انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور7
انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور7
آیا مبارزه انجمن حجتیه با بهائیت واقعیت داشت؟
مقدمه:
در قسمت ششم مباحثی همچون موازنه نقطه ایی، دلخوشی به تعقیب قضایی ، استراتژی انشعاب از سوی انجمن حجتیه بر علیه بهائیت دردهه 50 مورد بررسی و نقد قرار گرفت….
در قسمت هفتم رویکردهای انجمن حجتیه قبل از انقلاب بر نخبه گزینی و نخبه محوری و مدیریت پذیری؛ عبور از تحریم و خروج از انزوا ؛ راهبرد مناظره ؛ در طول فعالیت علیه بهائیت مورد بررسی قرار می گیرد…
مبارزه انجمن با بهاییت
۱- انجمن حجتیه با رویکرد نخبه گزینی، تقابل با بهاییت را به سطح نخبگان دو گروه کشانید.
اما پیش از انجمن رویکرد مبارزان ضد بهاییگری ترکیبی و شامل روحانیون، وعاظ، نخبگان مکلّا و مردم عادی به رهبری مرجعیت بود.
۲- انجمن به صورت انحصاری و متمرکز در قالب تشکلی کوچک، دارای اعضای محدود و زیر نظر یک روحانی ( واعظ) فعالیت می نمود و مرجعیت شیعه هیچ نقش و دخالتی در تعیین راهبرد، سیاست، روش و برنامه ریزی انجمن نداشت.
۳- پیش از انجمن، مبارزه با بهاییگری با مشارکت همه گروهها و نیروهای اجتماعی و مذهبی انجام می گرفت.
مقایسه:
مبارزات پیش از انجمن ( ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲) دارای ویژگی های زیر بود:
۱- نامتمرکز، منتشر و فراگیر بود.
۲- تعدّد انجمن ها، سازمان ها و هیات ها ضربه پذیری بهاییت را افزایش می داد و عرصه را بر سران و پیروان فرقه تنگ می نمود.
۳- نه دولت و نه فرقه بهایی قادر نبودند مبارزه مردم نهاد پیشین علیه بهاییگری را پیش بینی و مدیریت کنند.
۴- به سبب انتشار مبارزه در سطوح و اقشار مختلف جامعه، دولت از تشخیص دقیق راس های هرم جبهه مبارزه عاجز می شد و در حقیقت با مبارزه ای همه گیر در بطن اجتماع مواجه بود.
۵- دولت و بهاییت با یک جنبش فراگیر سراسری و مردم نهاد روبرو بودند که با رهبری مرجعیت شیعه و به کارگزاری عالمان مختلف بلاد مدیریت می گردید.
۶- مبارزه پیشین سیاسی و حکومت متهم به حمایت از بهاییت بود و این متغیر موجب زوال مشروعیت دینی حاکمیت می گردید و چنین امری می توانست این جنبش را به یک نهضت انقلابی ضد حکومتی تبدیل سازد.
نتیجه
پیش از ورود انجمن به میدان، جنبش پیشین به زوال رفت و انجمن در حد یک جریان کوچک و خُرد تحت مدیریت حکومت به فعالیت پرداخت و مجاز و قادر به خلق یک جنبش اجتماعی ضد بهاییگری هم نشد.
همچنین تمام کارکردها و کارویژه های آن جنبش پیشین نیز رو به افول نهاد.
مبارزه انجمن با بهاییت
عبور از تحریم و خروج از انزوا
با ورود انجمن به میدان مبارزه با بهاییگری، بهاییت چند مرحله از مراحلی را که شوقی برای رسیدن به مرحله رسمیت یابی بر شمرده بود، طی نمود و گام های مهمی به پیش نهاد:
۱- در مبارزات پیشین مراجع عظام فتوای تحریم صادر می کردند و مردم متدین از داد و ستد با بهاییان خودداری می کردند. این اهرم کارساز، فشار اقتصادی مضاعفی بر بهاییت و پیروانش وارد می آورد لکن در دوره جدید بهاییان از تنگنای تحریم رهایی یافتند.
۲- رویکرد متدینانه مردم با پیروی از علما موجب انزوای اجتماعی بهاییان می شد ولی در بازه زمانی ۲۳ ساله (۱۳۳۴- ۱۳۵۷) بهاییان به تدریج از انزوا خارج شدند و دست برتر پیدا کردند.
۳- آن انزوا و تحریم در اثر مجالست انجمنی ها با بهاییان در قالب نشست های دو جانبه و همچنین با برگزاری جلسات مناظره رو به زوال نهاد و زمینه همزیستی بهاییان با دیگر شهروندان زمینه سازی شد.
۴- انجمن به سال ۱۳۵۳ طرحی به نام ” طرح آشنایی” رونمایی و به انجمنی ها ابلاغ کرد که هر انجمنی با یک و یا دو بهایی دوست شود و بکوشد او را مسلمان و یا عقایدش را سست سازد و بدین ترتیب همزیستی نزدیک و رفاقت افراد دو گروه نیز تمهید گردید.
مبارزه انجمن با بهاییت
راهبرد مناظره
انجمن کار آمدترین راهبرد خود برای مقابله با بهاییان را مناظره می دانست و انصافا نیز بهاییان حرفی برای گفتن نداشتند. نه ایدئولوژی بهاییت از غنای کلامی برخوردار است و نه بهاییان چیزی در چنته داشتند.
لذا بهاییان در برابر راهبرد انجمن مبنی بر مواجهه علمی سخت دچار بن بست شدند و برای برون رفت از بن بست چاره ها اندیشیدند. چون اکثر مباحثه های علمی به سود انجمن تمام می شد و گاه برابر می نمود اما بخشنامه صادره که در اخبار امری تابستان سال ۱۳۴۴ چاپ شد، تاکید داشت که انجمنی ها بر متون مرجع بهایی تسلط دارند پس بهاییان از مباحثه علمی با انجمنی ها بپرهیزند.
با این حال طبق گفته رهبر انجمن گویا حدود دو هزار انواع مناظره ها بین افراد دو گروه در تهران و شهرستان ها برگزار شد.
پیداست آن بخشنامه که نخستین واکنش رسمی درونگروهی بهاییت شد موجب احساس سرشکستگی بهاییان گردیده باشد و می توانست به چالشی درونی بینجامد ولی با این حال فرقه با صدور این بخشنامه راه مناظره های روز افزون و روبه گسترش را بست تا اوضاع از کنترل خارج نشود.
چند تدبیر فرقه در این زمینه به چشم خورد. یکی آنکه با طرح اشکال انجمنی ها معلوم می شد کتب مرجع بهاییت چه اندازه بی مایه، مضحک، ضد قواعد عقل و مخالف علم و مایه رسوایی بهاییان است لذا در اولین فرصت نسخه های اولیه آن کتاب جمع آوری و در تجدید چاپ، گزاره های مورد نقد حذف می گردید.
دوم لجنه ی تزیید معلومات را تاسیس کردند و به افزایش دانش کلامی و ایدئولوژیک پیروان فرقه پرداختند اما در مجموع کم سوادی آنان همواره مشهود بود.
از زمانی که فرقه ضاله به تحریم مناظره روی آورد تیغ بران انجمن کند شد.
البته با این وجود گهگاه مناظره هایی با اصرار انجمن و یا با فشار پیروان بهایی بر تشکیلات فرقه برگزار می شد ولی از فراوانی آن به شدت کاسته شد.
اینکه آیا با یک سازمان سیاسی، مناظره کلامی انجام گیرد چه ضرورت و فوایدی دارد می بایست در مجالی دیگر مورد ارزیابی قرار گیرد لکن در هر صورت از جهتی به ضرر فرقه تمام شد و از جهتی به سود آن.
بهاییت برای رسمیت یافتن به طی شدن چند مرحله نیاز مبرم داشت. مثلا باید گام های اشتهار، انفصال، رفع استیحاش، مقهوریت، مظلومیت و پذیرفتگی اجتماعی آنان از سوی جامعه مسلمانان سپری شود. به نظر می رسد از آثار جانبی این راهبرد انجمن طی شدن گام های مذکور به سود فرقه بوده است.
همچنین مقدمات زیست بدون هزینه بهاییان که قبلا مورد تحریم مراجع بودند نیز فراهم گردید. اما مهمترین دستاورد فرقه در گام بعدی که به کمک رژیم شاه زمینه سازی شد؛ فراهم شدن زمینه ی تبلیغ عمومی و علنی بهابیگری است. چنانکه از اواخر سال ۱۳۵۲ تحت عنوان “ابلاغ کلمه” تبلیغ عام در دستور کار فرقه قرار گرفت.