صنما…! با غمِ عشقِ تو…، چه تدبیر کنم…!
⚘عشق در دیوان حافظ . ۱۶۰⚘
عشق در دیوان حافظ . ۱۶۰⚘
🌿صنما…! با غمِ عشقِ تو…، چه تدبیر کنم…!
🌿تا به کِی در غمِ تو…، ناله ی شبگیر کنم…!
⚘دیوان حافظ . غزل شماره ۳۴۷⚘
📚”تدبیر”…، یعنی چاره اندیشی…، برنامه ریزی…، دور اندیشی…، عاقبت اندیشی…!
📚ز
📚امام على علیه السلام در این باره می فرماید…؛
التَّدْبيرُ قَبْلَ الْعَمَلِ يُؤمِنُکَ مِنَ النَّدَمِ…!تدبير و آینده نگری پيش از عمل، تو را از پشيمانى ايمن مى سازد…!
🖊📚درباره برنامه ریزی برای انجام کارها و نظم و ترتیب و پایان نگریِ آن، هیچ انسانِ صاحب فکر و عقلی تردید ندارد؛ که به قول سعدی شیرازی…؛
⚘طلبِ منصبِ فانی…، نکند صاحبِ عقل…؛
⚘عاقل آن است که اندیشه کند پایان را…!
🖊📚ولی نکته ی بسیار مهم و اساسی، که این بحث را قابل تامّل می کند…، انجام نشدنِ برخی از کارها و یا خوش آیند نبودنِ پایانِ آنها، به رغم رعایتِ تمامی تمهیدات است…؛ همان حقیقتی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از آن به عنوانِ یکی از راه های شناختِ خدا یاد می کند…؛
عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ…!
خداوند را به وسیله فسخ شدن تصمیم ها، گشوده شدن گره ها و نقضِ اراده ها شناختم…!
🖊📚و این…، یعنی اینکه یک عاملِ قهّارِ بالاتر و فراتری هست که هرچه او بخواهد…، همان خواهد شد…!
📚به قولِ شاعری که گفته…؛ (قیصر امین پور)
⚘گه جور می شود خودِ آن بی مقدمه…؛
⚘گه با دو صد مقدمه، ناجور می شود…!
🖊و امّا تدبیر در عشق…؛ هیچ معنائی جز ابراز و اظهارِ “نیاز” ندارد…، چرا که در برابرِ معشوقی که سراسر “ناز” است…، چاره ای جز “نیاز” و حرکت در مسیرِ رضایِ او نیست…، و البته که رضایِ معشوق، منتهی الیهِ “تدبیر” است…؛ همان تدبیرِ لسان الغیب...؛
⚘میانِ عاشق و معشوق…، فرق بسیار است…؛
⚘چو یار ناز نماید…، شما نیاز کنید…!
🕋اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِئ إِذَا نَادَيْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَيْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْکَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْکَ مُسْتَكِيناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْکَ…!
عشق در دیوان حافظ
📚📚📚