تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

از کلوپ های عصر پهلوی چه می دانید؟-1

2

از کلوپ های عصر پهلوی چه می دانید؟-1

یعقوب لطفی

در قسمت اول به چیستی کلوپ های روتاری و لاینز و ارتباط  کلوپ روتاری یا فراماسونرها و صهیونیست ها و همچنین  تاریخچه تشکیل روتاری در جهان و  تعریف روتاری پرداخته شد.

در قسمت دوم تاریخچه تشکیل کلوپ روتاری در ایران، هدف کلوپ روتاری، فساد گردانندگان کلوپ روتاری می پردازد.

در قسمت سوم  موضوعاتی همچون کلوپ روتاری و جاسوسی، عدم دخالت در امور سیاسی و مذهبی، پوچی شعار خدمت و اختلافات درونی، ترویج فرهنگ غرب، مدیریت خارجی ها در کلوپ روتاری، ارتباط کلوپ روتاری با شاه را منطبق با اسناد ساواک خواهیم خواند

در قسمت چهارم به تشریح کلوپ لاینز و هدف از تشکیل آن در جهان و سپس چگونگی تشکیل آن در ایران و نفوذ در ساختار حکومت  پهلوی و طرح اسنادی از  فساد مدیران و اعضای آن می پردازد.

قسمت آخر به موضوعاتی همچون لاینز و صلح جهانی، کلوپ لاینز و تمرکز بر جلب جوانان، لاینز و حمایت شاه پرداخته و در انتها نتیجه گیری می کند.

 

کلوپ های روتاری و لاینز

کلوپ روتاری یا فراماسونرها و صهیونیست ها؟

هر چند جهان امروز مملو از جنگ های سخت و ویران کننده است و همه روزه شاهد کشتارهای وحشتناک می باشیم لیکن دوره جدید استعمار با تغییر جهت از سخت افزار به نرم افزار شکل می گیرد. امروزه استعمارگران به دنبال رخنه در اعتقادات و طرز فکر ملت ها هستند. به دلیل این که در کشورهای دارای فرهنگ غنی و عقاید مذهبی قوی، نمی توان به سهولت مبانی فکری و فرهنگی خود را بسط و توسعه داد، لذا در این ممالک که به اصطلاح “ممالک مقاوم” اطلاق می گردد،  ابتدا بایستی با روش های مسالمت آمیز و بشر دوستانه و ابراز محبت و به اصطلاح از در دوستی درآمد و اهداف اصلی را در پشت سر اهداف ظاهری پنهان نمود.

در کشورهای شرقی و از جمله کشور خودمان “ایران” نیز استعمارگران این گونه عمل نمودند. ابتدا با اعزام میسیونرهای مذهبی به مناطق مختلف و از جمله شهرهای کوچک و روستاها در پی کسب نظر و ایجاد علاقه بین مردم ساده دل و پاک این مناطق برآمدند. آنان با احداث بیمارستان، درمانگاه  و ارائه خدمات بهداشتی و درمانی و رسیدگی به امور وامانده ای که معمولاً حکومت های استبدادی و خودکامه و دیکتاتور محور از انجام آنها سرباز می زنند. و حتی در اغلب موارد از درد دل مردم خود اطلاعی نداشتند به سهولت در قلب و جان این مردم جاباز می کردند.

این مردم چنان پاک و بی آلایش بودند که حتی این سئوال را که چه چیزی باعث شده که این جماعت سرمایه دار که هر چیز را با میزان سود و زیان می سنجند، این همه راه را متحمل شده اند و این قدر هزینه می نمایند بدون توقع! و در واقع پشت صحنه این ضرر و زیان عمدی چیست ؟

چگونه می توان باور کرد کسی که حاضر شده حتی خانواده و ارزش های اولیه اخلاقی و انسانی در جامعه خودش از هم بپاشد و آن هم به خاطر تفکرات سرمایه داری و قائل بودن به سود مادی و لذت جویی به عنوان بالاترین ارزش، حال چنین از خودگذشتگی نموده و راضی به ضرر مادی شده باشد.

پاسخ این سئوال روشن است، اما نه برای مردم ساده دل روستایی، بلکه آنان که به دنبال اهداف استعماری و سودبری کلان از این مملکت بودند، خوب می دانستند که چکار می کنند و پس از توسعه فرهنگی در میان مردم و دور ساختن آنان از ارزش های مذهبی و ملی خود آن وقت چهره واقعی خود را به طور تدریجی نمایان می ساختند و به چپاول ذخائر ملی و بنیادی این مردم می پرداختند.

البته این طرز عمل تا چند دهه جواب می داد و پس از آن اندیشمندان حوزه استعمار به دنبال راهکار جدیدتری افتادند. این بار همان مبانی ظاهرسازی و ابراز محبت و سر دادن شعارهای بشردوستانه و اخلاقی، اما در این روش نیاز به سازماندهی و متشکل کردن این گروه ها و عضوگیری از داخل جوامع مورد هجوم هم احساس می شد.

در آغاز سازمانی که این هدف را در دستور کار خود قرار داد سازمان فراماسونری بود. این سازمان که ابتدا به نام “بنایان آزاد ” از یک انجمن صنفی ملهم گشته بود. روش کار این افزارمندان را که هنر پراهمیت و مورد نیاز جامعه را مخفی نگاه می داشتند و در دوره حاکمیت نظام های فئودالی می زیستند و تنها آنان بودند که آزادانه می تواتستند به هر جا بروند، را کپی برداری کرده و سعی در گسترش و توسعه آن نمودند.

چنانچه بعدها دیگر خبری از بنایان و معماران در این انجمن ها یافت نمی شد و اگر هم بودند در اقلیت بسر می بردند و اکثریت اعضاء را ثروتمندان و قدرتمندان تشکیل می دادند و و اهداف صنفی را نیز رفته رفته به هدف های سیاسی مبدل ساختندو دیگر این هنر و فن خاص نبود که باید از دیگران پنهان نگاه داشته می شد، بلکه اسرار و رموز سیاسی و هدف های کلان استعماری قدرتمندان عضو این انجمن بود که اکثراً از مقامات عالی و بلند پایه کشورهای استعمارگر بودند که مخفی نگاه داشته می شد.

انسجام تشکیلاتی این انجمن ها تحت عنوان “لژ” به سال 1717 م در انگلستان رخ داد. و به سرعت در سایر کشورهای اروپایی مثل: آلمان، فرانسه، اسپانیا و … اتفاق افتاد. در کشور ما نیز به سال 1324 شمسی و 1945 میلادی تحت عنوان “لژ بیداری ایرانیان”  در تهران شکل گرفت. البته پیش از این تاریخ برخی از ایرانیان در خارج از کشور به عضویت لژهای فراماسونری درآمده بودند، و با الهام از فرهنگ غرب و پیشرفت های ظاهری آن بدنبال اشاعه و توسعه این فرهنگ در کشور خود بودند و در واقع آلت فعلی برای اهداف و آمال بیگانگان بشمار می رفتند.

یکی از بارزترین این چهره ها کسی نیست جز میرزا ملکم خان ناظم الدوله که از سرشناسان فراماسونری در ایران است. وی در یادداشت هایش به این نکته اشاره می کند که چگونه به دنبال آمیختن فرهنگ غرب با مذهب اسلام در ایران بوده است، او چنین می نویسد :

“در اروپا که بودم سیستم های اجتماعی و سیاسی و مذهبی مغرب زمین را مطالعه کردم، با اصول مذاهب گوناگون دنیای “نصرانی” و هم چنین تشکیلات جمعیت های سری و فراماسونری آشنا شدم. طرحی ریختم که عقل سیاست مغرب را با دیانت مشرق به هم آمیزم چنین دانستم که تغییر در ایران به صورت اروپا، کوشش بی فایده ای است. از این رو فکر ترقی مادی را در لفافه دین عرضه داشتم تا هم وطنان آن معانی را نیک دریابند، دوستان و مردم معتبری را دعوت کردم و در محافل خصوصی، از پیرایشگری اسلام سخن راندم…”

واقعه تاریخی که به خوبی به ادعای میرزا ملکم مهر تائید می زند، انقلاب مشروطیت است. این جماعت روشنفکر مآب و خود فروخته و غرب زده، مسیر این انقلاب را به نفع اهداف استعمار گر پیر تغییر جهت دادند و یک انقلاب مردمی و مذهبی به رهبری روحانیت را به مرکز بررسی برآورد و حصول مطامع و منافع ارباب خود مبدل ساختند.

انگلستان پس از آن توانست اهداف استعماری خود را به طور گسترده و همه جانبه در ایران دنبال کند. این روند استعماری و حاکم مطلق العنان بودن در صحنه سیاسی ایران توسط انگلیس ها تا سال 1332 ادامه می یابد.

ولی در این زمان با دخالت علنی امریکا و ماموران “سیا” در کودتای 28 مرداد و بازگرداندن محمدرضا شاه به اریکه قدرت توسط آنان، صحنه سیاسی ایران دچار تغییر می گردد و جای پای یک رقیب جدید برای انگلیس ها در این عرصه باز می شود و کم کم آنان خواستار جایگزینی و به دست گرفتن کامل عنان قدرت در ایران می گردند.

چنانچه در سال های بعد شاهد دخالت های عدیده و موثر آنان در امور سیاسی در داخل و خارج کشور هستیم و شاه که خود را مدیون آنها به جهت بدست گیری مجدد قدرت می دانست بیش از پیش به سمت سیاست این رژیم متمایل می شود. و در سخنان خود به وضوح از تمدن بزرگ “امریکا” حرف می زند و در اکثر حوزه ها به دنبال کپی برداری و شباهت سازی با آنان است. لذا راه برای ورود و حضور هر چه بیشتر این استعمار نوین باز می نماید.

آمریکائی ها هم از رقیب کهنه کار خود در راه رسیدن به اهداف ونفوذ و توسعه روزافزون فرهنگ خود، درس می گیرند، لیکن با روش خود و به طرز جدیدتری و با بهره گیری از ابزار نوین و علنی و در سایه سازمان اجتماعی به ظاهر غیر سیاسی و با پوشش خیریه، به این مهم می پردازند.

آنان با ایجاد انجمن های خیریه سرمایه داری (پاسیفیتی) و سازمان کلوپ های روتاری در ایران که اهدافی کاملاً شبیه محافل و لژهای فراماسونری داشت این هدف را محقق ساختند. البته تفاوت فاحشی بین لژهای فراماسونری انگلیس و کلوپ های روتاری آمریکائی وجود داشت.

اولی در سایه پنهان کاری و به شکل مخفی با محور سیاسی و جذب سیاستمدا ران بود، ولی دومی در ظاهر و به طور علنی لیکن در سایه شعارهای بشر دوستانه و خیریه و برادری و برابری و دوستی جهانی و امثالهم و با سرمایه گذاری روی ثروتمندان و صاحبان صنایع و حرفه های مختلف متمرکز می گشت.

اما با نگاهی از سر تامل به اسامی افرادی که به کلوپ روتاری پیوستند، به وضوح این فرضیه را می توان در نظر داشت که هم چون گذشته، جماعت منورالفکر بی هویت، که هیچ ریشه ای در این آب و خاک نداشتند، طلایه داران راه اندازی و بسط و توسعه و گسترش این کلوپ ها بودند. شعار دوری از سیاست این جماعت شباهت عجیبی به شعار بهائیان وابسته به صهیونیزم بین الملل دارد و این شائبه را در ذهن متبادر می سازد که چه وجه تشابهی بین این دو نهاد به ظاهر مستقل وجود دارد که هر دو به دنبال عضوگیری و توسعه نفوذ خود در دربار پهلوی بودند، ولی در ظاهر شعار دوری از سیاست سرمی دادند.

این تشابه رفتاری و در واقع بنیادین چنان واقعی و محرز است که حتی در میان سردمداران رژیم پهلوی افرادی را می توان یافت که در هر دو سازمان عضویت دارند. افرادی مانند : احسان یارشاطر، خان بابا بیانی و علی محمد خادمی که از جمله عناصر فرهنگی رژیم پهلوی محسوب می شدند و به دنبال برقراری این ارتباط سه جانبه بودند.

در واقع مثلث: آمریکا، صهیونیزم بین الملل و رژیم پهلوی را با یک دیگر هماهنگ می ساختند.

البته تشکیلات روتاری از اولین روز تاسیس، تحت نفوذ و سلطه همه جانبه “صهیونیزم بین الملل” قرار داشت و به طریق گوناگون، همانند تشکیلات سلف آن – فراماسونری- با صهیونیسم پیوند خورده بود.

این پیوند و ارتباط تا آن حد وسیع و گسترده است که تاثیرات آن، حتی در نامگذاری این تشکیلات هم به چشم می خورد، زیرا کلمه روتاری درفرهنگ عبری به معنای “دوره” آمده است.

پیرامون پیوند “روتاری” با “صهیونیسم بین الملل ” دلایل فراوانی در دست است. در نخستین نشریه روتاری توجیهی از نشانه روتاری که عبارت است از یک چرخ 24 دندانه که با رنگ های آبی و طلایی  کشیده شده و روی آن عبارت “روتاری بین المللی” نوشته شده و جلب توجه می کند. رنگ های آبی و طلایی از جمله رنگ های مقدس صهیونیست ها است. این رنگ ها در پرچم بازار مشترک اروپا نیز به کار رفته و منطبق است با رنگ هایی که در رواق های لژهای فراماسونری به کار می رفته وبا چرخ روتاری، یک ستاره شش ضلعی می سازد که نشانه صهیونیست ها در فلسطین اشغالی است. افزون بر آن در هر شعبه و کلوپ روتاری یک کمیته مخصوص برای ایجاد تفاهم متقابل بین پیروان ادیان مختلف با صهیونیسم یا به عبارت صحیح تر (اسرائیل) فعالیت می کند.

تاریخچه تشکیل روتاری در جهان

نخستین باشگاه روتاری در سال 1905 م توسط یک حقوقدان صهیونیست به نام “پل هریس” در “شیکاگو” در آمریکا تشکیل شد. وی به همراه سه تن از دیگر از یهودیان عضو جامعه بازرگان شیکاگو به نامهای “سیلوسترئیل”، “پیرام شوری” و “گوستاو لوپر” اولین جلسه رسمی روتاری را در 23 فوریه 1905 تشکیل دادند و موجودیت تشکیلاتی به نام “کلوپ روتاری” را اعلام داشتند.

تعریف روتاری

“روتاری” به معنای چرخ های دوار یک کارخانه به هم پیوسته است که با چرخش هرچرخ دنده، دندانه های دیگر نیز به حرکت درمی آیند و در نتیجه کل سیستم متحرک می شود. با این تعریف هدف کلی موسسین مشهود می گردد، آنان به دنبال ایجاد باشگاه های متعدد در کشورهای مختلف جهان هستند تا با القای فرهنگ مورد نظر خود این کشورها را که هر کدام به مثابه یک چرخ دنده کارخانه هستند به هم پیوند داده و با گردش هر کدام در ارتباط با دیگری کل سیستم دلخواه آنها به حرکت درآمده و اهداف استعماری مورد نظر آنان را به طور همه جانبه به منصه ظهور برساند.

در این راستا به تاسیس 12500 باشگاه در 134 کشور و با عضوگیری جمعیتی حدود 600 هزار نفر به وضوح مسئله سازماندهی عظیم و قدرت مدیریت واحد جهانی که حاکی از یک برنامه هدفمند و گسترده برای نفوذ در جوامع دیگر است را می توان مشاهده نمود. اگر دخالت های متعدد و اظهار نظرهای بی شمار اعضاء در جلسات کلوپ روتاری که در اغلب اسناد به چشم می خورد، در خصوص دروغ بزرگ سردمداران روتاری در مورد عدم دخالت در سیاست را مد نظر قرار ندهیم، تنها ایجاد چنین سازمانی خود بزرگترین مدعا برای دخالت آنان در سیاست است.

 

ادامه دارد…

2 نظرات
  1. مجید می گوید

    جناب اقای لطفی نویسنده محترم با سلام . ضمن تشکر از این مطلب شما در خصوص روتاری لطفا به این ابهام بنده نیز پاسخ دهید. طبق این تعریف شما پس ما در خیلی از حوزه ها دچار روتاری هستیم که امروزه مشهور به باند و جناح است. تفاوت روتاری با جناح و باند و حتی احزاب یا کارتل ها و تراس های بین المللی در چیست؟ و اصولا آیا روتاری ذاتا فساد افرین است ؟ یا به دنبال سازماندهی و انسجام دسته ای از مردم در جهت و حوزه ائی مشخص است. ممنون می شوم اگر مرا از ابهام خارج کنید.

    1. یعقوب می گوید

      به نام خدا
      با سلام و تشکر از مطالعه مقاله روتاری ، همانکونه که خودتان هم بدرستی فرمودید روتاری بدنبال جذب افراد و سازماندهی و انسجام آنان در جهت و حوزه های مشخص است. واژه روتاری به تنهائی مشکلی ندارد ولی الحاق آن به واژه کلوپ و صهیونیسم جهانی اذهان عمومی را به استعمار و چپاول ملت ها سوق می دهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.