درس هایی از پدافند غیر عامل و پدافند عامل-10
آسيب شناسي در حوزه پدافندی آسيب شناسي حفاظت
درس هایی از پدافند غیر عامل و پدافند عامل-10
آسيب شناسي در حوزه پدافندی
آسيب شناسي حفاظت
واژه آسيب شناسي يا پاتولوژي، مانند واژه تهديدات در موضوعات حفاظتي كار برد راهبردي دارد و به همين دليل در اينجا در يك بخش مستقل مورد بررسي قرار گرفته است.
آسيب شناسي علم شناخت علت و معلول است و فرايندي است براي پيشگيري و درمان كه ميتواند داراي زمينه هاي مادي يا غيرمادي يا ناشي از هر دو باشد. آسيب ها زمينه هاي ايجاد تهديد را فراهم ميكنند و چون شدت آسيب به اندازه تهديد نيست، ممكن است بازيگران حفاظت از توجه لازم به آسيب ها غفلت نمايند. به همين دلايل آسيب به نوعي تهديد بالقوه محسوب ميشود كه مي تواند به سرعت به تهديد بالفعل تبديل گردد. بنابراين، توجه و تفكيك درست بين تهديد و آسيب، به بازيگران حفاظت اين امكان را ميدهد كه با فرصت و فراغت بيشتري به آسيب ها توجه كرده و امكان تهديدآميزشدن آسيب ها را از بين ببرند.
اصولاً يك سيستم يا سازمان حفاظتي كارآمد و سالم سيستمي است كه توانائي رسيدن به اهداف خود را داشته باشد و موانع و آسيب پذيري هاي موجود در سر راه خود را بشناسد و قادر باشد اين موانع را از ميان راه خود بردارد. سازمان حفاظت هم مانند هر سيستم و سازماني داراي چهار شاخصه اصلي است كه براي كالبد شكافي و شناخت آسيب هاي آن همواره بايد اين چهار شاخصه مورد توجه قرار گيرد، اين چهار شاخص يا چهار بعد سازماني عبارتند از:
http://www.Iranpress.ir
1بعد معنايي؛ يعني استراتژي، رسالت، اهداف و ماموريتهاي سازمان.
2بعد محتوايي؛ در برگيرنده شكل ساختاري، قوانين، مقررات و نهايتاً تجهيزات و تكنولوژي سازمان.
3بعد ساختاري؛ مجموعه ي كاركنان و مديران سازمان را در بر ميگيرد (نيروي انساني)
4بعد زمينه اي، محيط هاي پيرامون سازمان و فرهنگ حاكم برآن را شامل ميشود.
رويكرد آسيب شناسي در حفاظت رويكرد درونگرا و برونگرا است و هر چه سيستم حفاظت مهمتر، حساس تر و پيچيده تر باشد شناخت آسيب و آفت هاي آن مشكل تر و اهميت آن نيز بيشتر ميشود. لذا آسيب شناسي در حوزه حفاظت فرآيندي است نسبي كه به بررسي محيط بيروني و دروني موضوع حفاظت شونده ميپردازد و نقاط آسيب پذير و عناصر آسيب زا و سيستم هاي آسيب ديده را شناسائي ميكند و به منظور رفع آسيب پذيري ها موضوع را مورد بررسي و بحث هاي كارشناسانه قرار ميدهد تا بدين طريق نسبت به رفع آن اقدام گردد.
اصولاً آسيب پذيري داراي يك سيكل خاص و تسلسل منفي است به طوريكه آسيب پذيري منجر به تهديد و تهديد منجر به آسيب می شود و آسيب خود ميتواند منجر آسيب پذيري جديد، تهديد جديد و آسيب جديد شود. گاهي يك آسيب، چندين آسيب پذيري جديد به دنبال دارد بنابراين با توجه به سيكل منفي پيدايش آسيب و اينكه هر آسيبي ميتواند منشأ آسيب پذيري جديدي در سيستم حفاظت شود براي جلوگيري از آسيب پذيري يك سيستم حفاظتي و رفع تبعات آن، بايد نسبت به شناخت نقاط آسيب پذيري سيستم همت گمارد.
وجه تمايز آسيب و تهديد
آسيب ها زمينه هاي تهديدات را فراهم ميكنند و به نوعي تهديد بالقوه محسوب ميشوند، آسيب پذيريها به دليل ماهيت عيني كه دارند نسبتاً مشخص و قابل درك هستند؛ مانند ايجاد نقص فني در سيستم الكترونيكي حفاظت.
ولي تهديدات را به دليل عيني و ذهني بودن مشكل ميتوان شناخت چون تهديدات به همان اندازه كه قابل سنجش نيستند شايد قابل درك هم نباشند. زيرا دشمن تا بينهايت ميتواند نقش هاي گوناگون خطرزا و تهديدآميز ترسيم كند كه محسوس و قابل درك و تصور نباشد.
تعريف آسيب شناسي حفاظت
در تعريف ماهوي و چيستي آسيب شناسي در حفاظت ميتوان گفت:
آسيب شناسي اقدامي است در جهت شناخت حوزه هاي ضعف و نفوذپذيري حريف در سازمان خودي و عواملي كه نظم و كارآمدي سيستم حفاظت را بر هم ميزنند
شايان توجه است در اين تعريف منظور از عواملي كه نظم و كارآمدي سيستم حفاظت را بر هم ميزنند كليه عوامل مادي، معنوي، طبيعي و مصنوعي ميباشد.
تقسيم بندي آسيب پذيري
آسيب پذيري ها در بدو امر به دو دسته تقسيم ميشود: الف) «آسيب پذيري محيطي يا برون سيستمي» ب) «آسيب پذيري هاي ساختاري يا درون سيستمي» كه بهدليل اهميت موضوع به شرح زير تشريح ميگردد:
آسيب پذيري هاي محيطي يا برون سيستمي حفاظت
آسيب پذيري هاي محيطي يا برون سيستمي خود در دو حوزه با زمينه هاي مادي و غيرمادي به شرح زير قابل تقسيم و تفكيك ميباشد.
1آسيب پذيري هاي برون سيستمي با زمينه هاي مادي عبارتند از زمينه هاي ناشي از عوارض طبيعي و مصنوعي محيط پيراموني كه معمولاً وابسته به عوارض موجود در پيرامون موضوعات حفاظتي هستند مانند موانع و شرايط نامناسب معابر و ساختمان ها تأسیسات موجود در محيط اهدف حفاظتي يا شرايط جوي يا شرايط بيولوژيكي محيط يا وجود هدف حفاظتي در جنگل يا دريا يا ساخت وساز غيرمقاوم تأسیسات هدف در قبال آثار مخرب انفجار و خرابكاري يا وجود اهداف حفاظتي در محيط هاي خطر زا مانند محيط هاي كه در معرض خطر عوامل طبيعي مانند زلزله و امثالهم ميباشد.
2آسيب پذيري هاي برون سيستمي با زمينه هاي غيره مادي مانند مسائل فرهنگي حاكم بر جامعه ميباشد كه مثلاً در جوامع مذهبي استفاده از برجك نگهباني يا نصب دوربين مداربسته منجر به نگراني خانواده هاي ساكن در حوالي يك هدف حفاظت ميشود يا تاثيرات: مسائل، سياسي، فرهنگي، اجتماعي كه موجب تنفر و ايجاد انگيزه براي تعرض و حمله عدهاي از مردم يا گروه هایي از مردم به هدف حفاظتي مينمايد يا تاثير تصميمات اتخاذ شده توسط ساير نهادهاي حكومتي بر فعاليت هاي حفاظت كه منجر به تضعيف سيستم حفاظت گردد.
آسيب پذيري هاي ساختاري يا دورن ساختاري حفاظت
آسيب پذيري هاي ساختاري يا دورن سيستمي هم خود در دو حوزه با زمينه هاي مادي و غيرمادي قابل بيان است.
آسيب پذيري هاي درون سيستمي با زمينه هاي غيره مادي
.مانند فقدان استراتژي كارآمد، تعميم يافته و دست يافتني؛
- ضعف در تكنيك و خلا قانوني مانند نبود قوانين مدون وكامل حفاظتي مثل قانون استفاده از سلاح توسط نگهبانان و فقدان قوانين مدوّن و مبسوط در مورد يگان هاي حفاظتي در مورد شرح وظايف و حوزه ماموريت آنان؛
- عدم شفافيت ماموريت هاي داخلي؛
- ضعف رابطه اي اركانيكي بين واحدهاي سازماني حفاظت در رابطه با تعامل سازنده با سازمان هاي ذيربط و هميار بيروني مانند سازمان هاي امدادي و انتظامي و قضايي؛
- تغييرات مديريتي متناوب و بدون توجه به توان تخصصي مديران؛
- عدم ذخيره سازي و بهره برداري بهينه از داده ها، اطلاعات و تجربيات مكتسبه؛
- عدم جذب يا استفاده از نخبگان فكري بيروني؛
- توجه به كارهاي ظاهرسازي و كم اهميت؛
- عدم توجه و بهره مندي مناسب از نقدهاي بيروني؛
- عدم توجه به اصل شايسته سالاري در انتخاب افراد؛
- نگرش سنتي و استفاده از سبك و روش سنتي؛
- عدم توجه به آموزش هاي نظامي و ورزش هاي رزمي جهت ارتقا توان نيروهاي حفاظت.
آسيب پذيري هاي درون ساختاري با زمينه مادي
آسيب پذيري هاي ساختاري يا درون سيستمي با زمينه مادي هم خود در دو محور آسيب پذيري هاي درون ساختاري ناشي از تجهيزات و آسيب پذيري هاي درون ساختاري ناشي از نيروي انساني قابل تشريح ميباشد.
آسيب پذيري هاي ساختاري ناشي از تجهيزات
- ضعف در تكنولوژي روزآمد و مدرن و بروز نبودن تجهيزات؛
- ضعف و فرسودگي و ناكارآمدي تجهيزات فني؛
- كمبود تجهيزات و امكانات؛
- كمبود نيروي انساني در بهکارگیری تجهيزات؛
- ضعف در ابعاد گوناگون نيروي انساني؛
- مستهلك شدن بخشي از تجهيزات حفاظتي؛
- فقدان برخورداري از ابزارها و زير ساختهاي لازم؛
- ضعف در دستيابي به تجهيزات متناسب و فنآوري هاي پيشرفته و روزآمد؛
- ناكارآمدبودن و فرسودگي دستگاه هاي مورد نياز مانند سنسورها، دوربين هاي مداربسته ضعف در نورپردازي و… ميباشد كه ممکن است بخشي از آن ناشي از عدم تامين بودجه يا كمبود بودجه براي تامين هزينه هاي جاري و تحقيقاتي و پژوهشي باشد.
- برتري و پيشرفت قابليت هاي تكنولوژي و شيوه هاي تعرضي حريف نسبت به قابليت هاي تدافعي خودي
در هر صورت پيشرفته ترين ابزار حفاظتي بدون داشتن نيروهاي كارآمد، يقيناً ناكارآمد و بي ارزش خواهد بود بنابراين نيازسنجي تكنولوژيكي و تحقيق و كسب فنآوري برتر در امر سيستمي كردن هر چه بيشتر حفاظت اقدامي ضروري در رفع آسيب پذيري ساختاري ناشي از تجهيزات ميباشد.
آسيب پذيري هاي درون ساختاري ناشي از نيروي انساني
منابع انساني موثرترين عامل در كارآمدي و پويايي سيستم حفاظت ميباشد به طوريكه عليرغم ظهور تكنولوژي ها پيشرفته هنوز هيچ تكنولوژي اي نتوانسته است جايگاه نيروي انساني خلاق را پر كند هرچند بدست آوردن تكنولوژي و فنآوري و منابع مادي و مديريت آنها كاري مشكل است ولي از آنجائي كه فاقد روح و اراده و انديشه ميباشند بهکارگیری آنها پس از كسب دانش لازم و داشتن هنر مديريت، سهل و بدون پيچيدگي ميباشد اما توجه به اينكه عامل انساني كه از پيچيدگي و ويژگي خاصي برخوردار است و خود داراي انديشه و پديدآورنده تكنولوژي، استراتژي و خلاقيت ميباشد مهمترين منبع و سرمايه ميباشد. لذا بهکارگیری و مديريت درست و بهينه آن كار دشوار و پيچيدهاي است.
انساني كه به عنوان عنصر اجرائي در فعاليت هاي حفاظت در خط مقدم مقابله با افراد ويژه و مجهز به تكنولوژي بسيار پيشرفته سازمان هاي اطلاعاتي حريف قرار دارد، چنان چه بدرستي سازمان دهي گردد موجب تحول در امر حفاظت خواهد شد. بنابراين نيروي انساني در حوزه حفاظت فرايند اوج قدرت و اقتدار ميباشد و در عين حال مهم ترين نقطه ضعف و آسيب پذيري آن است و بر اين اساس آسيب هایي كه سيستم حفاظت از ناحيه نيروي انساني با آن مواجه است در محورهاي ذيل خلاصه ميگردد.
1- مهمترين آسيب هاي سيستم حفاظت از ناحيه نيروي انساني
ضعف فكري و جسمي نيروي انساني
چون امور حفاظتی در وحله ابتدائی تابع متغير تهديدات است، لذا توانائي فكري براي تجزيه و تحليل تهديدات به منظور مقابله علمي و عملي با آن از ملزومات حفاظت خواهد بود و عدم توانائي فكري براي تجزيه و تحليل تهديدات واقعيت هاي موجود و برآورد دائم و مستمر از تهديدات و بهره برداري و بهروري از امكانات موجود متناسب با شرايط زماني و مكاني منجر به آسيب پذيري ميگردد و همچنين ضعف جسماني افرادي كه مستقيماً درگير فعاليت هاي فيزيكي حفاظت ميباشند موجب آسيب پذيري است.
ضعف ابتكار و خلاقيت
پايبند بودن به روش هاي سنتي و ناآگاهي و پس ماندگي از شيوه ها و دانش هاي نوين حفاظتي منجر به آسيب پذيري سيستم ميباشد.
ضعف دانش حفاظتي
عدم توانايي نيروي انساني در به کارگیری فن آوري مدرن و كارآمد ناشي از ضعف دانش حفاظتي
ضعف آموزش
ضعف آموزش به هنگام و متناسب با فنآوري روز و كم اطلاعي از تكنولوژي كار آمد نقطه ضعف و آسيب سيستم است. تاخير در آگاهي به موقع تحولات و پديدهها و به تبع آن، تاخير در ساز و كار حفاظتي
روز مره گي
روزمره گي و عدم نگرش بلند مدت كه منجر به سهلانگاري و ناكارآمدي سيستم ميگردد. زندگي در گذشته، اتكاي كارشناسان به دانش و اطلاعات كهنه و عدم تلاش براي به روز نمودن خود.
غرور
مغرور شدن نيروها به تكنولوژي برتر به كار گرفته شده و توانايي هاي ساختاري و فردي و غافلشدن از توانايي هاي حريف نيز موجب آسيب پذيري ميشود.
فريب سازماني
مبتلايان به اين بيماري سعي ميكنند واقعيت هاي ناخوشايند را ناديده بگيرند و وقايع را آن گونه كه هست نبينند بلكه آن طور كه مايلند يا دلشان ميخواهد ادراك ميكنند و اصولاً ارزش واقعي پديده ها را بدرستي درك و فهم نميكنند و با مقياس دل و ذهن خود براي پديده ها ارزش قايل ميشوند. اين افراد در هنگام گزارشدادن به مسئولين خود با قلب واقعيت ها و گزافه گويي سعي در جلب رضايت آنان مينمايند وكارهاي مفيد ديگران را به خود نسبت ميدهند و اقدامات كوچك خود را بزرگ جلوه ميدهند و در مواجه با شرايط و موقعيت هاي مخاطره آميز و بحراني چون از عهده مديريت صحيح آن عاجز هستند با كم اهميت نشان دادن آن به سادگي از كنار موضوع ميگذرند و با پاك كردن صورت مسئله خود و سازمان را فريب ميدهند.
نفوذ پذيري
نفوذ پذيري يكي از مهم ترين نقاط آسيب پذيري حفاظت ميباشد به طوري كه به واسطه پيامدهاي بسيار سنگين آن در زمره تهديدات مخاطره آميز قلمداد ميگردد. اصولاً نفوذ يكي از رايجترين ترفندهاي دشمن براي نابود كردن يا ضربه زدن به حريف ميباشد و معمولاً راه هاي نفوذ با سه شگرد اساسي اعمال ميگردد.
- نفوذ از طريق تهديد و اجبار
اين شگرد از جمله شيوه هاي متداول و رايج دشمن براي در اختيار گرفتن حريف ميباشد. به طوري كه با توسل به وسايل تهديد و ارعاب و استفاده از شيوه هاي مانند شانتاژ اخلاقي، اقتصادي و سياسي فرد را مطيع و فرمانبردار خود مينمايند.
- نفوذ از طريق فريب
با استفاده از اين شگرد كه بسيار پيچيده، علمي و رشد يافته است و هم چنين امر رايجي در سرويس هاي اطلاعاتي ميباشد توسط سرويس حريف اخبار، اطلاعات و تحليل هاي هدايت شده را در سيستم تصميم گيري حريف خود تزريق مينمايد و از اين طريق تصميم گيرندگان را وادار به اتخاذ تصميمات و اقداماتي ميكنند كه مايل هستند انجام شود. در حالي كه آنان گمان ميكنند كه اين اقدامات را به اراده و تدبير خود انجام داده اند و خودشان به اين نتيجه رسيده اند كه چنين اقداماتي را كه تامين كننده منافع و اهداف حريف بوده است را انجام بدهند و چه بسا هرگز متوجه اين موضوع كه فريب دشمن را خورده اند نشوند.
- نفوذ از طريق جذب و همكاري
با استفاده از اين شگرد كه يكي از شيوه هاي سهل الوصول مي باشد، حريف اهداف و مقاصد خود را پس از اين كه از طريق عوامل نفوذي خود كه غالباً از طريق تطميع يا ايجاد علقه هاي تصنعي به واسطه مسائل اخلاقي، سياسي، فكري يا وابستگي شديد جناحي و قومي افراد جذب و جلب همكار ميكند اعمال مي نمايد.
2- آسيب هاي شغلي حفاظت از منظر روان شناختي
تاثير متقابل بين فرد و محيط سازماني و بالعكس در بردارنده آثار مثبت و منفي براي فرد و سازمان خواهد بود. اين آثار كه در مراحل اوليه شكل گيري خود به واسطه بطئي بودن، فرآيند اثرگذاري آن نامحسوس مي باشد. در دراز مدت اثرات خود را براي فرد و سازمان به صورت پيامدهاي مثبت و منفي بروز مينمايد. بنابراين به آن دسته از پيامد هاي زيان باري كه موجب مخاطراتي در شخصيت فرد و متقابلاً در سيستم ميگردد آسيب شغلي ميگويند.
لذا آسيب شغلي آسيبي است كه فرد معيني به واسطه شاغل بودن در شغل مشخصي مبتلا به آن ميشود و فرآيند پيش رونده دارد و گستره ابتلاي آن ميتواند دامنگير نيروي انساني سازمان گردد و به صورت فرهنگ يا جو سازماني در آمده و پيامدهاي مخاطرهآميزي در بر داشته باشد.
غالباً آسيب شغلي زماني رخ ميدهد كه ميان انتظارت، ارزش ها و ظرفيت هاي فرد با اهداف و توقعات سازمان تضاد و ناسازگاري وجود داشته باشد و اصولاً برخي از مشاغل نسبت به ساير مشاغل آسيب زا ترند و فاكتورهاي آسيبزاي خاص خود را دارند. لذا در اينجا مشاغل مرتبط با حفاظت مورد واكاوي قرار ميگيرد.
استرس ناشي از شغل در حفاظت
استرس به معني فشار و نيرو مي باشد و در فيزيك گفته ميشود هرگاه برچيزي (شئ يا سيستمي) فشاري وارد شود كه از ميزان مقاومت آن بيشتر باشد و منجر به برهم خوردن ثبات اجزاي دروني آن شود موجب برآشفتگي و واكنش آن پديده خواهد شد.
روان شناسان ميگويند هرگاه انباشته شدن رويدادهاي زندگي كه سازگاري فرد را با وضع موجودش برهم بزند موجب استرس در فرد ميگردد و به عبارتي چنان چه كنش متقابل بين شرايط كار و ويژگي هاي فردي، شاغل به گونه اي باشد كه خواست ها و فشارهاي مرتبط با محيط كار بيش از آن باشد كه فرد بتواند از عهده آن برآيد موجب استرس شغلي در فرد خواهد شد.
بنابراين استرس ناشي از شغل استرسي است كه فرد معيني در شغل معيني دست خوش آن ميشود. براين اساس جنبه هاي معيني از محيط كار و ويژگي هاي مشخصي از شخصيت فرد در فرآينده استرس ناشي از كار در حفاظت دخيل مي باشد؛ مانند يك نواختي و تكرار كار، شيفت هاي به هم پيوسته و بي خوابي هاي شبانه، دلهره ها و اضطراب هاي ناشي از حفاظت از اشيا و اشخاص مهم و امثالهم از جمله مواردي است كه با توجه به ويژگي هاي شخصيتي افراد در توليد استرس در مشاغل حفاظت موثر مي باشد.
امنيت شغلي
امنيت شغلي موجب آرامش رواني فرد ميشود و عدم امنيت شغلي موجب بروز استرس و سرخوردگي و عدم سلامت شغلي و در نهايت منجر به بي مسئوليتي در قبال شغل ميگردد. لذا عدم امنيت شغلي شاغلين حفاظت براي موضوع حفاظت مخاطره آميز مي باشد و به کارگیری نيروهاي روزمزد و افرادي كه فاقد امنيت شغلي هستند براي حفاظت مفيد به فايده نمي باشند.
فقدان منزلت شغلي
معمولاً كسي كه شغلش داراي ارزش و منزلت اجتماعي است نسبت به خود احساس خوب و مثبتي دارد و در زندگي از ثبات و درايتي برخوردار مي باشد كه به او توانايي مي دهد تا از اشتباهات و وقايع زيان بار و مخاطره آميز دوري كند و اين موضوع تاثير مثبت و مستقيمي در سلامت شغلي و رواني فرد خواهد گذاشت و برعكس آن هم ميتواند واقع شود يعني كسي كه فاقد احساس منزلت شغلي است سلامت شغلي و روحي اش به مخاطره خواهد افتاد و در نتيجه موجب تزلزل فكري و ادراك غلط از پديده هاي محيط خود ميگردد. بنابراين فرادستان حفاظت بايد منزلت شغلي حفاظت را حفظ و ارتقا دهند.
ابهام در نقش
يكي از عواملي كه در محيط كار ميتواند براي افراد ايجاد استرس نمايد ابهام در نقش است. ابهام در نقش زماني پديد ميآيد كه نقش و هدف فرد و حدود مسئوليت هاي آن به درستي مشخص و معين نشده باشد. اين ابهام، فرد را از موفقيت در انجام وظايفش باز ميدارد و او را از بهره وري و پيشرفت باز ميدارد. بروز اين پديده معمولاً در افراد منجر به استرس شده و حس اطمينان و اعتماد بنفس را از وي زايل خواهد كرد. لذا بر فرادستان حفاظت است تا با تبيين روشن اهداف و نقش و جايگاه فرد در سازمان حفاظت از بروز ابهام در نقش افراد ممانعت نمايد.
گران باري نقش
از عوامل ديگري كه ميتواند در محيط كار ايجاد استرس نمايد گران باري نقش است به اين معني كه وظايف محوله و انتظارات شغل فراتر از توان، ظرفيت، دانش و مهارت هاي فرد مي باشد اين امر معمولاً موجب استرس و مخاطره سلامت شغلي و رواني فرد ميگردد. از اين رو فرادستان حفاظت بايد در انتخاب افراد براي گماردن در وظايف حساس دقت نمايند تا توان، ظرفيت، دانش و مهارت هاي آنها با وظايف محوله و انتظارات آن مطابقت داشته باشد.