نگاهی تفسیری بر کتاب: گفتار در روش درست راه بردن عقل – 2
نگاهی تفسیری بر اندیشه های دکارت
نگاهی تفسیری بر کتاب:
گفتار در روش درست راه بردن عقل – 2
به نام خدا
آنچه در بخش اول این نوشتار مورد توجه و تمرکز جدی قرار گرفت این فراز از نوشته های رنه دکارت بود که: اساسا به دلیل محدود و محصور بودن دایره معرفت انسانها، نباید به موضوعات مختلف نگاهی شتابزده و ساده داشت لذا منطبق با این نگاه دکارت تلاش می گردد تا بخش مهم دیگری از آثار ایشان مورد اشاره و کنکاش قرار گیرد:
عمل تحلیلی:
ضرورت دارد جهت سهولت کار، هر مساله و مشکلی که قصد بررسی و مطالعه آن وجود دارد را به اجزاء کوچکتر تقسیم و تفکیک نمائیم یا به عبارتی دیگر هر مجهول، مرکبی است که برای مشخص شدن باید مدام مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا معلوم شده و گره باز گردد که این همان عمل تحلیلی است .
قاعده ترکیب:
پس از استخراج و کشف مبادی و اجزاء بسیط یک مساله مرکب، مجددا باید جستجو نمائیم که چگونه مبتلابه ای ما از آن مبادی و بسایط عبور نموده و مرکب شده است لذا با این روش حقیقت کشف می گردد.
رعایت ترتیب :
در هدایت و سیردادن ذهن باید رعایت ترتیب ذهنی بشود و از نسبی به نسبی تر برسیم و در ادامه نیز به مرکب تام که مجهول و مطلق است لذا این یک اصل مسلم است که نمی شود بدون نردبان از پای امارت به بام رفت.
استنتاج مرکبات:
انسان اصولا دو راه برای حصول یقین و کشف حقیقت دارد که نخست شهود یا وجدان نسبت به بسایط مطلق و و دیگری را باید استنتاج نسبت به امور و قضایای مرکب بعید دانست.
قاعده استقصاء
اکتشافات علمی دکارت:
قریحه ایشان قریحه ریاضی بود که هرگز کهنه و متروک نشده و نخواهد شد لذا اکتشافات فراوان ایشان، خدمتی شگرف بر علم نموده است که مشتمل است بر: اختراع هندسه تحلیلی، دخالت تام در ترقی علوم طبیعی با گرایش فلسفی، بهره گیری از کار علم برای کار دنیا که علاوه بر ریاضی برای بهبود زندگی و تداوم تندرستی انسانها نیز مفید و موثر بوده است.
نگاه خاص دکارت به الهیات و طبیعیات از باب حکمت که جمع معلومات و بیان کلی عالم خلقت است از موارد مهم دیگر است و اینکه در نهایت تقسیم مواد عالم جسمانی به سه قسمت مهم و تاکید بر اینکه، همه نخست متشابه و اجزاء آنها برابر بوده اند.
شک دستوری:
بر این اساس، شک راه وصول به حقیقت و یقین را هموار می نماید.
شک افراطی:
رسانیدن شک به شکل عامدانه به درجه افراط منجر به نتیجه گردد.
علم اخلاق:
بخش سوم رساله دکارت بر مختار بودن انسان ، تسلیم و رضا و بر بی نهایت بودن قدرت خداوند استوار است، احتراز از تکبر و تذلل به عنوان اصول مابعد الطبیعه و پرهیز از نوع پرستی از اصول تفکرات ایشان بشمار می رود.
برخی از خرده گیری های محدود بر دکارت بر این اساس استوار است که: نخست آنجا که قواعد روش خود را بدست می دهد و از مشاهده و تجربه سخنی به میان نمی آورد ومانند اصحاب اسکولاستیک(مدرسی)، تنها تعقل را اساس تحصیل قرار داده است و این امر با وجود اطلاع ایشان از تحقیقات فرانسیس بیکن بوده است و خرده دیگر را باید این دانست که همه بسایط آن سان که دکارت تصور میکرده بدیهی و روشن و متمایز نبوده اند و نهایتا اینکه منتقدین می گویند انقلابی که دکارت در ریاضیات و طبیعیات کرده است در مبحث مابعد الطبیعه نکرده است.
با این همه، مقام دکارت در میان فیلسوفان و اهل علم بسیار بالاست و حق این است که پس از جنبش یونانیان در علم و حکمت، گفته شود نخستین انقلاب در علم را؛ دکارت ایجاد نموده است.
دکارت در موضوع جستجوی حقیقت در علوم، نکاتی کلیدی و حائز اهمیت دارد:
*عقل در میان مردم از هر چیز بهتر تقسیم شده است لکن عده ای از آن بهره مفید و عده ای نیز آن را به کناری می نهند.
*قوه درست حکم کردن و تمیز خطا از صواب یعنی خرد و عقل طبعا در همه یکسان است و اختلاف آراء از این نیست که بعضی بیش از دیگران عقل دارند، بلکه از آن است که فکر خود را به روش های مختلف بکار می بندند، ذهن نیکو داشتن کافی نیست بلکه باید ذهن را درست بکار برد.
*من در باره خود تصور نمی کنم که ذهنم از هر جهت درست تر از اذهان عامه است؛ بلکه آرزومندم که کاش مانند بعضی کسان فکرم تند یا خیالم واضح و روشن و یا حافظه ام وسیع و حاضر بود.
دکارت در فصل سوم کتاب با تاکید بر اینکه عقل بر آن است تا در عقاید خود مردد باشم می گوید: باید در اعمالم به حالت تردید بنگرم و بر این اصول اساسی و دیرپا پایبند باشم:
1 پیروی از قوانین و مقررات کشور.
2 حفظ دیانتی که خداوند عطا نموده و از کودکی بهمراه داشته ام.
3 نزدیک شدن به عقاید معتدل و دوری از افراط و تفریط.
4 نشست و برخاست با خردمندان و معتقد و عامل بودن به آن.
5 پیروی از خردمندترین مردم هر چند ممکن است در بین ایرانی ها و چینی ها باشد و در صورت سودمندی آنان را مقتدای خود می دانم و صرفا بر عمل آنان توجه نمایم .
6 استواری و پابرجایی در کار خود و عدم عدول از تصمیم خود تا گرفتن نتیجه لازم.
7 تلاش برای غلبه بر نفس خویش و اعتقاد به آرزوهای خویش جهت ایجاد تغییر در گیتی.
8 از نظر گذراندن کارهای مختلفی که مردم در دنیا به آن اشتغال دارند و انتخاب بهترین آنها برای خود.
9 طی نمودن راه درست و مستقیمی که به آن اعتقاد پیدا نموده ام.
10 ویران ساختن و نابود کردن عقاید بی بنیان و سست در خود برای پیشرفت و تعالی بیشتر.
این نوشتار را با جمله ای زیبا از رنه دکارت به پایان می رسانیم:
اگر می خواهی جوینده واقعی حقیقت باشی، باید دست کم یک بار در عمرت به همه چیز شک کنی.
کلید واژه ها: خداوند, حقیقت, خرد, افراط, نفس, شک افراطی, شک دستوری, نوع پرستی, دکارت
دکتر ابراهیم اخلاصی