تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

آمریکا جهان را نابود می کند؟

نگاهی به تلاش های امریکای برای فرار از افول

0

آمریکا جهان را نابود می کند؟

بنام خدا

اخیرا تحلیلی در خصوص آینده جهان با بازیگری آمریکا  از آقای تحلیگر  در شبکه مجازی خوانده شد که باید به دو نکته اساسی توجه نمود. که در ادامه می آید:

آقای تحلیگر اینچنین می نویسد:

«آیا آمریکا قبل از افول جهان را نابود خواهد کرد؟

این تیتر شاید توهمی به نظر برسد، البته قطعا بعد از خواندن متن نگاه شما تغییر خواهد کرد…

از چین تا روسیه و ایران، ایالات متحده دقیقا به چه چیزی فکر می کند؟

بسیاری در آمریکا در غرب و در دیگر نقاط دنیا به صراحت از افول ایالات متحده صحبت می کنند.

مسئله ی اصلی در این خصوص این است که اگر شما ابرقدرتی با چند هزار کلاهک هسته ای باشید و جهان در سیطره ی شما باشد و دنیا را در آستانه ی نظمی جدید ببینید آیا با آن کنار خواهید آمد؟ پاسخ قطعا منفی است؟

حالا بررسی ها نشان می دهد که ایالات متحده یک سناریو تکراری در قبال روسیه را این بار علیه چین روی میز گذاشته است. سناریویی که به برافروخته شدن جنگی به مانند اوکران منجر خواهد شد.

یک سوال؟ آغازگر جنگ اوکراین چه کسی بود؟ قطعا پاسخ شما این است: روسیه !

علت شروع جنگ چه چیزی بود؟ اینجا پاسخ ها با روایتی که رسانه های غرب به دنیا پمپاژ کردند تفاوت دارد.

هنری کیسینجر (دیپلمات صد ساله ی آمریکا) می گوید: علت این بود که آمریکا قول داده بود ناتو را در مرزهای روسیه گسترش ندهد و زیر قول خود زد و درک روسیه این چنین شکل گرفت که باید حمله کند…

حالا یک سوال؟

اگر آمریکا به چین تعهد داده باشد که از “چین واحد” حمایت کرده و به آن احترام می گذارد اما کارهایی را به لحاظ همکاری با تایوان انجام دهد، آیا زیر پا گذاشتن تعهدات نیست؟

آیا این زیر پا گذاشتن تعهدات مدلِ تکراری که بر روی روسیه پیاده کردند تا به جنگ اوکراین منجر بشود نیست؟

دقیقا ماجرا همین است و جز این نخواهد بود.

مسئله ی اصلی فارغ از تمام این بحث ها این است که آمریکا دقیقا بر روی چین و روسیه (که خیلی ها آنها را دو قطب موثر در جهان چند قطبی پیش رو می دانند) متمرکز شده است.

از طرفی با توجه به در حاشیه رفتنش در خاورمیانه بر ایران هم تمرکز کرده است.

ایالات متحده همان قدر که بر روی حمایت از اوکراین و تحریک چین در مسئله تایوان تمرکز دارد، در اطراف مرزهای ایران (از خدا آفرین تا اقلیم کردستان) دیده می شود و حضور فعالانه دارد.

از بررسی آنچه می بینیم این طور به نظر می رسد که آمریکا کمی قبل از عمومی کردنِ تسلطِ کاملش بر هوش مصنوعی و هدایت جهان به یک نسلِ جدید تر از تکنولوژی ها، قصد دارد سه کشوری که در نظم بعدی جایگاهی ویژه دارند را درگیر کند….

از زمان روی کار آمدن جو بایدن، بسیاری با جوک ساختن درباره «جویِ خواب آلو» سرگرم هستند.

واقعیت اما این است که آمریکا در اوج به چالش کشیده شدن کوشیده تا بازی را وارد مرحله ای کاملا نیابتی کند.

هم در اطراف روسیه، هم چین و هم ایران …

دنیا حساس ترین و سرنوشت ساز ترین لحظات خود را میگذراند.

آینده اما بر خلاف تصور غرب متفاوت خواهد بود…»

خمیر مایه اصلی این تحلیل این است که آمریکا؛ بعد از روسیه در جنگ اوکراین، چین را در تایوان و ایران را یکی از مناطق مرزی خود در باتلاق جنگ فرو برده تا به سلطه گری اش در دنیا ادامه دهد، ولی موفق نخواهد بود….

برای تکمله این فرضیه و نگاه واقع بینانه به اوضاع جهان باید ببینیم آیا چنین خواهد شد؟

آیا واقعا دنیا (روسیه، چین و ایران) به سمت خواسته آمریکا پیش رفته یا ایالات متحده آمریکا حاضر است بعد از خود سیاست سرزمین های سوخته را پیش بگیرد و یا بقول ضرب المثل معروف «دیگی که برای ما نجوشد، سر سگ در آن بجوشد» را دنبال خواهد کرد؟ و به سمت سوی یک نبرد جهانی دیگر که همان جنگ سوم جهانی باشد قدم بر می دارد؟ و با بکار گیری وحشیانه ترین سلاح ها، به کشتاری عجیب و غریب دست می زند؟

قبل از پاسخ دادن به این سئوال؛ باید نگاهی کلی و گذرا به جامعه انسانی امروز در سراسر دنیا در دو نکته انداخت.

نکته اول:

امروزه بر کسی پوشیده نیست که در جهانی مملو از رنگ ها و تنوعات سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی زندگی می کنیم.

در این جهان خشونت و استفاده از آن همیشه محکوم بوده و هست. ولی چرا خشونت را امروزه آخرین راه حل جهانیان نمی دانیم؟ این سئوال نه از ان روی است که جهانیان امروز از خشونت مبری بوده یا حتی آن را محکوم می کند، و یا در جهانی خالی از جنگ و کشتار انسان علیه انسان هستیم. بلکه از آن جهت است که انسان و جوامع حتی عامه مردم جامعه های سلطه گر در ابتدای قرن بیست و یک؛ به دلیل سطح دانش، اندیشه و تفکرات آدمیان و قدرت رسانه ها، بخوبی دریافته اند  اعمال خشونت و جنگ و هر نوع حضور نظامیان جنگ طلب نمی تواند ابزار اصلی سلطه و بهره وری انسان از انسان بوده و در نهایت آسایش و رفاه را به همراه داشته باشد، چیزی که به نظر می رسد؛ دولت مستقر در آمریکا بخوبی آن را دریافت و بعد از بیست سال، از آمریکا و افغانستان بیرون آمد و آن را به سطح بازیگری گروه های نیابتی رساند.

برای نمونه اگر روزی برده داری و اعمال خشونت انسان علیه انسان عامل ایجاد سلطه بوده است؛ امروزه سلطه و سلطه گری بر اساس پذیرش فکری، اعتقادی انسان بر انسان  بوده و به قول معروف اقدامات نرم افزاری جایگزین اقدامات سخت افزاری گردیده است و از این رو شاهد نقش بسیار پر رنگ تر فعالیت های نرم افزاری بر سایر موارد سخت افزاری سلطه گری و سلطه پذیری هستیم.

نقش رسانه ها و وجود انبوه ایی از رسانه های مجازی و غیر مجازی و توسعه ماهواره ها، اینترنت و وسایل هوشمند مصنوعی همراه و غیره، همه گویای این موضوع است که سلطه گران به این نتیجه رسیده اند بعد از موشک سازی به عنوان یک عامل مهم بازدارنده، مرحله و فاز بعدی را باید در راه های نفوذ بر اندیشه های انسان ها جستجو کنند.

نکته دوم:

قدرت نظامی و در راس آنها بمب اتم اگر چه به عنوان یک عامل موثر بر بازدارندگی در ابتدای قرن بیستم شناخته شد، اما همه قضایا به داشتن بمب اتم ختم نشد.

تمامی قدرت های سابق و حال جهان این را پذیرفتند که اگر صرفا بمب اتم می تواند قدرت نهایی ایجاد کند باید کشورهایی چون هند، پاکستان و حتی اسرائیل اکنون در کنار ایالات متحده امریکا، روسیه، ژاپن، ایتالیا، انگلستان، فرانسه، آلمان و کانادا به عنوان هشت کشور صنعتی جهان با در اختیار داشتن 65 درصد اقتصاد جهان حضور داشته باشند، ولی اینگونه نشده است.

پس صرف جنگ و قدرت نظامی؛ خاتمه دهنده معضلات نیست؛ بلکه خود معضلی افزون بر معضلات خواهد شد.

این همان نکته ایی است که همه سیاست مداران کار کشته بخوبی از آن واقف هستند. و بعید به نظر می رسد  در میان سیاستمداران روسی، چینی و ایرانی به این مهم توجه نشود.

اما آیا سیاست آمریکا در درگیر کردن این قدرت های جهانی و منطقه ایی در باتلاق جنگ موفق خواهد بود؟ در زیر به این موضوع می پردازیم.

نتیجه:

روسیه با حضور نظامی در اوکراین؛ در حقیقت عامل سخت افزاری خود را در جهت ممانعت از توسعه نرم افزاری اوکراین و گسترش ناتوی فکری قرار داد و هر چند در این راه خسارات مالی زیادی را پذیرفت؛ اما با خواباندن چرخ ماشین نرم افزاری اوکراین در جهت مخالفت با توسعه طلبی آمریکا قدم برداشته است (انقلابات رنگین در اوکراین (بخوانید نرم افزاری ) در سال های قبل از جنگ  اوکراین را بیاد آورید) و جز این از روسیه انتظار دیگری نبود.

و اما چین؛ که در شرایط فعلی به صورت سر سام آوری به سوی توسعه و پیشرفت و قدرت اقتصادی برتر دنیا گام برداشته و گویا خواهد توانست گروه هشت را پشت سر بگذارد، در تلاش است نه از طریق ارتش میلیونی و خلقی خود بر جهان مسلط شود، بلکه از طریق نرم افزاری و احیای جاده ابریشم و رفتارهای دیپلماتیک و قراردادهای بلند مدت اقتصادی با  دیگر کشورها به این سیاست دست یابد(نقش میانجیگری این کشور بین ایران و عربستان در سال اخیر ، نشان از  سیاست جدید و دیپلماتیک چین در دنیا است). و این مسئله قطعا در خصوص تایوان نیز صدق خواهد کرد. به نظر می رسد چین به سمتی پیش خواهد رفت که بزودی شاهد تقاضای الحاق تایوان به چین از درون این جزیره کوچک ولی پر مدعا باشیم.

در فضای نرم افزاری نیز؛ چین در کنار توسعه اقتصادی، نگاهی اساسی بر فضای مجازی، بومی سازی اینترنت و انتشار تیک تاک نموده است تا جایی که رقیبش یعنی آمریکا حضور تیک تاک در خاک آمریکا را خطر دانسته و مدیر آن در کشور خود را به پای میز محاکمه می کشاند. این محاکمه یعنی اینکه چین راه صحیح را شناخته و در مسیر آن تلاش می کند.

و اما ایران و سیاست های مدبرانه آن در منطقه در طی چهل سال گذشته نشان داد که به هیچ وجه حاضر نیست شروع کنند هیچگونه تخاصم و درگیری و جنگ منطقه ایی باشد و در صورت احساس خطر ابتدا به سرعت از طریق نیروهای نیابتی و سپس از طریق توان موشکی و در نهایت از راه بکار گیری مستقیم سایر توان عملیاتی، وارد عمل می شود.

حضور  مستشاری در سوریه، مقابله سریع و بموقع با فتنه داعش در عراق، کند کردن نفوذ عربستان در یمن،  رفتارهای معقولانه با تنش های مرزی با آذربایجان و افغانستان و…  همه نشانگر موفقیت آمیز بودن این سیاست است.

این سیاست بخوبی نشان می دهد اولا ایران بخوبی به توان دیپلماتیک خود اعتقاد دارد؛ دوما نفوذش در منطقه را بالاتر از این می داند که به راحتی و در کوتاه مدت و حتی میان مدت از دست رفته بداند، لذا به شایستگی از آن در هر مسئله و بحران منطقه ایی بهره خواهد برد و سوم؛ با عنایت به اینکه ایران تجربه هشت سال دفاع مقدس را دارد، با حفظ کیان و صیانت مرزی؛ حاضر نیست در هر باتلاقی که زائیده افکار خام نوکران سلطه گر و  بازیگران کج اندیش آنان است؛ خود را بیاندازد.

رفتارهای سیاسی اخیر ایران در صحنه منطقه ایی توانسته است موجب گردد تا حتی دست کشورهایی چون عربستان به سوی ایران دراز  شود.

بنابراین در بحران های منطقه ایی؛ قطعا سیاست مداران و تصمیم گیران ایرانی؛ در بکار گیری نرم افزارها؛ نسبت به سخت افزارها، اولویت ویژه ایی به نرم افزارها خواهند داد.

 

سرویس سیاسی وبگاه تحلیل ایرانی

خرداد 1402

 

 

 

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.