سرعت فعالیتهای خصمانه را برای هدف قرار دادن نیروهای اسرائیلی و آمریکایی در منطقه افزایش دادند. این حملات باعث ایجاد تلفات بیش از صد نفر در میان نیروهای آمریکایی شده است.
حوثی ها، گروه مسلح مورد حمایت ایران که بر اکثریت جمعیت یمن حکومت میکنند به کشتی های در حال حرکت در دریای سرخ حمله کرده اند و این باعث شده که ترانزیت از کانال سوئز در دو ماه اول سال ۲۰۲۴ تا ۵۰ درصد کاهش یابد.
بر اساس شهادت کنگره در ماه مارس توسط ژنرال مایکل کوریلا، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده، تشدید حملات توسط متحدان ایران و متعاقب آن پاسخ های نظامی ایالات متحده سازمانهای تروریستی را که با تهران همسو نیستند جسورتر کرده است که این امر باعث افزایش حملات گروههایی مانند دولت اسلامی یا داعش می شود.
ایران همچنین اقداماتی صریح برای بالا بردن وجهه دیپلماتیک خود در پی ۷ اکتبر انجام داد چند روز پس از حمله حماس دکتر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران برای اولین بار مستقیماً با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، مستقیماً تلفنی صحبت کرد و در ماه نوامیر نیز در نشست منطقه ای در ریاض شرکت کرد. دیگر مقامات ایرانی مانند حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه در منطقه و فراتر از آن به دنبال این هستند که کشورشان را به عنوان یک میانجی مورد اعتماد مطرح سازند، حتی در شرایطی که نظام همچنان از حماس حمایت می کند.
هیچ یک از این تحولات صرفاً نتیجه چشم انداز گشایش های جدید ایران در آشفتگی موجود با تجدید نظر در انجام حرکات فرصت طلبانه و ضربات ناگهانی اش نیست. این اتفاقات صرفاً برای بازی با زمان هستند. از بدو پیدایش جمهوری اسلامی رهبری ایران آرزوهای گسترده ای در سر داشته است. از سال ۱۹۷۹، این کشور به هرج و مرج و نوسانات، چه در داخل و چه درنزدیکی خود به عنوان فرصتی برای پیشرد منافع و نفوذ خود نگاه کرده است. حتی تهاجم عراق به ایران در سال ۱۹۸۰ با جلب حمایت داخلی از نظم جدید در تهران به نفع نظام تئوکراسی نوپا بود. زیرا فرصتی را برای ساختن یک صنعت دفاعی داخلی قوی و امکان زنده ماندن نظام در دوران طفولیت خود را فراهم آورد.
تهران برای تقویت موقعیت خود از وجود آتش افروزی های پی در پی در منطقه استفاده کرده است. از نظر تاریخی برخی از با ارزش ترین گشایشها برای ایران در نتیجه گامهای اشتباه واشنگتن و شرکای او در منطقه مانند حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ رخ داده است. بر اساس این لطف صدام حسین رئیس جمهور عراق که مهمترین تهدید موجود برای رهبری ایران بود سرنگون شد و رژیم او با دولتی ضعیف به رهبری شیعیان ناراضی و مرتبط با تهران جایگزین شد.
ایران در سالهای بعد از دیگر فرصتهای هرج و مرج منطلقه ای نهایت استفاده را برد. از آغاز سال ۲۰۱۳، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشور با جانشین اصلی خود حزب الله برای بسیج تیپهای شیعیان افغان و پاکستانی در یک گروه شبه نظامی شیعه فراملی بزرگتر برای دفاع از نظام درگیر بشار اسد در سوریه مشارکت کرد تهران سرانجام در طول جنگ داخلی سوریه شراکت مؤثری با روسیه ایجاد کرد که پس از حمله ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به اوکراین به شکل یک همکاری استراتژیک گسترده تر تحول یافت.
یکی از مؤلفه های کلیدی استراتژی ایران در همسایگی اش پرورش محور مقاومت شبکه ای ست از شبه نظامیان منطقه ای با ساختارهای سازمانی گسته منافع متداخل و پیوندهایی با نهادهای امنیتی و مذهبی ایران بوده است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی امام روح الله خمینی اظهار داشت که صدور انقلاب برای بقای آن ضروری است و استدلال می کرد که اگر حکومت دینی در یک محیط بسته بماند قطعاً با شکست مواجه خواهد شده امام خمینی و یارانش که مصمم بودند موج گسترده تری از خیزشهای تحت رهبری اسلام گرایان را علیه نظام های سلطنتی و جمهوری های سکولار در خاورمیانه به راه بیندازند زیر ساختهایی را ایجاد کردند که برای سرنگونی وضعیت موجود در سراسر جهان اسلام اختصاص یافته بود.
در طول دو دهه اول قدرت جمهوری اسلامی رهبران آن با گروه های نیابتی در خلیج فارس و جاهای دیگر برای کمک به تحریک کودتای ۱۹۸۱ در بحرین بمب گذاری ۱۹۸۳ در سفارت آمریکا و اقدام علیه سایر منافع آمریکا در کویت بود.
تلاش برای ترور در سال ۱۹۸۵ علیه امیر کویت تظاهرات آتش را ضد سعودی و ضد آمریکایی در طول زیارت سالانه مسلمانان به مکه بمباران پادگان نظامی آمریکا در عربستان سعودی در سال ۱۹۹۶ و سایر اقدامات خرابکارانه علیه همسایگان این کشور همکاری کردند. مسئولیتی که ایران به صورت رسمی ان را نپذیرفت.
از سال ۱۹۷۹ ایران به صدور انقلاب به عنوان یک فرصت نگاه کرده است.
هر چند موج انقلابی که امام خمینی امید داشت به طور کامل محقق نشد. اما ایا رهبران ایران برای شورش گسترده علیه نظم منطقه ای موجود ناامید شده اند؟ با ظهور گروه های شبه نظامی دلسوزی که به دنبال حمایت از دولت انقلابی بودند. ایران به تحقق آرزویشان امیدوار شده است. سرمایه گذاریهای اولیه جمهوری اسلامی دارایی ارزشمندی را به همراه داشت که الگویی برای تلاشهای بعدی آن بود:
حزب الله پس از تهاجم اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ سپاه نوپای ایران آموزش و هماهنگی نیروهای حزب الله، یک گروه مسلح شیعه را آغاز کرد. کمک ایران به طور فوری حزب الله را قدرتمندتر کرد این گروه در سال های ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ در لبنان کوچک بمب گذاری های انتحاری ویرانگر در تأسیسات دولت فرانسه و ایالات متحده و همچنین آدم ربایی، هواپیماربایی و بمب گذاری در یک جامعه یهودی مرکز ارژانتین در سال ۱۹۹۴ و بمب گذاری انتحاری در اتوبوسی در بلغارستان که منجر به کشته شدن پنج گردشگر اسرائیلی در سال ۲۰۱۲ شد. انجام داد. (ایران به طور رسمی مسئولیت هیچکدام را قبول نکرده است)
حزب الله از طریق جناح سیاسی خود عمیقاً به دولت لبنان نفوذ کرد و اعضایی از خود را در پارلمان و کابینه نصب کرد. تکفل این نقش سیاسی اتکای این گروه به خشونت را کم نکرد چند تن از اعضای حزب الله در ترور رقیق حریری نخست وزیر سابق لبنان در سال ۲۰۰۵ محکوم شدند.
علیرغم تلاشهای اسرائیل و ایالات متحده برای از بین بردن این شبه نظامیان، حزب الله هنوز دهها هزار رزمنده فعال دارد و با کمک تهران زرادخانه ای متشکل از ۱۵۰۰۰۰ راکت و موشک عمدتاً کوتاه و میان برد و همچنین پهپادها و ضد تانک صدهوایی و توپخانه ای ضد کشتی را جمع آوری کرده است. تهران ۷۰۰ تا ۱ میلیارد دلار در سال به حزب الله حمایت میکند و این گروه همچنان بازیگر اصلی اجتماعی، سیاسی و نظامی در لبنان است.
حزب الله به طور فوق العاده ای به ایران متکی بوده است. رئیس این حزب شیخ حسن نصر الله یکی از معدود بازیگران قدرت منطقه ای است که آشکارا به رهبر عالی ایران به عنوان راهنمای معنوی سازمان خود ادای احترام می کند. اگرچه حزب الله دیگر از هدف اولیه خود برای ایجاد یک دولت اسلامی در لبنان حمایت نمی کند اما نقش حزب الله در عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان که در سال ۲۰۰۰ تکمیل شد تحسین منطقه ای و مشروعیت داخلی پایداری را برای این گروه به همراه آورد که داشته جهانی آن همچنان به تقویت اهرم تهران ادامه میدهد.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ نقش حیاتی انتقال بودجه، آموزش و تسلیحات از ایران به گروه های مختلف از جمله حماس وجود داشته است.
بازی طولانی
ایران با پرورش حزب الله به عنوان الگو تلاش و منابع عظیمی را برای پرورش گروه های شبه نظامی در سراسر خاورمیانه سرمایه گذاری کرد. حمایتی که ایران از گروه های شبه نظامی فلسطینی به ویژه جهاد اسلامی فلسطین و حماس انجام داد. در دهه های بعد و کمک هایش به مخالفان شیعه صدام در عراق سودهای زیادی را به همراه داشت. این روابط سکوی پرشی را برای نفوذ ایران در نقاط عطف کلیدی برای ثبات منطقه فراهم کرد.
در دهه ۱۹۹۰ حملات تروریستی PID روند صلح اسرائیل و فلسطین را مختل کرد و سیاست اسرائیل را به سمت راست سوق داد پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، حمایت تهران از شورای عالی اسلامی عراق و حزب الدعوه، هر دو جناح شیعه مهم ایران را به عنوان تاثیرگذارترین بازیگر در سیاست جنجالی پس از جنگ عراق معرفی کرد.
جنگ داخلی سوریه جایگاه حزب الله را به عنوان برجسته ترین جواهر تاج شبکه گروه های نیابتی ایران ارتقا داد. حزب الله با همکاری نزدیک با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شبکه گسترده تری از شبه نظامیان شیعه مورد حمایت ایران را که از افغانستان، عراق، پاکستان و یمن به سوریه سرازیر شدند. آموزش و هماهنگ کرد.
ایران در توسعه این شبکه انعطاف پذیری و عمل گرایانه گری قابل توجهی نشان داده است که این امکان را به آن می دهد تا خود را با شرکا و جانشینان در قاره های متعدد هماهنگ کند. گاهی اوقات تهران از گروههای موجود و اتاق های عملیات مشترک برای هماهنگ کردن جناح های مختلف استفاده می کند و در برخی مواقع عمداً گروههای موجود را تکه تکه می کند تا نفوذ خود را بر آنها حفظ نماید.
پول و تجهیزات ایران برای مدت طولانی یکی از ابعاد اصلی روابط ایران با شبه نظامیان بوده است. با این حال، تهران به طور فزاینده ای نه تنها تسلیحات بلکه ابزارهایی را برای گروههای نیابتی خود برای تولید و اصلاح سلاح ها به طور مستقل نیز منتقل می کنند.
نهاد امنیت ملی ایران سرمایه گذاری در جنگ نامتقارن را ابزاری اقتصادی برای به دست آوردن اهرم فشار در برابر دشمنان قدرتمندتر به ویژه ایالات متحده میداند نفوذ ایران در شبه نظامیان با حذف اکثر رقبای رادیکال آن در خاورمیانه تقویت شده است. پس از برکناری دیکتاتورهایی مانند صدام و معمر القدافی رهبر لیبی از قدرت جمهوری اسلامی به یکی از معدود بازیگران منطقه ای تبدیل شد که منافع و منابع لازم برای حمایت از شبه نظامیان مسلح را در اختیار داشت.
از بسیاری جهات رابطه بین ایران و نمایندگان آن نشان دهنده وجود ترجیحات مشترک برای خودمختاری و منافع شخصی است. ماهیت تکاملی سرمایه گذاریهای ایران در مشتریانش به نفع او بوده و به نهاد امنیتی امکان می دهد تا شراکت هایی با ارزش پایدار را حفظ کنند که میتواند در برابر اختلالات مقاومت کند. به عنوان مثال حتی زمانی که حماس برای چندین سال پس از شروع جنگ داخلی سوریه از ایران فاصله گرفت ایران همچنان به تامین بودجه باقیمانده این گروه ادامه داد و به مرور زمان این روابط دوباره احیا شد.
کمان پیروزی
پس از تهاجم ایالات متحده به عراق، تهران تلاش کرد تا خود را به عنوان یک دلال قدرت در منطقه ای که در آشفتگی قرار دارد به طور کامل تثبیت کند. اسرائیل کارزاری مصمم را برای کم کردن نفوذ ایران از طریق «چمن زنی» یا حمله معمول به مواضع ایران در سوریه به راه انداخت تا تلاش جمهوری اسلامی برای ایجاد یک پل زمینی برای تأمین حزب الله و شبکه گسترده تر نیروهای جانشین آن را مختل کند. این کمپین موفقیتهای تاکتیکی زیادی به دست آورد، اما به نظر نمی رسد که تاثیر بازدارنده معناداری بر ایران و نیروهای نیابتی آن داشته باشد.
در همین حال ایالات متحده به دنبال تعمیق روابط خود با مراکز قدرت جایگرین و تقویت صف بندی های جدید برای مقابله با تهران بود. از محدودیت دوگانه پرزیدنت بیل کلینتون که به دنبال منزوی کردن ایران و عراق و در عین حال پیشبرد صلح اعراب و اسرائیل بود تا استراتژی رو به جلو برای آزادی رئیس جمهور جورج دبلیو بوش که بر پیشبرد دموکراسی سازی درخاورمیانه و فراتر از آن متمرکز بود واشنگتن بارها بر روی طرح هایی سرمایه گذاری کرده است که هدف آن حذف افراط گرایی خشونت آمیز مورد حمایت ایران از خاورمیانه است اما این امر نتیجه چندانی نداشته است.
رهبر معظم ایران حضرت آیت الله علی خامنه ای در سخنرانی نوامبر ۲۰۲۳ این تلاشها را منعکس کرد و به طعنه گفت که واشنگتن در تلاش برای ایجاد خاورمیانه جدید به طور کامل شکست خورده است. این یک تحول اساسی اما نه به نفع ایالات متحده، بلکه به نفع جبهه مقاومت است. بله نقشه ژئوپلیتیک غرب آسیا تغییر کرده است اما به نفع مقاومت تغییر کرده است.
از ۷ اکتبر، رهبران ایران از وحشت و اندوه اسرائیلی ها به وجد آمده و از رنج و عذاب عظیم غیر نظامیان فلسطینی در غزه برای ارتقای جایگاه خود به عنوان دلالان قدرت استفاده کرده اند. جنگ فرصتی را برای جمهوری اسلامی برای از سرگیری نقشی رسمی در رایزنی های پان مسلمان و فرامنطقه ای فراهم کرده است. رهبران ایران همانطور که اغلب انجام می دهند دیپلماسی فعال را با نمایش قدرت با هدف آزمایش عزم آمریکا همراه کرده اند.
حملات شبه نظامیان جانشین ایران یک چالش پیچیده برای واشنگتن و جهان است. از اکتبر ۲۰۲۳ تا اواسط فوریه ۲۰۱۴ حملات توسط نیروهای نیابتی مورد حمایت ایران منجر به کشته شدن حداقل ۱۸۶ نفر در میان سربازان آمریکایی در خاورمیانه شد. این موارد شامل ۱۳۰ آسیب مغزی و از دست دادن سه سرباز ذخیره ارتش در اردن و کشته شدن دو نیروی دریایی SEAL در ماموریت جلوگیری از ارسال سلاح های غیر قانونی ایران در سواحل سومالی بود.
قبل از ۷ اکتبر، دولت بایدن زمان انرژی و سرمایه سیاسی قابل توجهی را برای کمک به عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی سرمایه گذاری کرده بود. چنین معامله ای با گشودن فرصتهای اقتصادی جدید و به مرور زمان کمک به حاشیه راندن نفوذ بازیگران بدخواه از جمله تهران و حامیان آن یک پیشرفت بزرگ برای دولت ها و منطقه وسیع تر خواهد بود.
تلاش بایدن برای دستیابی به یک توافق عادی سازی بین اسرائیل و عربستان جدیدترین مؤلفه کارزار طولانی آمریکا برای تقویت همکاری بین بازیگران منطقه ای میانه رو خود توصیف شده بود گفت و گوهای عادی سازی مبتنی بر موفقیت توافق نامه ابراهیم ۲۰۲۰ است که راه را برای برقراری روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و بحرین مراکش سودان و امارات متحده عربی هموار کرد و فرصتهای بی سابقه ای را برای تجارت دوجانبه همکاری های نظامی و عمومی باز کرد. تعامل با افراد و گشایش با ریاض می توانست این روند افزایشی را تقویت کند و ایران حتی در زمانی که تلاش میکرد تا نزدیکی خود با ریاض را تضمین کند، از مواضع خود عقب نشینی می کرد.
پرونده برقراری روابط دیپلماتیک کامل بین اسرائیل و عربستان سعودی همچنان قانع کننده است. اما جنگ اسرائیل و حماس پیچیدگی های خیره کننده ای را به آنچه قبلاً یک اقدام بلندپروازانه تاریخی بود اضافه کرد. برای بسیاری از اسرائیلی ها در داخل و خارج از دولت حمله هولناک حماس تنها این باور را تقویت کرد که حاکمیت فلسطین یک تهدید امنیتی غیر قابل قبول است.
با این حال عملیاتهای بعدی اسرائیل در غزه درخواستهای جدید عربستان برای تلاشی معنادار به جهت جبران رنج فلسطینیان را برانگیخت و مشارکت ایالات متحده در بیان پیشنهاداتی – تعهدات امنیتی به عربستان سعودی و سرمایه گذاری در زیر ساخت های هسته ای غیر نظامی پادشاهی – مستلزم موافقت قانون گذاران آمریکایی است که تضمین آن سخت تر شده است. و این امر در میان نگرانیهای ناشی از تشدید جنگ اسرائیل و حماس میتواند ایالات متحده را مستقیماً وارد درگیری دیگری در خاورمیانه کند.
ترکیبی از لفاظی دیپلماسی و نظامی که ایران از ۷ اکتبر ماهرانه آن را به کار گرفته برخی از دیرینه ترین اولویت های ایدئولوژیک و استراتژیک این کشور را پیش میبرد. مانند حماس. رهبری ایران برای نابودی اسرائیل و پیروزی جهان اسلام بر آنچه که آن را غرب در حال زوال میداند فریاد میزند دیدگاههای جمهوری اسلامی فرصت طلبانه و گذرا نیست.
آمریکاستیزی و ضدیت با اسرائیل در عمق جمهوری اسلامی ریشه دوانده است. اما مقیاس عظیم ویرانی در غزه جان تازه ای به دشنام های ضد غربی و ضد اسرائیلی تهران دمیده است. این لفاظی اکنون جذابیت تازه ای برای مخاطبان منطقه ای دارد که در غیر این صورت نسبت به حکومت دینی شیعه بی مهر بودند و همچنین به ایران فرصتی مناسب برای شرمسار کردن رقبای عرب سنی خود می دهد.
تهران قاطعیت منطقه ای را فرصتی برای همسویی بیشتر با روسیه و چین میداند منافع این کشورها تا حد زیادی با غرق کردن واشنگتن در بحرانی در خاورمیانه تامین میشود که به اعتبار او لطمه می زند و ظرفیت نظامی اش را از بین می برد. شایان ذکر است چین ایران و روسیه رزمایش دریایی مشترک کوچکی را که چهارمین رزمایش دریایی از نوع خود در پنج سال گذشته است در اوایل ماه مارس در خلیج عمان آغاز کردند.
با خطر مبارزه کنید
از منظر تهران جنگ اسرائیل و حماس تنها به تغییر موازنه قدرت و دور شدن از هژمونی آمریکا و به سوی نظم منطقه ای جدید که به نفع جمهوری اسلامی است سرعت می بخشد. ده روز پس از حمله حماس به اسرائیل، دکتر محمد باقر قالیباف رئیس مجلس ایران هشدار داد که تهاجم زمینی به غزه میتواند دروازه های جهنم را باز کند. یعنی پاسخی قاطع نه تنها به اسرائیل، بلکه علیه اسرائیل و منافع و داراییهای آمریکا در منطقه را نیز در پی داشته باشد با این حال برای انقلابیون سرسخت ایران بقای نظام بر هر اولویت دیگری برتری دارد بنابر این رویکرد آنها از اکتبر تا مارس با هدف گیری ای دقیق هدایت می شد. پس از آنکه دولت بایدن دو گروه حمله ناو هواپیمابر را در اکتبر به شرق مدیترانه اعزام کرد. ایران و متحدانش تلاش کردند تا از تشدید تنش اجتناب کنند. حزب الله حملات خود به شمال اسرائیل را به طرز ماهرانه ای تنظیم کرد. ظاهراً برای جلوگیری از کشاندن اسرائیل به جنگ داغ تری که میتواند توانایی حزب الله را برای جلوگیری از حمله اسرائیل به برنامه هسته ای ایران از بین ببرد.
استقرار سریع تجهیزات نظامی آمریکا توسط بایدن در منطقه همراه با اقدامات دیپلماتیک او در لبنان و دیگر بازیگران کلیدی منطقه به جلوگیری از جنگ گسترده تری که حماس امیدوار بود به آن دامن بزند کمک کرد. مجموعه ای از حملات آمریکا به شبه نظامیان مورد حمایت ایران در عراق، سوریه و یمن توانایی های این گروهها را تضعیف کرد و به شرکای تهران نشان داد که بهای تداوم تجاوز علیه آمریکایی ها را خواهند پرداخت با این حال خطر محاسبات نادرست آمریکایی ها و اعتماد به نفس بیش از حد به مرور زمان افزایش خواهد یافت. شبه نظامیان ایران سابقه طولانی در سرسختی و سازگاری دارند و سلاح هایی که در اختیار دارند نسبتاً فراوان و ارزان هستند به ویژه در مقایسه با هزینه های بالای حملات آمریکا برای از بین بردن آنها در طول دهه ها، ایران و نمایندگان او تلاش زیادی برای اندازه گیری حد ریسک انجام داده اند. اکنون، رهبران ایران با سنجش کاهش علاقه آمریکا به خاورمیانه مزیتی قمار آلود به دست می آورند. آنها با حملات خود به دنبال تحریک ایالات متحده به سوی اشتباهاتی هستند که به تهران و متحدانش برتری میدهد – اشتباهاتی شبیه به اشتباهاتی که واشنگتن در دو دهه پیش در حمله به عراق مرتکب شد یا در سال ۲۰۱۸ زمانی که ترامپ از تصمیم باراک اوباما برای توافق هسته ای با ایران خارج شد.
یک اشتباه محاسباتی توسط هر یک از بازیگران درگیر از جمله خود ایران می تواند مشتعل کننده درگیری ای بسیار گسترده تر و شدیدتر در سراسر خاورمیانه باشد و آسیبهای عمیقی به ثبات منطقه و اقتصاد جهانی وارد کند.
ایران اکنون در موقعیتی بهتر از هر زمان دیگری برای تسلط بر خاورمیانه قرار دارد
برای مقابله با جاه طلبی های ایران دولت بایدن باید با اسرائیل و متحدان منطقه ای خود همکاری کند تا توانایی حماس برای انجام یک حمله شوک اور دیگر علیه غیر نظامیان اسرائیلی را کاهش دهد و در عین حال اطمینان حاصل کند که کمک های بشر دوستانه به غیر نظامیان ناامید فلسطینی می رسد و مسیری را برای آینده پس از جنگ ترسیم می کند که صلح و ثبات را هم برای اسرائیلیها و هم برای فلسطینی ها تضمین کند. از اواخر مارس ۲۰۲۴ واشنگتن همچنان به فشار برای توافقی ادامه می داد که حزب الله را ملزم میکرد تا نیروهای نخبه خود را از مرز لبنان با اسرائیل بیرون بکشد و بازگشت هزاران غیر نظامی اسرائیلی را که خانه هایشان از ۷ اکتبر توسط راکتهای حزب الله بمباران شده، تسهیل کند.
دستیابی به چنین توافقی برای جلوگیری از وقوع درگیری گسترده تر حیاتی است و واشنگتن باید به شدت برای تحقق آن فشار بیاورد و از منافع آشکار همه طرف های درگیر برای جلوگیری از تشدید تنش استفاده کند. در سال ۲۰۲۲ ایالات متحده در مذاکره در مورد توافق مرزی دریایی بین اسرائیل و لبنان برای اجازه اکتشاف گاز موفق شد تا نشان دهد فرصتهای دیگری نیز برای مصالحه عملی وجود دارد.
دولت بایدن در حال حاضر شروع به ایفای نقش قوی تری در رسیدگی به بحران انسانی در غزه کرده است. به طوری غم انگیز این تلاش ها ممکن است برای جلوگیری از قحطی بسیار کم و دیرهنگام باشد. قحطی در غزه هم برای ایالات متحده و هم برای اسرائیل یک شکست استراتژیک و اخلاقی محسوب میشود و بایدن نباید اشتباهاتی را تکرار کند که به شبح چنین فاجعه ای اجازه داده است تا منطقه را فرا گیرد. هر گونه تلاش واقعاً موفق برای توقف تهدید حماس – که به نوبه خود توانایی ایران برای اعمال خشونت علیه اسرائیل را محدود میکند – مستلزم کاهش پیامدهای ویرانگر برای غیر نظامیان فلسطینی است.
وزارت امور خارجه ایالات متحده و آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده در همکاری با سازمانهای غیر دوانی و دولت های شریک باید به مقامات غیر نظامی فلسطینی مستقل از حماس و دیگر شبه نظامیان مورد حمایت ایران با عجله کمک کنند – از جمله کمک برای اطمینان از اینکه آنها منابع لازم برای تلاش در انجام بازسازی غزه وقتی درگیری مسلحانه متوقف شود در اختیار دارند.
پس از جنگ سال ۲۰۰۶ بین اسرائیل و لبنان ارسال سریع کمکهای ایران به حزب الله این امکان را داد تا با ارائه غرامت و برنامه های بازسازی پیروزی را از چنگال شکست ربوده شکست را تبدیل به پیروزی کرده و بر دولت لبنان علیه کنند. ایالات متحده نباید پس از پایان جنگ در غزه به تهران با نیروهای نیابتی اش اجازه گشایش مشابهی دهد.
تشدید چالش برای واشنگتن در این واقعیت است که ایران از زمان خروج ترامپ از توافق هسته ای در سال ۲۰۱۸، توسعه برنامه هسته ای خود را سرعت بخشیده است. پرورش حس واقع گرایی برای مقامات آمریکایی حیاتی است. بازی استراتژیک بزرگ برای همسویی عربستان سعودی و اسرائیل ممکن است هنوز محقق شود. عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی راهی جذاب برای تثبیت صلح و ثبات در منطقه و مقابله با نفوذ بدخیم ایران در دراز مدت است. اما تحقق آن نیازمند داربست های سیاسی پیچیده ای است که هنوز به طور کامل طراحی نشده است. دستیابی به این عادی سازی مستلزم برنامه های بازسازی های کوتاه مدت و میان مدت موثرتری برای تأمین حکومت و امنیت در غزه باز کردن راه برای انتقال رهبری در سرزمینهای فلسطین و اسرائیل و مهار فشارهایی است که بازیگران مختلف به ویژه ایران برای گسترش درگیری در خاورمیانه تلاش می کنند. اینها باید اولویتهای واشنگتن در سال آینده باشد.
به یک معنا، ایران اکنون از دست بالا نسبت به آمریکا در منطقه برخوردار است؛ زیرا در واقع نیازی به دستیابی به دستاوردهای مادی در کوتاه مدت ندارد. هرج و مرج خود یک پیروزی خواهد بود. در مقابل امکان موفقیت ایالات متحده بالا نیز است؛ زیرا چه بخواهیم چه نخواهیم ایالات متحده علیرغم سابقه مشکوک خود در چند دهه گذشته با اینحال همچنان یک بازیگر ضروری در منطقه باقی مانده است. ایستادن آمریکا در کنار متحدانش و حفاظت از دسترسی به نفت که برای اقتصاد جهانی حیاتی است – با توازن ظریف بین حمایت و محدودیت نیاز به تعهد دارد. چند رؤسای جمهور ایالات متحده امیدوار بودند که نقش آمریکا در خاورمیانه را به قیمتی ارزان کاهش دهند و بر چالش چین و تهدید فراینده روسیه تمرکز کنند. اما حماس و ایران ایالات متحده را وادار به عقب نشینی از این استراتژی کرده اند.