آينده از آن كيست؟ سواد رسانه -7
آینده جهان در حوزه رسانه مربوط به چه کسانی می شود؟ موضوع قسمت هفتم است.
آينده از آن كيست؟
سواد رسانه -7-
در قسمت ششم به موضوع مخاطب شناسی در حوزه رسانه پرداخته شد. آینده جهان در حوزه رسانه مربوط به چه کسانی می شود؟ موضوع قسمت هفتم است.
آينده از آن كيست؟
آینده جهان در حوزه رسانه مربوط به چه کسانی می شود؟ چه فرد یا گروهی از فعالان اجتماعی، سیاسی در آينده ما و جامعه سهيم هستند؟ اصلاً در زندگي شخصي، حوزه رسانه تا چه میزان موثر و مفید بوده است؟ كنترل زندگي شخصي در حوزه رسانه بدست کیست؟ در حوزه رسانه تحولات جهاني، منطقه ایی و داخلی و همچنین فراز و فرود سیاسی و اجتماعی اشخاص مطرح و شناخته شده تا چه میزان، می تواند در تغییر فرهنگ، سبک و روش زندگی شخصی و فردی و جامعه موثر باشد؟ زندگي آینده بشر بر چه مبنايي استوار شده است؟ و نهایتا اینکه آيا در آینده بدون رسانه مي توان زندگي كرد؟
اینان نمونه سئوالاتی هستند که می توان به همراه ابهامات زیادی که اکنون رسانه بر جامعه ایجاد نموده؛ مطرح کرد.
اما در پشت هر سئوالی یک لایحه پنهان و یک پرسش اساسی مطرح بوده و آن این سئوال است که آینده از آن کیست؟
برای رسیدن به این پاسخ (در حوزه رسانه) بایستی به سه عنصر فعال و تاثیر گذار یعنی جامعه، فرد و محتوا توجه کرد و آنان را مورد مداقه قرار داد و به بررسی آن همت گماشت. زیرا در این حوزه آنچه می تواند آینده را مشخص کند تسلط و اشرافیت بر سه عنصر مذکور و استفاده مناسب و مطلوب از آن است.
در اینجا به طور موجز و کوتاه به برخی از زوایه های این سه عنصر در حوزه رسانه می پردازیم.
سه عنصر اصلی در رسانه؛
جامعه:
خداوند کریم در قران می فرماید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴿حجرات۱۳﴾
ای مردم؛ ما خداوندی دانا و آگاه هستیم که شما را به صورت زن و مرد خلق کردیم و (سپس ) شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را (بهتر) بشناسید (اما بدانید) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است. (حجرات -13)
همانطور که در بیان الهی هم مطرح است اساس خلقت جوامع بر اختلاف و تفاوت نهاده شده است و مبنایی بر اینکه جوامع مختلف را یکدست بدانیم و انتظار فرهنگ واحدی از جامعه های مختلف داشته باشیم بیهوده است. هرچند رسانه با گسترش و توسعه خود در تلاش است فرهنگ و رفتار واحدی را بر سراسر حوزه تحت سیطره خود اعمال نماید، و این موضوع بخصوص توسط صاحبان قدرت و رسانه دنبال می گردد و مباحث جهانی سازی و جهانی شدن بخصوص در مباحث فرهنگی بعد از پایان جنگ سرد مورد توجه ابر قدرت حاکم بر دنیا قرار گرفت و برغم برخی موفقیت ها؛ شاهد مقاومت جوامع در ارتباط با اشتراک فرهنگی هستیم.
به طور مشخص شاهد هستیم؛ هر چه انديشه شرقي پيچيده است؛ ولی انديشه غربي سیره و روشی مشخص و مستقيم دارد، یا اینکه اگر روش زندگي در شرق اجتماعي است؛ ولی در غرب، روش زندگي فرد گرایانه و اومانسیم مابانه و انسانگرایانه آنهم به سبک فردی آن است. در زندگی شرقی زمان اهمیت چندانی ندارد؛ ولی غربي ها روي زمان حساس هستند. نظم و اجرای قانون در غرب حرف اول را می زند ولی در شرق اجرای قانون تابع بسیاری از ملاحظات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است.
در غرب احزاب حاکم، مسلط بر سرنوشت جامعه هستند ولی در شرق این افراد هستند که بر احزاب تاثیر می گذارند.
در غرب ارتباطات فرد با فرد یا فرد با جامعه محدود نیست. اما ارتباطات در شرق ضمن گسترده گی، پيچيده و با محدودیت ویژه مشاهده می شود.
در غرب ضوابط ارتباط فرد با فرد و فرد با اجتماع دارای چالش افراطی یا تفریطی است ولی همین ارتباط در شرق با ضوابط فرهنگی و قومی شناخته و حل می گردد.
نمونه دیگر جایگاه های رسمی و عرفی و حتی مذهبی افراد در جوامع است که تعاریف مشخص و معینی دارد. در برخی از جوامع رئیس، خان و بزرگ یک قوم مقامش و جایگاهش از یک فرد معمولی بسیار بالاتر است و تا جایی که آن را مقدس و تقدیس می کنند، ولی همین جایگاه در جامعه ایی دیگر یک جایگاه معمولی است و فرد و جایگاهش هیچ ارزش ذاتی و اجتماعی بر دیگران ندارد.
از طرف دیگر عکس العمل افراد اجتماع در برابر موقعيت، شرايط و جایگاه ها نیز متفاوت است، این تفاوت رابطه معنا داری با فاصله شخصيت ها با اجتماع، قابليت ها و توان مندي هاي افراد جامعه در ارتباط گیری با جایگاه ها دارد.
در مجموع باید این موضوع مد نظر رسانه قرار بگیرد که آداب و رسوم فرهنگ هر جامعه ایی براي اهالی آن ارزشمند است، هر چند این فرهنگ برای سایر جوامع قابل درك و فهم نباشد! و همین موجب می گردد رسانه در قدم اول نتواند نسبت به تولید یک محتوا برای همه آحاد مردم در سراسر جهان موفق باشد. لذا تولیدات گوناگون و متنوع در دستور کار رسانه قرار دارد.
فرد:
دومین عنصر متاثر در رسانه؛ فرد است. فرد به معنای عام آن یعنی شخصیتی که به صورت ذاتی دارای علاقه، گرایش و حب و بغض هایی است که فردیت انسان را شکل می دهد و دارای موتور محرکه ایی است که در مفاهیم اخلاقی به آن نفس آدمی می گویند. این نفس یا به بیان دیگر اراده انسان مهمترین عامل وسوسه کننده یا موتور محرک برای جلب خیر و دفع شر و یا بلعکس است. بنابراین وقتی از فرد در ارتباط با رسانه سخن گفته می شود باید به این نکته توجه نمود که داريم ضمن بیان زمان، مكان، موقعيت بيروني، از یک عامل محرکه درونی نیز سخن گفته می شود.
رسانه برغم توانایی هایش هرگز نمی تواند برای بهره برداران مشخص نماید آیا مخاطبین آنان در شرایط زنده درارتباطات با رسانه یا در رسانه؛ زن هستند است يا مرد؟، پیر هستند یا جوان؟، انسان بوده يا ربات؟، بيگانه هست يا خودي؟، درچه مكاني قرار دارد؟ علاقه مندي فعال او چيست ؟ دارای چه نگرشی است؟ رفتار، روابط، ويژگي های حرفه ایی او چگونه است؟ و با چه زبان بدنی در حال ارتباط و تعامل با رسانه بسر می برد؟
امروزه حتی به دلیل تکنیک های فنی و حرفه هایی در ارائه و تولید صحنه های تصویری براحتی می توان زن را مرد و مرد را زن و پیر را جوان و جوان را پیر نشان داد. (اصطلاح فتو شاپ زائیده این روش است).
بنابراین کاملا مشخص است بهره بردار از رسانه بخش عمده ایی از تلاش خود را صرف شناخت صحیح و واقعی مخاطبش قرارمی دهد تا بتواند به نحو موثری در ارتباط گرفتن با دیگران موفق بوده و فعاليت هايش را برنامه ريزي کند و میزان بهره وری از زمان را بالا برده و هزینه هایش کاهش یابد.
در همین ارتباط رسانه قادر گردیده است برغم ابهام در سئوالات فوق با داشتن برخی اطلاعات بیشترین بهره و خدمات را ارائه دهد. از این رو برای رسانه كوچكترين جزئيات با ارزش هستند، رسانه به عنوان پل ارتباطی بین مشتری و صاحب کالا، قادر است با روش هایی همچون نظر سنجي، نحوه ارتباط و انتخاب، میزان و مبلغ خرید، و نوع جنس و تعداد مصرف، و… اطلاعات ذیقیمتی را جمع آوری و برنامه ریزی کنند. اطلاعاتی از جمله علاقه مندی های جامعه، فرد و توانمندی های اقتصادی و حتی گرایش های سیاسی و فرهنگی افراد را برای مخاطبین ویژه فراهم سازد.
محتوا:
از آنجا که امروزه جامعه و فرد به صورت عام دارای دسترسی بالا، باهوش و زیرک، گزینش گر و انتخاب گر بوده و قادر است از رسانه برداشت آزاد داشته باشد در حقیقت به نحوی رسانه را به چالش در تولید محتوا وا داشته است.
اين كه محتوای پيام براي چه كسي و در كجا و بوسيله چه كساني و با چه اهدافي و براي كدام منطقه و كدام مخاطب و با چه رده سني و با چه قابليت هايي و با چه روحياتي و فرهنگي تولید شوند تا قابل دیدن و بهره برداری باشد؛ همان چالش اصلی رسانه در تولید محتوا است.
رسانه در ابتدا مخاطب را هوشمند فرض خواهد کرد و معتقد است مخاطب خوب می بیند و می داند که اقتضای انتخابش بر اساس موقعیت ها، محدودیت ها، توانمندی ها و قابلیت ها و نهایتا مقدورات او شکل می گیرد.
و از آنجا که مخاطبین رسانه به تعداد افراد در جامعه هدف هستند که هرکدام دارای ویژگی های منحصر به فرد و البته ناشناخته هستند؛ محتوا و پیام ها بالاجبار به سمت سوی دنیایی بی حس و بی روح ولی پر از زرق و برق رفته و سرشار از رنگ های گوناگون و انسان پسندانه می رود تا با هر سلیقه ایی جور شده و مورد علاقه و انتخاب قرار گیرد. از این رو در دنیای رسانه و بر اساس همین رویکرد شاهد هستیم؛ عمده پیام ها در رسانه فاقد حس و شعور معرفتی بوده و طبق قوانینی خشک و بدون احساس ارائه می شوند.
در همین فضا آنچه به عنوان تولید محتوا برای برقراری تماس و گفتگو بین مخاطبین فراهم می شود، به دلیل همین بی حسی و بی روحی در این فضا، مواجبات بسیاری از چالش های رفتاری و گفتاری و ناهنجاری های ارتباطاتی و اجتماعی در عدم درک صحیح متقابلین مخاطبین را سبب گردیده که نمونه عمده آن را در آنچه به عنوان چت یا گفتگو در شبکه های اجتماعی وجود دارد، می توان مشاهده نمود.
ادامه دارد……
خسرو علیزاده
با همکاری سرویس رسانه سایت تحلیل ایرانی