هدف مذاکرات اتمام حجت
هدف مذاکرات اتمام حجت
بنام خدا
مذاکرات باید با هدف اتمام حجت صورت بگیرد و این اتمام حجت هم باید بر اساس نکات مثبت و مشترک باشد. یعنی اینکه طرف مقابل را به نکات مثبتی که دارم و با طرف مورد مذاکره مشترک است شاهد و گواه بگیرم. این موضوع می تواند در رقابت های سیاسی زیاد کاربرد داشته باشد. در حقیقت این موضوع با این روش یک نوع اخلاق سیاسی است که طرفین درگیری در موضوعات سیاسی وقتی به پای مذکره، مناظره یا گفت و گو می نشیند باید به نحوی طرف مقابل را به اعلام گواهی نکات مثبتی که دارند و طرف مقابل هم آن را قبول دارد وا دارند.
حال چرا این روش؟ به خاطر اینکه ابتدا باید انگشت روی مشترکات گذاشت و مشترکات را محور بحث و گفت و گو قرار داد . این روش باید در گفت و گو با دشمن که حتی برای کشتن تو شمشیر کشیده و قد علم کرده است نمود پیدا کند و بکار بسته شود. همان طور که امام حسین (ع) در روز عاشورا قبل از جنگ با سپاه ابن زیاد و پسر سعد، ابتدا با همین شیوه آنان را به تفکر وا داشت.
در صفحه 121 بند 113 کتاب لهوف آمده است امام حسین (ع) ده مورد از خصائص خود و جد و پدرش را گفت و همگی از خصائصی هستند که جد و پدر و مادر امام حسین (ع) در راه اسلام داشته اند و سپاه ابن زیاد هم همه را با سوگند بلی، جواب مثبت داده اند.
اینکه چرا این موضوع و اتمام حجت کار ساز نبود و جنگ را خاتمه نداد یا منتج به نتیجه مورد نظر امام حسین (ع) نشد بحثی جداگانه است. اما قطعا امام معصوم در چنین برهه ایی به کار بیهوده و عبث دست نمی زند. زیرا آخرین فرصت ها و لحظه ها است و انتظار نمی رود امام حسین (ع) به عنوان فرمانده سپاه حق به روشی دست بزند که بیهوده بوده و یا فرصت سوزی تلقی شود. از این رو باید این روش را یک استراتژی مهم در برابر چگونگی برخورد با دشمن تلقی کنیم. یعنی گرفتن اتمام حجت از دشمن بر نقطه اشتراکات فی مابین.
در عرصه کربلا آنچه نقطه مشترک در سپاه حق و باطل یا سپاه امام حسین(ع) و سپاه پسر سعد بود مسلمانی هر دو سپاه بود. این مسلمانی نقطه اصلی و مهم بود. شاید اگر سپاه مقابل را مثلا سپاه کفر غیر مسلمان تشکیل می دادند و امام در این وضعیت بود به نحوه دیگری اتمام حجت می کردند؛ ولی در اینجا سپاه پسر سعد و ابن زیاد را به موضوعاتی همچون اینکه در برابر نوه پیامبر ایستاده اند و پیامبر جد ایشان و امام علی(ع) پدر و فاطمه (س) مادر ایشان است گواه می گیرد و حتی از پسر عمویش جعفر طیار و عمویش حمزه نام می برد و از شمشیر و عمامه پیامبر سخن می گوید.
همه اینها نشان دهنده نقطه اشتراکات است که شما پیامبر(ص)، علی(ع)، زهرا(س) و حمزه و جعفر را قبول دارید و شمشیری که در دست پیامبر بوده است به جهاد بر خواسته اید را می شناسید وعمامه پیامبر را که بر سر داشته است می دیده اید(در اینجا اشاره کنم که شمشیر یعنی روش و منش اجرائی پیامبر و عمامه یعنی تفکر و اعتقاد و عقیده پیامبر) در حقیقت این نوع اتمام حجت کردن بیشتر اتمام حجت عقیدتی است که به سپاهی که به خاطر مسائل سیاسی در برابر امام صف آرائی کرده اند صورت می گیرد.
نتیجه:
- مذاکره و گفت و گو در منازعات سیاسی قبل از هرگونه درگیری فیزیکی باید باشد؛
- محور مذاکرات باید بر مشترکات باشد؛
- مشترکات باید بر محور موضوعات ملموس قرار بگیرد. یعنی عینی بوده و قابل اثبات و درستی باشد؛
- بیان این موضوعات باید به صورت کلان و برای اثبات حق و اتمام حجت باشد؛
- در مذاکرات از بیان حق و مشترکات ابائی نداشته باشیم؛
- مذاکره یا گفت و گو برای اتمام حجت باشد به نحوی که طرف مقابل نگوید نمی دانستم یا فراموش کرده ام.
والسلام
مجید بهمنی