چهره جدید طالبان در افغانستان

این یادداشت به موضوع دلایل تغییر رفتار طالبان پس از تصرف کابل می پردازد

چهره جدید طالبان در افغانستان

برخی از بیانه ها، اقدامات و عملکردها و فیلم های منتشره از حضور طالبان در پایتخت افغانستان و رفتارهای مسالمت آمیز با مردم و برخی دیگر گزارشات واصله مردمی از تایید این اقدمات، سئوال بزرگی را در ذهن مخاطبین ایجاد نموده است که آیا این همان طالبان دهه هفتاد شمسی است یا فقط اسمی از طالبان را دارد؟

با این مقدمه که باید گفته شود طالبان اصلا نرفته بود که الان بیاید و اکنون نیز نیامده که برود، ولی در هر حال شدیدا نیاز دارد چهره ایی نو و جدید از خود نشان بدهد به چند دلیل:

اول: اینکه توان طالبان به لحاظ نیرو و توان لجستیک مثل دهه هفتاد نیست. چون طی بیست سال گذشته به دلیل حضور مستقیم امریکا در افغانستان با از دست دادن افراد بنیان گذار این گروه و نابودی تجهیزات، حسابی سرکوب شده است و تضعیف بنیه این گروه در لشکر کشی فعلی به قوای دولتی افغانستان که با حداقل نیرو و تجهیزات صورت گرفت موید این قضیه است.(بنابه برخی خبرها طالبان تنها با هزار نیرو کابل را تصرف کرده است).

برغم اینکه در خیلی از مناطق طالبان از قبل حضور داشت یا اینکه قوای دولتی و مردم در قبال حضور طالبان واکنشی درخور و مقاومتی انجام نداده اند، نشان از این داشت که حضور طالبان موضوع جدیدی نبوده است، اما این قوم و گروه چرا برای رسیدن به قدرت نهایی به زور نظامی متوسل شده اند باید گفته شود این رویه، بر اساس یک سنت شناخته شده در افغانستان است. (طالبان یا باید در انتخابات شرکت می کرد که نکرد، یا با زور قدرت را بدست می گرفت که گرفت.) اکنون طالبان بخوبی می داند برای ماندگاری در صحنه سیاست افغانستان و منطقه باید نگاه فرا گروهی و قومی داشته باشد و گرنه بزودی دچار اضمحلال خواهد شد.

چهره جدید طالبان در افغانستان

دوم: به نظر می رسد در توافق قطر بین امریکا و طالبان، امریکا مشروط به اینکه طالبان را ان طالبان دهه هفتادی نبیند، و پس از گرفتن قول و قرارهای لازم، اجازه داده است؛ طالبان به صورت بازیگری تاثیر گذار در صحنه سیاست افغانستان نقش بیشتری داشته باشد و اکنون هم شاهد هستیم طالبان به قولش عمل کرده است.

سوم: اینکه طالبان امروز بخوبی می داند دنیای دهه دوم قرن بیست و یکم با دهه نود قرن بیستم میلادی تفاوت بنیادی کرده است- یعنی اینکه امروزه انچه می تواند در سیاست های دولتمردان تاثیر مستقیم و موثر بجا بگذارد ارتباطات و انتقال اطلاعات است. زیرا تبادل اطلاعات در جامعه و جوامعه بشری محدود به مرز نبوده و انقدر وسیع و سریع است که می تواند به راحتی علیه هر اقدام طالبان بسیج شود. لذا دست به عصا راه می رود تا چهره ایی متفاوت از خود نشان بدهد…

چهارم: نبایستی از قدرت نفوذ بیگانگان در داخل جریانات طالبانی غافل شد … اینکه در اتیه نزدیک در بین خود طالبان ما انشعاباتی مشاهده کنیم، قطعا ناشی از همین جریان نفوذ است. از این رو اکنون امریکا ترجیح می دهد بعد از بیست سال طالبان نو سازی و باز سازی شده خود را نشان دهد؛ تا ان را صددرصد نابود کرده باشد. علت اساسی این موضوع را باید در مبارزه آمریکا با اسلام ناب در منطقه دانست. عنوان امارت اسلامی نیز بیانگر همین موضوع است، عنوانی مجهول در سیاست امروز و برای گمراه کردن اذهان افکار عمومی مردم مسلمان در حمایت از این گروه و قوم است (اسلام دین وحدت است نه امارات مختلف).

آمریکا بخوبی می داند از ضروریات سیاست خارجی خودش رخنه و نفوذ در جریانات اسلامی است.

چهره جدید طالبان در افغانستان

پنجم: عربستان باید بتواند در منطقه شرق ایران حضور داشته باشد. عربستان غرب ایران؛ یعنی عراق و سوریه را بخاطر رشادت های جوانان ایرانی به نحوی از دست داد و دیگر حاضر نیست شرق ایران را یعنی افغانستان و پاکستان را دست بدهد و طالبان در این شرایط، با توجه به داشتن سابقه دوستی و همکاری با عربستان و نزدیکی به این کشور بهترین گزینه است .لذا اگر گفته شود طالبان امروز فرزند عربستان و نوه آمریکا است، گزافه نیست. فرزندی که به عربستان با نگاه عابر بانکی و گاو شیرده به پدرش نگاه می کند. و عربستان نیز به فرزند خود برای رخنه گاهی جهت کشاندن جنگ به داخل مرزهای ایران نگاه می کند. این نگاه به طالبان اجازه نمی دهد هرگونه رفتاری بی مهابا را همچون بیست سال پیش داشته باشد و بایستی منتظر فرمان پدر باشد.(با برنامه رفتار کند)

ششم: طالبان قطعا قدرت ایران در برخورد با قدرت نظامی آمریکا در منطقه و نابودی داعش انهم فقط توسط سپاه قدس را دیده است و می داند قدرت جمهوری اسلامی و شعاع دایره نفوذ ایران در منطقه که توانسته است ایران را به ابر قدرت منطقه ایی یا حداقل یکی از بازیگران موثر و تاثیر گذار تبدیل کند، موضوعی است که طالبان باید نشان دهد؛ برای حفظ قدرت خود و سر شاخ نشدن با این قدرت، از هم اکنون روش همزیستی مسالمت آمیز را دنبال می کند و این موضوع امکان ندارد مگر خوش رفتاری با شیعیان افغانستان. دایره این خوشرفتاری قطعا به دره پنجشیر هم کشیده خواهد شد.

هفتم: امروزه حیات دولت ها شدیدا به اوضاع اقتصادی وابسته شده است. افغانستان که طول بیست سال گذشته بجز جنگ و خونریزی و اختلافات اقوام با هم و درگیری های سیاسی چیز دیگری شاهد نبوده است، شدیدا از لحاظ اقتصادی لطمه دیده است، لذا برای بازسازی اقتصاد ویرانش؛ بایستی اقدام به جلب سرمایه های دیگر کشورها کند و این مهم مستلزم داشتن و نشان دادن یک کشور با ثبات و آرام است. (این موضوع شاید محور اصلی خیلی از مذاکرات گروه های مخالف دولت با طالبان بوده باشد.)

اختلافات شدید بر تعیین ریاست جمهوری افغانستان در دو دوره گذشته و آمار بسیار پایین مشارکت مردم این کشور در انتخابات نشان داد مشروعیت سیاسی رئیس جمهور مستقر بسیار شکننده و پایین است و هیچ سرمایه گذاری حاضر نیست در این فضا در افغانستان حضور یابد. لذا با تغییر قدرت در افغانستان این فضا اکنون انجام شده است و طالبان بایستی فضای ارام و با ثباتی را برای حضور سرمایه گذاران در کشورش فراهم کند.

کشورهای چین، روسیه، قطر، امارات و حتی ترکیه با دقت نظاره گره تحولات و تغییراتی هستند که طالبان در صدد انجام ان (بخوانید ماموریت آن) است تا نسبت به گسیل شرکت های خود به این کشور کوتاهی نکنند.

چهره جدید طالبان در افغانستان

هشتم: اقدامات افراطی طالبان در دهه هفتاد شمسی در دوره اول قدرت این قوم بر افغانستان، از آنان چهره ایی خشن و متعصب دارای افکار پوسیده و فاسد در لوای اسلامی ساخته بود. با سرنگونی طالبان توسط امریکا که پس از حمله به برج های دو قلو انجام شد، اکنون با قدرت یافتن مجدد آنان، این فرصت برای طالبان ایجاد شده تا آن چهره زشت را از روی خود گند زدایی کرده و پاک کنند. لذا با روش های نرم و بیانیه های صلح جویانه به دنبال تلطیف فضا علیه خود و جذب نیرو و مخاطب هستند.

مجید بهمنی

26/05/1400

افغانستانامریکاایرانطالبانعربستان
Comments (2)
Add Comment
  • احمدی

    با سلام
    اندر حکایت مسایل اخیر افغانستان می توان گفت:
    طالبان به شدت برای سیطره بر افغانستان با برنامه عمل کرده است
    ابتدا حضور نیروهای طالبان نه با این عنوان در شهرها از قبل برنامه ریزی شده است
    عربستان و پاکستان و حتی امریکا سال هاست برای طالبان برنامه دارند
    می تواند خیلی از مخالفت ها از سوی امریکا با این گروه ساختگی باشد و در مورد افغانستان بین این سه کشور تقسیم کار شده باشد.
    می توان گفت اینها برای تصرف آسان شهرها از سال ها قبل افراد خود را در شهرهای افغانستان به امید چنین روزی مستقر و سازمان دهی کرده باشند
    تا بتوانند در زمان‌مناسب با شناخت کافی در این زمان از درون شهرها حرکت خود را دنبال نمایند.
    باید مواظب بود ممکن است امریکا برای عراق و جاهای دیگر در زمان خروج برنامه افغانستان را دنبال نمایند.
    جا داشت نخبگان در مورد همسایگان با اشرافیت بیشتر کارها را دنبال می کردن چه بسا امریکا با همین روش و ابزار طالبان برای کشورهای آسیای میانه و …. هم برنامه مشابه را دنبال نماید
    ابتدا آدم های آنها در شهرها مستقر و سپس به صورت خیلی ساده امنیت این کشورها را هدف بگیرند و سیطره خود را گسترش دهند.
    امریکا و عربستان در این منطقه این استراتژی را بهتر می پسندند

    چهره مخوف طالبان در اذهان منطقه وجود دارد و چهره جدید با عنوان دیگری که عمدتا می تواند تحت عنوان جماعت اسلامی باشد که حضور آنها را در همه جا توجیه می کند.
    لذا با شیوه جدید – امریکا بیش از هر زمان خود را به مناطق خط قرمز روسیه نزدیک کرده است و از طرفی به گمان خود امنیت ایران اسلامی را به راحتی می تواند به چالش بکشد

    مطالب گفته شده می توان در برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت در چند سال آینده در دستور باشد
    امریکا با حوصله منطقه را از طریق طالبان که در سیطره عربستان و پاکستان است و آنها در عاملیت امریکا هستن می خواهد مدیریت کند.

  • انصاری

    سلام علیکم
    در جائی دیدم که این تحول یا دگردیسی در طالبان را نوید ملحق شدن آنان به جبهه مقاومت تحلیل کرده بود…!
    والله اعلم