تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرور برچسب

حکایت

نتوان رفت به زور

🖊آنچه گذشت...! مخالفتِ پدر، بی اثر بود و پسر به رغم اینکه آهی در بساط نداشت...، به اتکایِ زورِ بازو، راهی سفر شد...! 🖊ادامه ماجرا...! اولین تحقیر پسر در مسیر...، در کنار رودخانه یا دریا اتفاق افتاد؛ چون پولی برای سوار شدن به قایق…

رزق…، مقسوم است…!

🖊آنچه گذشت...؛ ⬅️مخالفت پدر با مسافرت پسر...، موجب شد تا پسر فوائد سفر را بگوید...؛ ولی پدر این فایده ها را مخصوص پنج گروهِ تجّار . عالمانِ شیرین سخن . خوب رویان . افرادِ خوش صدا و پیشه وران دانایِ فن دانست...! 🖊ادامه ماجرا...؛ ⬅️به رغم…

دولت…، نه به کوشیدن است

🖊موضوعِ داستان...، جوان مُشت زنِ تنومندی است که برای رهائی از تنگی معیشت، به رغم مخالفت پدر، ترکِ دیار می کند و در این مسیر با مسائل مختلفی روبرو می گردد...!