مال و جاه
عاشق در دیوان حافظ
مال و جاه
⚘️عاشق در دیوان حافظ . ۱۲⚘️
🌿️حافظ اَر بر صدر ننشیند…، ز عالی مشربی است…!
🌿عاشقِ دُردیکِش…، اَندر بندِ مال و جاه نیست…!
⚘️دیوان حافظ . غزل شماره . ۷۱⚘️
📚✍️”مال و جاه”…؛ دو آفتِ بزرگِ انسانیتِ انسان است که وابستگانِ خود را به راهِ هلاک میکِشانَد…!
📚✍️”مال” را…؛ دارائیِ مادّیِ انسان و “جاه” را…؛ دارائیِ معنویِ او تعریف کردهاند…!
📚✍️با قدرتِ “مال”…، جسمِ آدمیان در تسخیرِ اهالیِ سرمایه واقع میشود…، و با قدرتِ “جاه”…، قلب و دل و فکرِ آنها…!
📚✍️به رغم اینکه از طریقِ “جاه”…؛ که همان ریاست طلبی و شهرت خواهی است…، بسیار آسانتر میتوان به “مال” رسید…؛ ولی کم نیستند افرادی هم که از طریقِ “مال” به “جاه” رسیدهاند…!
📚✍️رسول اکرم صلیالله علیه وآله، حُبِّ “مال و جاه” را به دو “گرگ” درنده تشبیه فرموده که دینِ انسان را “فاسد” میکنند…؛
مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ أُرْسِلاَ فِی زَرِيبَةِ غَنَمٍ بِأَكْثَرَ فَسَاداً فِيهَا مِنْ حُبِّ اَلْمَالِ وَ اَلْجَاهِ فِی دِينِ اَلرَّجُلِ اَلْمُسْلِمِ…!
اگر دو گرگ درنده به يک رمهی بى شبان حمله كنند، خسارتى كه مى زنند، كمتر از خسارتى است كه حُبّ مال و جاه به دين مسلمان وارد مىكند…!
📚✍️و در فرمایش امام صادق علیهالسّلام، جدائی از مال، سختترین امتحان انسان، معرفی شده است…؛
مَا بَلَی اللهُ العِبَادَ بِشَیءٍ اَشَدَّ عَلَیهِم مِنَ اِخرَاجِ الدِّرهَم…!
📚✍️حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام نیز میفرماید…؛
حُبُّ المالِ یُوهِنُ الدّینَ و یُفسدُالیَقینَ…!
مالدوستی، ایمان انسان را سست و یقین او را تباه میکند…!
📚✍️و امّا درباره عاقبتِ ریاست و ریاست طلبی…؛ همین بس که رسول خدا صلیالله علیه وآله میفرماید…؛
لَا يؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَمَا فَوقَهُم اِلّا جِیءَ بِهِ يَومَ القِيَامَةِ مَغلولَةً يدُهُ اِلى عُنُقِهِ فَاِن کَانَ مُحسِنَاً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کَانَ مُسِيئَاً زِيدَ غِلّاً اِلى غِلِّهِ…!
هيچ کس نيست که بر ده نفر يا بيشتر، رياست داشته باشد، مگر اينکه او را روز قيامت در حالی میآوردند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر آدم درستکاری بود و تقصیری نداشت، او را رها مىکنند و اگر بدکار و گناهکار بود، غُل و زنجيرش افزايش پيدا میکند…!
📚✍️رهبر عزیز انقلاب اسلامی در ابتدای یکی از دروسِ فقه خود، ضمن قرائت این روایت…، در شرح آن فرمودهاند…؛
“تبعاتِ اُخروی رياست، چنان سنگين است که آدمِ عاقل، نه تنها به دنبال آن نمیرود، بلکه از آن فرار نيز میکند… فرار از مسئوليت و رياست بر اساس عقل و شرع، يک اصل است؛ مگر آنکه مسئوليت، به صورت تکليف درآيد و پذيرش آن، از سرِ ناچاری باشد، که ديگر اينجا بايد با قدرت و قوّت و البته به نحو اَحسن، تکليف را به انجام رساند.”
📚✍️و حضرت لسان الغیب درباره اينکه چرا “عاشق” در بندِ مال و جاه نیست، در جائی دیگر میگوید…؛
⚘️در شاهراهِ جاه و بزرگی…، خطر بسی است…!
⚘️آن بِه…، کز این گریوه…، سبک بار بگذری…!
⚘️سلطان و…، فکرِ لشکر و…، سودایِ تاج و گنج…؛
⚘️درویش و…، امنِ خاطر و…، کُنجِ قلندری…!