انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور6
انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور6
آیا مبارزه انجمن حجتیه با بهائیت واقعیت داشت؟
مقدمه:
در قسمت پنجم مباحثی همچون قدرت اقتصادی بهاییان، ایدئولوژی پهلویسم، شکارگاه بهاییت مطرح شد و اینکه سیاست انجمن حجتیه درقبال این سیاست بهائیت و رژیم پهلوی مبنی بر بستن چشمان خود بود … چگونه به این سیاست رژیم گذشته کمک کرده است مطالبی اشاره می گردد…
در قسمت ششم به مباحثی همچون موازنه نقطه ایی، دلخوشی به تعقیب قضایی ، استراتژی انشعاب از سوی انجمن حجتیه بر علیه بهائیت دردهه 50 مورد بررسی و نقد قرار می گیرد….
موازنه نقطه ای
در چند استان روستاهایی وجود داشتند که مردم ما به سبب فقر مالی و فرهنگی و استضعاف، تحت فشار تبلیغاتی بهاییت قرار داشتند.
مرحوم سید حسین سجادی در خاطراتش توصیف می کند( در سایه خورشید: ۳۱۱و ۳۴۵ و ۳۷۶- ۳۸۸) که روستای ماهفروجک مازندان و شهر گنبد چنین وضعی داشته اند.
اما روستایی در اطراف بروجن اصفهان، روستای سیسان در بستان آباد و یکی دو روستای دیگر هم چنین بوده اند.
این وضعیت در نیمه ی دوم دهه چهل دیده می شد. یعنی چهار پنج سال پس از منکوب شدن قیام پانزده خرداد و سرکوب و محدودسازی شدید روحانیت.
در این دوره طرح اصلاحات ارضی در حال اجرا بود یعنی اجرای یکایک اصول انقلاب سپید شاه در دستور کار قرار داشت و مثلا از طریق حضور سپاه دانش، سپاه بهداشت، سیطره ی ژاندارمری و دیگر سازوکارهای انتظامی و اداری رژیم، ایدئولوژی پهلویسم پرشتاب در حال پیشروی و فرهنگ دینی مردم در دستخوش دگرگونی و افول بود.
همچنین در آن سال ها از یک سو، آخوندهای تولید شده در مرکز “مروجین مذهبی” سازمان اوقاف در مناطق روستایی حضور می یافتند و از سوی دیگر فقر و بیسوادی در مناطق روستایی بیداد می کرد و بهاییان که بر مسند قدرت و ثروت بودند جای خالی روحانیت را می دیدند، فرصت را مغتنم شمرده و از طریق اعمال قدرت، پول پاشی و حتی به کمک جاذبه های جنسی ( زر و زور و تزویر) به اشاعه بهاییگری می پرداختند.
از سوی دیگر دست علمای اصیل و انقلابی بسته و بلکه روستاها تقریبا از نظارت و فعالیت روحانیت خارج گردیده بود.
در چنان فضایی انجمن حجتیه با کمک برخی از روحانیان مراکز استان ها به ساخت و یا مرمت مسجد، برگزاری سخنرانی و احیانا برگزاری مناظره و یا نقد یک سویه بهاییت از طریق تریبون مسجد تعادلی نقطه ای بر قرار و یا موازنه را به سود شیعیان تغییر می داد.
همچنین گهگاه با راه اندازی کارناوال های مفصل پرسر و صدا در ایام میلاد بویژه در نیمه شعبان در برخی نواحی می کوشید از غلبه تبلیغاتی بهاییان بکاهد.
به هر حال این دست اقدامات انجمن که با ساخت مسجد و مهدیه نیز همراه بود در کاهش تبلیغات نقطه ای بهاییان تاثیر مثبت بر جای می نهاد، اما این دست اقدامات بر روند کلی پیشرفت و گسترش بهاییت در ایران خصوصا در حوزه قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی کوچکترین تاثیری نداشت.
دلخوشی به تعقیب قضایی
سرهنگ یداله ثابت راسخ از بهاییان تائب از حدود سال ۱۳۴۴ تا اواخر سال ۱۳۴۷ دعوایی علیه سران محفل ملی ایران در دادگستری تهران اقامه و آنان را متهم به فرار مالیاتی و تصاحب اموال به سود خود و تشکیلات بهایی نمود. او از سران انشعابی های طرفداران چارلز میسن ریمی در ایران نیز به شمار می رفت. میسن ریمی جانشنین شوقی و معزول و مطرود باند بیت العدلی ها بود.
با اقدام حقوقی ثابت راسخ موجی مطبوعاتی پدید آمد اما وی طرفی نبست زیرا بهاییان با اعمال نفوذ پیروز دعوا شدند.
طرفه آنکه ثابت راسخ از سال ۱۳۴۳ توسط انجمن، مسلمان شد.(نشیب و فراز، مهدی هادیان، نشر گوی) از اینرو باید گفت او در چارچوب برنامه های انجمن فعالیت می نمود و تکاپوهای قضایی و تشکیلاتی او علیه بهاییت در آن بازه زمانی نمی تواند اقدامی خودش و حرکتی انفرادی بوده باشد.
با مطالعه کتاب انشعاب در بهاییت اسماعیل رائین و نیز کتاب نشیب و فراز اثر مهدی هادیان، نشر گوی با این ماجرا و سرگذشت ثابت راسخ می توان بیشتر آشنا شد.
ارمغان دعوای ثابت راسخ:
اقامه دعوای حقوقی علیه سران بهایی ایران و انعکاس آن در مطبوعات چنین جلوه می کرد که رژیم پهلوی نه تنها از بهاییت حمایت نمی کند بلکه دستگاه قضایی اش دعوای حقوقی یک بهایی پیشین علیه بهاییان عالیرتبه را نیز بی طرفانه مورد رسیدگی قرار می دهد.
اما نکته ظریف این است که ختم این پرونده که به تبرئه ی سران بهایی انجامید نیز باز تاب یافت که به سود فرقه انجامید.
بدیهی است تبرئه ی سران بهایی ایران پیروان بهایی را دلشاد و سرخوش نمود تا سرمست از خیال پاکدستی و سلامت مالی سرکردگان بهایی باشند و در گفتگوهای درون تشکیلانی و غیره به رای دادگاه استناد جویند. نتیجه این دعوای حقوقی به انسجام درونی سازمان بهاییت هم کمک شایانی رسانید.
نقد و نظر
اتاق فکر انجمن حجتیه قاعدتا باید می دانست که امید بستن به اقدام حقوقی در نظم قضایی شاه واهی است و جز نمایشی از یک بازی نیست با این وجود خواسته یا ناخواسته چنان آورده ای را در آن اقدام حقوقی بیهوده به سبد رژیم و بهاییت ریخت. اما پرسش این است که انجمن چرا با ورود به این بازی به تضعیف موضع خود و برنده شدن فرقه رضایت داد.
استراتژی انشعاب
با مرگ شوقی منصب و سمت چارلز میسن ریمی جانشین او در کشمکش درونی فرقه انکار شد. چون منصب جانشینی فردی در سازمان بهاییت حذف گردید و سرانجام با تشکیل بیت العدل تمام امیدهای میسن ریمی به باد رفت.
ریمی هوادارانی در ایران هم داشت و کوشید تا بلکه به کمک هوادارانش در چند کشور بتواند قدرت خود را احیا کند.
در پشت پرده آقای یداله ثابت راسخ به همراه جمشید مغناط، محترم ثابت راسخ، پرویز کهن و چند تن دیگر به عنوان گرداننده و سرکرده منتقدان بیت العدل به تکاپو افتادند تا انشعابی در تشکیلات بهاییت ایران پدید آورند.
آنان تشکلی نیز راه اندازی کردند و با نام محفل بهاییان ( انشعابی) اطلاعیه هایی هم صادر و متون انتقادی زیادی منتشر نمودند و به انتقاد کلامی از بهاییت بیت العدلی پرداختند.
از محتوای کتاب انشعاب در بهاییت اسماعیل رائین و نشیب و فراز مهدی هادیان دریافت می شود که انجمن حجتیه نیز درگیر این ماجرا شده بود.
ثابت راسخ سرانجام به سال ۱۳۵۲ که از تکاپوهای خویش طرفی نبسته بود به اهتمام انجمن به سخنرانی در چند شهر ( مشهد، اصفهان و …) مبادرت کرد.
در این میان آقای سید حسین سجادی به سال ۱۳۵۲ با ابراز احساس شعف و القای پیروزی انجمن گفته بود که ثابت راسخ حدود دو هزار بهایی ایرانی را به عنوان پیروان میسن ریمی همراه خود دارد و با دستیابی به اسنادی افشاکننده ضربه ای سهمگین به بهاییت بیت العدلی وارد خواهد آورد، اما معلوم شد صحت ندارد.
نتیجه
متاسفانه مانند دیگر استراتژی های ناکارآمد انجمن این طرح نیز شکست خورد و این بازی بی حاصل هم به سود فرقه ضاله بهاییت انجامید و این سازمان سیاسی صهیونیستی را شکست ناپذیر جلوه داد و به انسجام درونی بیشتر آن انجامید.
ادامه دارد…