تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

نگاهی تفسیری برکتاب: گفتار در روش درست راه بردن عقل

یادداشتی از دکتر ابراهیم اخلاصی

0

 گفتار در روش درست راه بردن عقل

به نام خدا

نگاهی تفسیری برکتاب:

 گفتار در روش درست راه بردن عقل

 

آنچه ازاین کتاب به عنوان یک تحول بنیادین در تاریخ علم و زندگی بشریت بر جای مانده است  تکرار هر روزه این جمله زیبای رنه دکارت نویسنده شهیرآن است که: من می اندیشم پس هستم.

این کتاب یک اثر زیبا و بی نظیر فلسفی است که در سال 1637 منتشر و یک منبع معروف که می گوید: من فکر می کنم پس هستم یا من فکر می کنم بنابر این وجود دارم شناخته می شود که بعدها در ایران توسط محمد علی فروغی در 136 صفحه ترجمه و به رشته تحریر درآمده است.

این رساله که بعدها به کتاب تبدیل گردید حاوی نکات بسیار ارزشمند و دارای یک سنگ بنای محکم از لزوم تفکر و اندیشیدن انسان و شک و تردید به عنوان یک اصل اساسی است، رساله دکارت یکی از تاثیر گذارترین آثار فلسفی مدرن جهان بشمار می رود که بویژه در مسیر توسعه علوم طبیعی کاربردهای فروانی داشته و دارد.

رنه دکارت در این اثر فوق العاده به مساله بدبینی توجهی خاص نموده است و خطاب به اندیشمندان متاخر و معاصر خود می گوید: رویکرد خود را اصلاح کنید و به جهان از منظری جدید بنگرید تا حقایق غیر قابل انکار را لمس نمائید، او استدلال خود را مبتنی بر شک و تردید در همه چیز  قرار می دهد تا بتواند جهان را جدا از تمام تصورات قبلی،  از دریچه ای نوبنگرد و آن را ارزیابی و تحلیل نماید.

اساسا رنه دکارت را پدر علم فلسفه در جهان مدرن( پس از عصر رنسانس) می دانند که دارای یک زندگی حرفه ای بوده است، نظرات دکارت پیرامون تمایزات ذهن و مغز در زمره اسراری است که هنوز دانشمندان در باره آن فکر می کنند و می نویسند، زندگی و فعالیتهای حرفه ای دکارت با سلطه کلیسا در اروپا توامان بوده است، اما ایشان در همان زمان علم را ترکیبی از حقیقت و رویا در سایه  حدس و گمان و تردید می دانسته است و اصولا خرد را در اسارت می دیده است که واقعیتی انکار ناپذیر است.

روند شکل گیری  و طرح نظریات و باورها و استدلالهای رنه دکارت با القائات پاپ به عنوان نماینده خود خوانده خداوند بر روی زمین در باب خرید و فروش  بهشت و جهنم و تفسیر یگانه و مطلق کلیسا از انجیل در تضاد و تناقض و تعارض کامل بوده است،  از قضا چاپ رساله دکارت نیز در همین زمان مطرح و پس از توقف تبدیل به رساله گفتار در روش درست راه بردن عقل گردید که مخاطبین فراوانی در سراسر جهان به ویژه در ایران یافت.

در عصر درخشان دکارت می توان به دو گروه از فلاسفه اشاره نمود که دسته اول شامل عقل گرایانی بودند که  به دانش سایر اعضاء و دیگران  بی اعتنا بوده و به ریاضیات و دانش های مشابه از نوع ذهنی اعتماد داشته اند که دکارت را نیز باید در این زمره دانست  و دسته دوم نیز تجربه گرایان بوده اند که ملاک واقعی را در حواس پنجگانه انسان می دانسته اند.

رنه دکارت فرانسوی اساسا به اصالت فرد و اندیشه فردی اعتقاد داشت و سعی می نمود تا  تفسیری جدید از جهان بر اساس اصول و فنون ریاضیات و فیزیک ارائه دهد،  هرچند  فلسفه دکارت در باب علم و فلسفه به شکل امروزی قابل تفکیک نبود لکن کلیسای روم در سال 1663 اقدام به ممنوعیت تمامی آثار و آراء رنه دکارت نموده و نوشته های او را کفر آمیز و ضد دین تلقی نمود،  نباید فراموش نمود که فلسفه دکارت همواره محل بحث و جدل موافقان و مخالفان فراوانی از اندیشمندان قرار داشته است و این امر در رونق تفکرات و گسترش اندیشه های  ایشان نقش بسزا و کلیدی ایفا نموده است.

این جملات ابتدایی دکارت زیبا و تحسین برانگیز است:

الف : پی بردن به نادانی و جهالت در ابتدای رساله ایشان آمده است و دکارت تاکید دارد که علیرغم تحصیل علم و ادب از کودکی و قرار گرفتن تدریجی در ردیف دانشمندان ، پی به نادانی خود برده ام و بر غیر یقینی بودن علم و حکمت خود تاکید می نمایم.

ب : اهمیت روش در کسب علم و دانش نکته مهم و کانونی دیگر ایشان است که می گوید:  انسان بر تحصیل علم و فهم حقیقت خلقت و معلوم ساختن مجهولات خود توانایی دارد زیرا همه انسانها قوه تعقل دارند لکن بطور یکسان از آن استفاده نمی نمایند.

پ : او بر درستی روش ریاضی پای می فشارد زیرا دکارت زمانی علم را علم واقعی می شمارد که کاملا مبرهن و یقینی است و جای هیچ شک و شبهه ای را برای انسان باقی نمی گذارد .

قواعد روش دکارت:

1-هیچ چیز را حقیقت نمی دانم مگر بر من بدیهی باشد و در تصدیقات خود از شتابزدگی می پرهیزم تا زمانی که  موضوع روشن بوده و شکی در آن نباشد.

2-نمی توان و نباید به رای دیگران  اعتنا کرد زیرا نباید هیچ حرفی را حجت و قطعی دانست و لذا باید هر مطلبی را  به عقل و خرد خود سنجید و ارزیابی نمود.

3-آزادی عقل انسان تنها در مقابل اشخاصی که آراء و احکامشان حجت شده کافی نیست بلکه اصولا انسان باید از خودش هم بترسد که عقلش اسیر نفس خودش نشده باشد .

4-دایره معرفت ما انسانها بسیار محدود و محصور است لذا نباید بسیار ساده و شتابزده به موضوعات نگاه کنیم.

با جمله ای زیبا از دکارت بخش اول این نوشتار را به پایان می رسانیم:

 اگر در زنجیر، یک حلقه کم باشد پیوستگی محال است و این چارچوب قاعده ای بزرگ به سوی علم و خرد و دانش است که باید همیشه مورد توجه عالمان و دانشمندان باشد.

 

ادامه دارد…..

 

کلید واژه ها:  دکارت، شک، بدبینی، آزادی عقل، اندیشه، پیوستگی، معرفت، سلطه کلیسا، رنسانس، روش ریاضیات، فلسفه، حقیقت، سنجش، 

 

                                                                                                   ابراهیم اخلاصی

                                                                                                پژوهشگر و نویسنده

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.