تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور – آخرین قسمت

0

انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور– آخرین قسمت

قسمت قبل:

آیا مبارزه انجمن حجتیه با بهائیت واقعیت داشت؟

مقدمه:

در قسمت هشتم به یکی از روش های آشکار انجمن حجتیه در برخورد با بهائیت می پردازد. در این روش انجمن حجتیه بعد از خارج کردن اصل مبارزه با فرقه بهائیت ازاولویت مبارزات خود، به روش عوام زدگی در مسلمان نمودن توده ایی افراد بهائیت می پردازد و بدون استناد، آماری را بیان داشته است.

در قسمت نهم شما با استراتژی نفوذ انجمن حجتیه در فرقه بهائیت و با پیامدهای تقابل انجمن مذکور با بهائیت آشنا می شوید

انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور9

مبارزه انجمن با بهاییت

استراتژی نفوذ

انجمن حجتیه رخنه در سازمان بهاییت را برگ برنده خود و ابزار احاطه و اشرافش بر اوضاع و اخبار داخلی تشکیلات فرقه نامیده است اما واقعیت آن است که فرقه بهایی نیز برنامه مشابهی برای رخنه در تشکیلات انجمن داشت.

انجمن پس از مسلمان سازی برخی، آنها را به ادامه عضویت و تداوم حضور در فرقه تشویق می کرد و همچنین با فرستادن افرادی به عنوان مبتدی به بیوت تبلیغی بهاییت، آنان را وارد تشکیلات بهایی می نمود و از قضا شماری از آنها نیز شماره تسجیل هم دریافت می کردند و یا برخی تا رده مبلغی بهاییت هم می رسیدند. ( تبلیغ بهاییت؟!)

با فرض ضرورت و فایده ی قابل تصور، چنین اقدامی به لحاظ شرعی نیاز به اذن مراجع تقلید و دست کم به اذن یک مجتهد متجزی دارد و این در حالیست که آقای حلبی از مراجعی مانند آیت الله حکیم و … تقلید می نمود چون خودش مجتهد نبود. بنابراین به نظر می رسد این اقدام انجمن شرعیت نداشته است.

دستاوردهای ناچیز طرح نفوذ انجمن حجتیه را از مفاد آنچه در فرسته های قبل نوشته ام می توان دریافت. از آنجا که انجمن حجتیه در مجموع در قبال بهاییت نتوانست کار تعیین کننده ای از پیش ببرد و فرقه بهایی نیز همواره چند قدم از انجمن حجتیه پیش بود لذا به نظر می رسد طرح نفوذ راه به جایی نبرده باشد. تردیدی نیست کاری که فاقد شرعیت باشد بی برکت و موجب خسران دنیا و عقباست.

اما پرسش هایی هم هست که انجمن حجتیه بدان پاسخ نداده و آن اینکه چرا دستگاه های امنیتی رژیم به انجمن حجتیه چنین اجازه ای داده بودند. دوم اینکه ساواک مخلوق اسراییل و امریکا و تحت آموزش آنها بوده و بهایی نامداری چون عبدالکریم ایادی حدود ۱۲ سال عضو شورای ساواک بود( برابر اسناد نویافته جناب آقای شاداب عسکری، ایادی از ۱۳۳۶ تا اواخر ۱۳۴۸ در شورای ساواک عضویت داشت‌) در ثانی حدود یک دهه، تا آبان ۱۳۵۷ تمام امور انجمن و بهاییت زیر نظر و تحت مدیریت بهایی دیگر یعنی پرویز ثابتی (مدیر کل اداره سوم ساواک) رتق و فتق می شد. با این اوضاع و احوال پیداست بهاییت از هویت تمام نفوذی های انجمن اطلاع می یافت. در این صورت نفوذ در سازمان بهاییت چه معنا و فایده ای در بر داشت. آیا همانند یک بازی کودکانه نبوده است.؟

شکی نیست که رخنه دو گروه در تشکیلات یکدیگر خسارات و  مفاسد جبران ناپذیری بر کالبد و خط مشی انجمن حجتیه و بر روح و جان و اخلاق نفوذی های انجمن باقی گذاشته است. از جمله یکی از آنها این بود که نفوذی های انجمن حجتیه مجبور بودند به انجام ملاهی و مناهی بپردازند تا مثلا کسی به هویت واقعی آنان پی نبرند.

راستی به فساد کشیده شدن جوانان مخلص و پاک سرشت انجمن حجتیه با کدام مجوز و به چه قیمتی تجویز می شده است. آیا مدیران انجمن می توانند جواب خداوند را بدهند؟

اگر بهاییان در ساختار انجمن نفوذ کرده باشند که بی تردید چنین هم بوده است چه کسی پاسخگوست و آیا ضدیت انجمن حجتیه با انقلاب اسلامی و امام (ره) و رهبر انقلاب نمی تواند ناشی از القائات نفوذی های فرقه در انجمن بوده باشد؟

انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور9

پیامدهای تقابل انجمن و بهاییت

۱- در حالیکه انجمن حجتیه مدعی مهار بهاییت بود این فرقه ضاله تا پایان دهه چهل سازمانش را در سراسر ایران گسترانید.

انجمن حجتیه نیز در همین بازه ی زمانی با موافقت رژیم پهلوی در سراسر کشور گسترش یافت و از این نظر آنچه القا می شد برقراری نوعی توازن بود.

۲- سازمان بهاییت ادعا می کرد که تا اواخر دهه ۳۰ بیش از ۲۰۰ محفل در ایران  داشته است.

اما این فرقه گمراه توانست تا قبل از سال ۱۳۵۵ حدود ۱۰۰۰ محفل تاسیس کند. انجمن حجتیه نیز این تعداد را تایید می کرد. البته بهاییت با انواع خدعه مثلا با فرستادن بهاییان مرکز به نواحی پیرامونی، محفل هایی تشکیل می داد و سپس آن افراد به مرکز بر می گشتند و در نتیجه شماری از محافل با کسری تعداد عضو مواجه می شدند اما با این حال محفل ملی بهایی با ارسال گزارش به بیت العدل تعداد محافل تکوین یافته را ۱۰۰۰ محفل اعلام می نمود.

به هر ترتیب فرقه بهایی دست کم ۶۰۰ تا ۶۵۰ محفل کامل و افزون بر آن حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ محفل منها راه اندازی کرده و سازمان داده بود.

۳- ۱۰۰۰ محفل این چنینی بهایی دست کم دارای ۷ تا ۸ هزار عضو بود و این عدد، برخورداری فرقه از ۷ تا ۸ هزار کادر را در آن دوره نشان می دهد. انجمن حجتیه نیز گویا همین تعداد کادر داشت با این تفاوت که کادر های انجمن، پاره وقت و داوطلبانه به فعالیت اشتغال داشتند و لکن بهاییان تمام وقت و موظف به فعالیت بودند. البته گفته اند اوایل پیروزی انقلاب، آقای حلبی دیداری با امام (ره) داشته و پیشنهاد کرده که ۱۰ هزار انجمنی را در اختیار انقلاب بگذارد و امام (ره) نمی پذیرند. اما به نظر من کادر های انجمن حجتیه در آن زمان  به ۱۰ هزار تن نمی رسید.

۴- فرقه بهایی همچنین با کمتر از ۱۵ لجنه در دهه ۳۰ آغاز نمود و  موفق شد این تعداد را به ۴۲ لجنه در سال ۱۳۵۷ برساند. لجنه ها به تعبیر انجمن حجتیه در حکم وزارتخانه برای یک‌ دولت به شمار می رفت.

۵-  افزایش نخبگان بهایی با یک مقایسه روشنتر می شود. شمار کادرهای بهاییان که برای کنگره تاسیس بیت العدل به تاریخ اردیبهشت ۱۳۴۲ به لندن رفتند  از ۲۰۰۰ نفر تجاوز نمی کرد اما با  تاسیس حدود ۱۰۰۰ محفل در دهه ۵۰، آن تعداد به حدود ۷ تا ۸ هزار رسید.

۶- با گسترش بی سابقه ی سازمان بهاییت، فعالیت های آن به صورت تصاعدی افزایش یافت. برای مثال به گفته حبیب ثابت پاسال اوایل نیمه اول دهه ۱۳۵۰ در تهران ماهیانه حدود ۳۰۰ جلسه بر پا می داشتند اما جلسات انجمن در این شهر کمتر از ۵۰ جلسه بود.

۷-  بر اساس یافته های مستند محقق ارجمند جناب آقای شاداب عسکری فرقه بهایی بیش از ۱۰۰ ژنرال بلند پایه و بیش از ۱۰۰۰ افسر و درجه دار در ارتش داشت. سرلشکر بهایی عبدالکریم  ایادی تمام فرآیندهای ارتقای پرسنل ارتش، توزیع مناصب، خریدهای خرد و کلان نظامی را مدیریت می نمود. (خریدهای نظامی ارتش که در دستان ژنرال بهایی، طوفانیان قرار داشت).

به گفته حسین فردوست، عبدالکریم ایادی ۸۰ شغل داشت و  تسلط او بر ارتش شاه بی نظیر بود.

در این میان انجمن دارای حدود ۱۰۰ عضو ارتشی درجه دار و افسر بود. از این مجموع بیش از پنج تن سرهنگ بازنشسته و شاغل و افسران جزء و درجه دار بودند.

۸- عبدالکریم ایادی به مدت ۱۲ سال در شورای ساواک عضو بود و سپس پرویز ثابتی  را به مدیرکلی اداره سوم ساواک رسانید.  طرفه اینکه امور خرد و کلان تقابل انجمن حجتیه و بهاییت با هماهنگی، زیر مدیریت و اشراف مطلق ساواک و ذیل مدیریت پرویز ثابتی بهایی انجام می گرفت.

۹-  در سایه بازی موسوم به مبارزه با بهاییت، این فرقه به قدرتی افسانه ای رسید و ایران را قبضه کرد. به طوریکه فلیکس آقایان؛ دوست نزدیک شاه می گوید از سال های ۱۳۵۲ به بعد تصمیمات خرد و کلان کشور ایران را بهاییان اتخاذ می کردند.( فلیکس آقایان، تاریخ شفاهی هاروارد، مصاحبه با حبیب لاجوردی)

۱۰- با توجه به اقتدار مطلق بهاییت در حکومت محمد رضا پهلوی بی تردید دکترین امنیت ملی ایران، گفتمان هویت ملی، نقشه راه سیاست خارجی، برنامه های خرد و کلان اقتصادی اجتماعی ایران ذیل تصمیم سازی ها و یا تصمیم گیری های بهاییان قرار گرفتند. از این نظر انجمن حجتیه جایگاهی در کشور نداشت.

البته انجمن پس از تاسیس حزب رستاخیز با فرستادن دو نماینده ( صادق فرمان و ابراهیم ماحوزی)  به مجلس شورای ملی دو کرسی مجلس را به دست آورد و البته پیداست که از آن دو تن کاری بر نمی آمد.

۱۱- بر اساس سرشماری بهاییان، جمعیت این فرقه تا پایان ۱۳۵۶ حدود ۷۵ هزار تن بوده است. این در حالیست که طبق ادعای آقای حلبی، انجمن حجتیه حد اکثر ۱۰ هزار تن جمعیت داشته است. البته به نظر، جمعیت بهاییان می بایست کمتر از رقم ادعایی  یعنی می بایست زیر ۶۰ هزار نفر بوده باشد.

انجمن حجتیه گسترش فساد و ظهور

نتیجه :

۱- عموم انجمنی ها هر چه در توان داشتند مخلصانه تقدیم راهی کردند که می پنداشتند به شکست و اضمحلال سازمان بهاییت می انجامد.

۲-  زحمت ها و تلاش های ستودنی افراد انجمن نزد خداوند محفوظ است چون نیّت آنان خدمت به اسلام بوده است.

۳- اما به رغم همه مدعیات انجمن حجتیه مشاهده شد که بهاییت در همه زمینه ها برتر و رو به پیشرفت بود و به بسیاری از اهداف خود رسید.

۴- رژیم پهلوی بازی ( مبارزه انجمن با بهاییت) را به شیوه ای استادانه مدیریت کرد که معادله قدرت و رشد بهاییت شکل گیرد.

۵- تقریبا مقدمات اصلی رسمیت یابی بهاییان طی شده بود و تنها یک‌ی دو گام بیش نمانده بود.

۶- انقلاب خمینی کبیر ره و امتش بود که کشور را از حلقوم بهاییت و صهیونیسم بیرون کشید و طراحی آنها را با شکست مواجه نمود

رضائی

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.