تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

کانون قدرت در جهان9

0

کانون قدرت در جهان9

مقدمه

در قسمت هشتم  به تشریح وضعیت سازمان فرانسیسکن ها در بخش پنجم هرم قدرت جهانی پرداخته شده بود و  گفته شد فرانسیسکن ها کاتولیسم، را از طریق مفهوم جهانی سازی و فریب افکار از طریق علم، فکر، عقل و … پرورش فکری و بسط و تطبیق دهی الگوهای جهانی با الگوهای بومی پیش می‌برند و با ائیسم سازی ها و تئوری سازی ها آن را در همه کشورها و ادیان و مذاهب به یک سلسله حرکت مشابه جهت می دهند….

در قسمت نهم به نمونه ای  از اقدامات فرانسیسکن ها  پرداخته و سپس به ششمین قسمت از هرم قدرت جهانی به نام سازمان فراماسونری می پردازد…

 

تطبیق اومانیسم و ائیسم ها در مسلمانان

همین طور که شما جهانی سازی مالی، جهانی سازی شرکت ها و سایر مسائل را می بینید، جهانی سازی ائیسم ها و تئوری ها را با نهضت ترجمه می بینید و نحوه عملکرد نظام کاتولیک مسیحی دجالی و ایده الی شیطانی آن و راهی نداریم برای شناخت آنها و استحاله آنها و حرکت معکوس در راستای آنها در جهان و استحاله سازی… یعنی هر چه آنها بنا کرده اند را دوباره به شکل درست درآوریم و تمام بخش ها را به سبک، بدن بیمار شده ببینیم که باید سلامتی خود را بازیابد… اما کلیت شاکله براین اساس است که، ساختارهای دنیا و کشور نیز به همین قاعده درست نیازمندند تا این سبک ضابطه آوردن تقلیدی دجالی که جهان را اسیر و برده کرده و حق انسان ها را نادیده می گیرد رفع شود..در اینجا با ذکر یک مثال از اومانیسم، بحث را به سایر بخش ها می بریم.

دستگاه دجال و شیطانی در حوزه فرانسیسکن ها. یک کار عمده در دو بخش مذهبی و غیرمذهبی می کنند، مثلا در بخش غیرمذهبی جهان را اومانیستی و انسان گرایی و اصالت سود تعریف می کنند و اصالت، حرف انسان و انسان خداگونگی،،، و پاپ و سیاسیون، و نظامیان و سایر را به عنوان جایگاه افرادی می گذارند که هر چه گفته اند درست است و یا آنها تفکر می کنند و بقیه قبول می کنند، و این اصول منجر به کبر، غرور، فریبکاری و هزار خصلت فرار از حقیقت و منفعت گرایی برای یک عده خاص به شکل نوعی از فرعونیت، نمرودیت، قارونیت، رهبانیت شده ..و در ابعاد سیاسی نیز به روش های ماکیاولی و فریبکاری دست می زنند. اینان همین روش ها را در اسلام به شکل اومانیسم دینی بسط می دهند یعنی فرد و یا افرادی را جایگاه حق گذاشته و تقدس محوری می کنند و با این سبک، اومانیسم دینی و ماکیاولی دینی را بسط می دهند آن هم بدون ارجاع به شرع، درستی، عقل، بدیهیات، اصول وجدانی و کاربرد عقلی اقدامات و به زعم خود افراد را با این گونه روش ها خداگونه دینی می کنند (از این رو هزاران جنایت از این افراد جاهل و نادان باید شاهد باشیم) و سپس غارتها، قتل ها و زندان، شکنجه… و کاتولییسم یعنی شیطان و دجال و نوچه دجالان در برابر خدا، مومنین عاقل و خردورز و با ایمان و بصیر، قرار می گیرند. و به صورت خلاصه این یعنی جهان شیطانی و جهانی انسانی و جهانی الهی و کاتولیسم یعنی هندسه جهانی شیطان در مقابل هندسه جهانی الهی و  قرآن و اهل بیت و عقل.

در نهایت فرانسیسکن ها؛ کمونیست، امپریالیسم، لیبرالیسم، ارتدوکس، موندیالیسم، جهان وطنی ها و غیره را به وجود آورده اند و اصول های درست انسانی را با بسط ائیسم ها به الگوهای جهانی و شیطانی تبدیل کرده اند و مسلمانان واقعی باید هر یک از این ائیسم ها را شناخته و به درمانگری آن بپردازد؛ تا جهان و کشور خود را نجات دهند و از محدودیت و نقصان فکری انسانیت در بیاید…. صرفا با مقصر نامیدن دیگران و یا ایجاد یک ساختار درگیری و بگیر و ببند کاری پیش نمی رود.

باید بدانیم اکنون جنگ، جنگ بین نیروهای تاریکی و شیطان در برابر نیروهای الهی و انسانیت است و بس و کاتولیسم همان نماینده دجال و شیطان در رو زمین است.

 

6~ سازمان ششم…. سازمان فراماسونری ها…. ( ساخته شده توسط سازمان جزوییت ها یا ژنرال های عرضه سیاسی، نظامی،  اقتصادی، تجاری و…)

لژهای ماسونری و فراماسونری؛

لژهای ماسونری و فراماسونری، بازوی لیبرال و سکولار پاپ بوده و ماموریت نفوذ در بخش های غیرمذهبی، لیبرال و سایر ساختارها دارند، حتی برای نفوذ در مردم غیرکاتولیک از نوع حکومت های مسلمان و پروتانتنیزم و بخش های مخالف پاپ به صورت مذهبی و غیرمذهبی برنامه ریزی می کنند.

کار این نهاد، مدیریت نخبگان، و الیت جهان می باشد، اهم نخبگان، سلبریتی ها، ورزشکاران، اهل علم. برای همین شما در انتخابات و انتصابات، فرمایشی، بازیگران و نخبگان و الیت را مخالف طیف های مذهبی می بینید که می تواند حتی با بازی دادن مردم و سایر بخش ها همراه باشد.

اینان  طوری جهان را مدیریت می کنند که، بخشی از این افراد از منافع کشورشان دفاع می کنند؛ ولی در نهایت جزوئیت ها، و دومینیکن ها و سایر بخش های افراطی باید کاری کنند که این افراد نزد مردم خراب شده و از آنها بهانه گرفته شود، تا حق گرایی را بسط ندهند و وظیفه انسجام بخشی به مردم را انجام ندهند.

هدف اصلی کنترل الیت و نخبگانی که نظام پاپ و سایر نظام های پلید  نقش قابل قبول نداشته و افشاگری می نمایند و بقیه را با مزدورسازی، و جیره خواری، جزوئیت ها، فرانسیسکن ها و دومینیکن ها می خرند و این گونه مانع از بسط حق گویی می شوند تا تاریخ انقضا حکومت ها تمام شود.

انسان های بی وطن و بی هویت، کشورها را مدیریت کرده و در راستای هرم جهانی و دجالی عمل می کنند و اصلاً متعلق به  کشوری خاص نیستند و در صورت لزوم کشورها را از بین می برند.

ادامه مطلب…

سیدمنصور محمدی کپچی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.