مواضع آینده ایران در جنگ غزه
مواضع آینده ایران در جنگ غزه
القدس العربی؛ ۸ نوامبر
نگاهی به موضع گیری ایران در مورد عملیات طوفان الاقصى
برای بیش از چهار دهه از عمر انقلاب امام خمینی، مسئله فلسطین هسته اصلی گفتمان ایران بود و خود امام خمینی نیز پس از وقوع انقلاب خود در سال ۱۹۷۹ گفت: «اگر ما دستی در مسئله فلسطین نداشته باشیم همه سیاست های ما بی ارزش است.»
بدون شک ایران از مقاومت فلسطین حمایت کرده و در ازای افزایش محبوبیت خود در جهان اهل تسنن از این امر سود برده است و حماس را جزو محور مقاومت قرار داد که از گروههای شبه نظامی هوادار ایران تشکیل یافته است. این امر برای ایران یک نوع تبلیغات مثبت به همراه داشت.
پس از شعله ور شدن جنگ طوفان الاقصی نگاهها متوجه ایران شد و همگی در انتظار اظهارات سران این کشور باقی ماندند تا موضع شان را در مورد جنگ دریابند اما تا کنون ایران در یک نقطه ثابت قرار گرفته و هیچ تغییری در موضع خود ایجاد نکرده است. این موضع مبتنی بر موارد ذیل است که عبارتند از:
نخست
سران بلندپایه ایران بر اظهارات داغ خود علیه آمریکا و رژیم اسراییل افزودند و نسبت به نیروی ضربتی ایران هشدار دادند.
دوم
ایران بازوهای خود در لبنان، یمن، عراق و سوریه را به حرکت واداشت تا علیه سرزمینهای اشغالی در فلسطین و منافع آمریکا حملاتی انجام دهند و در این میان نقش حزب الله لبنان از برجستگی خاصی برخوردار است که مشغول انجام حملاتی در درون سرزمینهای اشغالی است اما حملات حزب الله و حوثی ها در یمن و تمامی بازوهای ایران تا سطح یک جنگ تمام عیار ارتقا نیافت و همین امر باعث شد تا خالد مشعل در اظهارات خود از آنها انتقاد کند. وی جبهه های یاد شده را مورد سرزنش قرار داد زیرا آن گونه که باید و شاید با تمام قدرت وارد میدان نشدند و همین امر خشم شخصیتهای سیاسی هوادار ایران و حزب الله را برانگیخت و او را مورد انتقاد قرار دادند.
سوم
با توجه به اظهارات سران ایران این کشور خود را از جنگ کنار کشید آنان اعلام کردند ایران در این جنگ مشارکت ندارد و دخالت نمیکند مگر آنکه مورد هدف قرار گیرد و بدین ترتیب میتواند به سادگی خود را در حملات شکل گرفته توسط بازوهای نظامی اش خود را بی طرف بداند.
به نظر میرسد جنگ ایران را در تنگنای شدیدی قرار داده است زیرا با بی طرف دانستن خود و قرار نگرفتن در کنار گروههای فلسطینی در جنگ مفهوم محور مقاومت در پیش گرفته شده از سوی تهران را برباد داد و بدین ترتیب یکی از اصول اساسی خود در منطقه را از دست داد و ثابت کرد که ایران توسط نمایندگانش درلبنان ، یمن، عراق، و سایر نقاط فقط در چارچوب منافع خاص خود و طرح ملی خویش در منطقه قدم برمی دارد.
ایران به دلایل متعددی نمیتواند در جنگ به طور مستقیم وارد شود که عبارتند از:
ایران با مشکلات اقتصادی گستردهای دست به گریبان است و دولت به دلیل سیاست نظام مبنی بر هزینه کردن دارایی های کشور برای گروههای شبه نظامی و بازوهایش در کشورهای عربی با مخالفت شدیدی مواجه است و همین امر باعث میشود تا در صورت وارد شدن در جنگ اوضاع سخت و دشوار کنونی در کشور وخیم تر شود به ویژه با توجه به اینکه دارایی هایش در خارج توقیف شده است و محدودیتهای اعمال شده علیه ایران مانع از آن شده تا فرآوردههای نفتی خود را صادر نماید.
ورود ایران در جنگ باعث وارد شدن آمریکا به جنگ خواهد شد که با ایران دشمنی دارد و این همان چیزی است که تهران از آن امتناع می ورزد و واشنگتن مرتب به تهران در این خصوص هشدار داده است.
در همین رابطه آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد آمریکا به دنبال درگیری با ایران نیست و نمیخواهیم این نبرد توسعه یابد اما مبادا ایران یا نمایندگانش مرتکب اشتباه شده و بخواهند به آمریکایی ها در هر نقطه از جهان که باشد، حمله کنند زیرا ما از ملت خود دفاع خواهیم کرد.»
این امر به طور ضمنی در بردارنده تهدیدی علیه ایران است تا در جنگ میان حماس و ارتش اشغالگر مورد حمایت آمریکا وارد نشود ایران بیم آن دارد که در صورت وارد شدن در جنگ توسط آمریکا و کشورهای اروپایی توان نظامی اش از بین برود و نفوذش در جبهه سوریه ریشه کن شده و یا کاهش یابد.
بر همین اساس بسیار بعید به نظر میرسد ایران به طور مستقیم وارد جنگ شود و احتمالا موضع کنونی خود را تغییر نخواهد داد تا از تحریک آمریکا و همپیمانانش در امان بماند و به طور رسمی از درگیر شدن در جنگ خود را برکنار میداند مگر آنکه ایران هدف قرار گیرد.
ایران در عین حال بازوهای نظامی خود را به سوی انجام حملات محدود پیش میبرد که تا سطح یک جنگ فراگیر نمیرسد تا بدین ترتیب بتواند همچنان زمام محور مقاومت را در اختیار داشته باشد و در نتیجه نفوذش را در منطقه از دست ندهد.